هویت، محصول توافق بینالاذهانی میان جمعیتی است که ارزشهایی را میپذیرند و با کنش مثبت و یا منفی به آن ارزشها؛ توافق خود را علنی و آشکار میکنند. هویت یعنی آنچه ما هستیم؛ در عین حال هویت عنصر دیگری نیز دارد؛ و آن مرزبندی علنی با «آنچه ما نیستیم» هم هست. «دیگری» یا Other مرزهای هویتی ما را تثبیت میکند. «دیگری» گاه دشمن است؛ گاه رقیب و گاه کسانی که از ما متفاوت میاندیشند. بزرگترین خطر برای یک نظام سیاسی آن است که نتواند میان طیف گسترده «دیگریهای خود» تفکیکی قائل شود. «دیگری» هم هویت و ارزشهایی دارد و اتفاقأ «ما» نشان میدهیم که ارزشها «دیگری» برای ما ضد ارزش است. نقش دیگری در تثبیت هویت «ما» بسیار مهم است. دیگری اغلب موجب انسجام و همگرایی خودی میشود. دیگری هم انواعی دارد. گاه دیگری خارجی است External other ، ارزشهای دیگری خارجی در «تعارض» با ارزشهای خودی قرار دارد. گاه دیگری داخلی است. Internal other که ارزشهای آن «متفاوت» از ارزشهای خودی تعریف میشود.
حسب ظاهر، در انتخابات ریاست جمهوری 1403 شیفِت رادیکال قدرت از یک نیروی سیاسی کاملأ راست، به یک نیروی سیاسی چپ صورت گرفت. ویژگی متمایز انتخابات 1403 نسبت به ادوار پیشین این بود که شیفت قدرت از نواصولگرایان (که در ادبیات سیاسی ایران به اصولگرایان تندرو تعبیر میشوند) به اصلاحطلبان انجام شد. اصلاحطلبان در سال 1376 نیز به قدرت رسیده بودند اما در آن سال، جایگزین دولت عملگرایِ سازندگی شده بودند که مشی غیر ایدئولوژیک داشت و اساسأ دولتی تکنوکرات محسوب میشد. اما در انتخابات اخیر، اصلاحطلبان جایگزین کسانی شدند که پروژه حذف اصلاحطلبان را با «گفتمان خالصسازی» از سال 1400 کلید زده بودند. حسب رفتار سیاسی ایرانیان؛ علیالقاعده اصلاحطلبان نیز باید با تشکیل یک دولت برآمده از جناح خود؛ طیف اصولگرایان را «بخوانید دیگری» خود تعریف میکردند و لااقل در دولت به خالصسازی علیه آنها دست میزدند. اما چنین نشد. آقای پزشکیان، از همان آغاز ورود به کارزار انتخاباتی؛ هویتی فراتر از جناح سیاسی برای خود و حاکمیت تعریف کرد و «دیگری» را از درون حاکمیت به خارج از مرزهای ملی انتقال داد. پزشکیان «ما» را اصلاحطلبان و «دیگری» را اصولگرایان تعریف نکرد بلکه «ما» را همه ایرانیان (شعار # برای_ایران) و «دیگری» را بدخواهان ایران اعم از امریکا و اسرائیل و اپوزسیون مواجب بگیر خارجنشین تعریف کرد. او وحدتِ درون حاکمیت را لازمه وحدت ملی و کلید مقابله با تهدیدهای خارجی معرفی کرد و به همین دلیل با اقبال مردمی مواجه شد. صحبتهای آقای پزشکیان را در دوران انتخابات مرور کنیم." دعوای ما سر قدرت است... مادامیکه با هم وحدت نداشته باشیم، نمیتوانیم مشکلات مردم را حل کنیم" و.... ) گونهشناسی رأیدهندگان به پزشکیان به خصوص در دور اول انتخابات نیز نشان داد، اکثریت کسانی که به او رأی دادند؛ به شخصیت و رویکرد ملی او رأی دادند نه به جناح و گرایش سیاسی او.
صداقت و تعهد آقای پزشکیان به هنگام انتخاب کابینه نیز برای حاکمیت و مردم عیان شد. ایشان همانگونه که قول داده بود، کابینهای فراملی بر اساس شاخصههای کارآمدی، پاکدستی و مورد اجماعِ ارکان حاکمیت انتخاب کرد به گونهای که بسیاری از اصلاحطلبان او را برای انتخاب برخی از وزرأ سرزنش کردند؛ اما رأی اعتماد مجلس شورای اسلامیبا بدنهای کاملأ اصولگرا به کابینه پزشکیان نشان داد؛ انتخاب وزرأ هوشمندانه و در جهت ایجاد وحدت و وفاق ملی بوده است. نمایندگان مجلس نیز وقتی تعهد رئیس جمهور به شعارهایش را دیدند، با او همراهی کردند و در رویدادی نادر به همه وزاری او رأی اعتماد دادند. اتفاقی که کمتر تحلیلگر سیاسی باور داشت. رأی اعتماد مجلس دوازدهم (که حسب ظاهر؛ تعداد نواصولگرایانش بیش از اصولگرایان است) به همه کابینه دولت (در ظاهر ) اصلاحطلب پزشکیان؛ اتفاقی مبارک در تاریخ جمهوری اسلامی است که باید آن را «نقطه عطفی در بلوغ سیاسی ایرانیان» دانست. سالها در حرف و کلام شنیده بودیم که «ما در چارچوب قانون اساسی به اختلاف سلیقه احترام میگذاریم» اما در عمل شاهد حذف و طرد و اصطلاحأ پیاده کردن افراد از قطار حاکمیت بودیم. کابینه دولت پزشکیان و عملکرد ستودنی مجلس شورای اسلامی در رأی اعتماد ثابت کرد اکنون این حرف به عمل تبدیل شده است. این رویداد مبارک نشان داد «دیگری داخلی» در جمهوری اسلامیبه رسمیت شناخته شده است و از آن مهمتر ما میتوانیم میان «دیگری داخلی» با «دیگری خارجی» تفکیک قائل شویم. اولی را در کنار خود بنشانیم و با او همزیستی و همفکری داشته باشیم و از دومی فاصله بگیریم و «هویت جمعی» را در مقابل او تقویت کنیم.
پیشبینی میشود؛ این اتقاق مبارک، پیشرانی اساسی برای اتخاذ تصمیمات بزرگ در سیاست داخلی و «سیاست خارجی» خواهد بود.
سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)