در زمستان ۲۰۲۲، نخستین موج از پهپادهای روسی «گرن-۲» که بر اساس فناوری پهبادهای ایرانی سری شاهدساخته شده بودند، بر فراز اوکراین ظاهر شد و موازنهی نبرد را به شکلی غیرمنتظره تغییر داد. این پهپادها، که در دستههای انبوه به سمت زیرساختهای انرژی، نیروگاهها و سامانههای راداری اوکراین روانه شدند، سامانههای دفاعی غربی را درگیر جنگی تازه کردند؛ جنگی که نه بر پایهی فناوری پیشرفته، بلکه بر مبنای ریاضیات هزینه شکل گرفته بود. هر فروند از آنها با بهایی چند ده هزار دلاری، مدافعان را وادار به شلیک موشکی چند میلیون دلاری میکرد. همین معادله اقتصادی بود که جهان را متوجه یک حقیقت ساده کرد: برتری در جنگهای آینده الزاماً از آنِ پیچیدهترین سلاحها نیست، بلکه از آنِ ارزانترین و پرشمارترین آنهاست. از آن زمان، «شاهد» از یک پرنده تاکتیکی ارزان و ساده به نمونه ای جدید در مطالعات نظامیبدل شد.
از تحریم تا نوآوری
پس از انقلاب اسلامی ایران و قطع روابط با آمریکا، ایران بهسرعت دسترسی خود را به تجهیزات نظامیپیشرفته از جمله جنگندههای تامکت ساخت آمریکا از دست داد. در دهههای بعد، این محدودیت به فرصتی برای نوآوری بدل شد.
خانوادهی پهپادهای شاهد، شامل مدلهای ۱۲۹، ۱۳۱ و ۱۳۶، محصول همین روند تدریجی است. این پرندهها ترکیبی از مهندسی معکوس و طراحی بومیاند، نه صرفاً نسخهبرداری کامل. ایران در واقع با استفاده از منابع محدود، بهتدریج صنعتی ایجاد کرد که اکنون در چند جبهه از خاورمیانه تا شرق اروپا تأثیرگذاراست.
لازم است همینجا روشن شود که پهباد های شاهد، یک شاهکار فناورانه نیستند در عوض پهپادهای شاهد از فناوری قدیمی و معایب متعددی رنج میبرند (سرعت پایین و قابلیت رهگیری آسان و اختلال موتور ) و در برابر سیستمهای پدافند مدرن (مثل Patriot، Iron Dome، یا سیستمهای جنگ الکترونیک) آسیبپذیر هستند.
مساله اصلی اینجا هزینه، تعداد انبوه و سادگی است.
مبنای نظری
از منظر نظریههای روابط بینالملل، ظهور پهپادهای شاهد را میتوان نمونهای از موازنهسازی نامتقارن دانست؛ مفهومیکه ریشه در نظریه «واقعگرایی تهاجمی» دارد. یعنی استفاده ازفناوریهای ساده، ارزان و قابلتولید انبوه برای بیاثر کردن مزیتکیفی رقبا. این همان منطق دفاع نامتقارن است.
اقتصاد جنگ فرسایشی: وقتی ریاضیات برتری تکنولوژیک را بیمعنا میکند
در تحلیل هزینه–فایده، هیچ پدیدهای بهاندازهی پهپادهای شاهد، توازن سنتی میان حمله و دفاع را بر هم نزده است. هزینهی تقریبی ساخت هر شاهد-۱۳۶ بین ۲۰ تا ۵۰ هزار دلار برآورد میشود، در حالی که رهگیری آن توسط سامانه پاتریوت(گرانترین روش مقابله)، بیش از چهار میلیون دلار هزینه دارد. حتی سامانه گنبد آهنین در رژیم صهیونیستی نیز برای انهدام هر پهپاد ارزان، نیازمند موشکی ۵۰ تا ۱۰۰ هزار دلاری است. نتیجه روشن است: حتی اگر ۹۰ درصد این پهپادها رهگیری شوند، باز هم مدافع در اقصاد جنگ بازنده است. به تعبیر اندیشکده رند (Rand) وابسته به نیروی هوایی امریکا "ایران نبرد هزینه را برنده شده است، حتی اگر نبرد فنی را ببازد"
اما مزیت شاهد تنها در قیمتش نیست. منطق بهکارگیری آن بر پایهی "اشباع" استوار است؛ مفهومیکه در آن دهها یا صدها پرنده همزمان به پرواز درمیآیند تا حسگرها و پدافند دشمن را خسته کنند. هنگامیکه سامانههای دفاعی درگیر رهگیری اهداف متعدد میشوند، بخشی از پهپادها راه را برای موشکهای بالستیک یا کروز باز میکنند. این همان فلسفهای است که یک تحلیلگر در مؤسسه CSIS آن را «شطرنج نامتقارن» خوانده است؛ جایی که پیادههای ارزان مسیر را برای وزیرهای گران باز میکنند. با اینحال اجرای چنین تاکتیکی چندان ساده نیست.
تجربه در میادین نبرد
حمله به تأسیسات آرامکو (2019)
این حمله در بحبوحهی منازعهی یمن و عربستان انجام شد و نیمی از تولید نفت عربستان را موقتاً متوقف کرد. هرچند نقش دقیق پهپادها در مقایسه با موشکهای کروز هنوز روشن نیست و موضوع غافلگیری نیز مطرح است ، اما از نگاه ناظران بینالمللی، این حادثه نمونه ای از توجه جهانی به جنگهای کمهزینه بود.
جنگ اوکراین (۲۰۲۲–۲۰۲۵)
در این جنگ، صدها پهپاد «گرن-۲» (نسخه تولید روسی شاهد-۱۳۶) بهکار گرفته شدند. اهداف اصلی، زیرساختهای غیرنظامی مانند نیروگاهها و انبارهای سوخت بود. نرخ رهگیری در بسیاری موارد بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد گزارش شد، اما تأثیر روانی حملات، بهویژه در زمستان ۲۰۲۲، چشمگیر بود. همانطور که واشنگتنپست نوشت،"پهپادهای ارزان، هزینهی دفاع را به بحرانی ساختاری برای ارتشها تبدیل کردهاند."
دریای سرخ(۲۰۲۳–۲۰۲۵)
حوثیها از پهپادهای مشابه برای حمله به کشتیهای تجاری استفاده کردهاند.
اگرچه برخی عملیات موفق بوده، اما هنوز حملهای بزرگ به ناوهای نظامیگزارش نشده است. با این حال، تهدید پیوستهی مسیرهای کشتیرانی نشان میدهد که پهپادهای ارزان میتوانند ابزار فشار ژئوپلیتیک باشند.
از انکار تا تقلید: چگونه ارتش آمریکا مجبور به تغییر دیدگاه شد.
واکنش اولیهی غرب به پدیدهی پهپادهای ایرانی، ترکیبی از تردید و تمسخر بود. تا پیش از ۲۰۲۰، بسیاری از تحلیلگران غربی تصور میکردند این پرندهها، نسخههایی ابتدایی و غیرقابل اطمینان هستند. اما جنگ اوکراین در ۲۰۲۲ این نگاه را تغییر داد. در پنتاگون، این تجربه موجب بازاندیشی دکترین شد. کتلین هیکس، معاون وزیر دفاع آمریکا، در سخنرانی اوت ۲۰۲۳ اعلام کرد برنامهای با نام "Replicator" آغاز شده است؛ هدف آن، تولید هزاران پهپاد ارزان و ساده ظرف دو سال آینده برای «بازآفرینی مزیت عددی در نبردهای آینده» بود. به بیان دیگر، بخشی از این پروژه مشابه همان فلسفهای است که ایران در سایه تحریم به آن رسید و اکنون به سیاست رسمی قدرتمندترین ارتش جهان تبدیل شده است. با اینکه توانمندی فناورانه امریکا باعث شده این پروژه نسبت به پروژه شاهد ابعاد دیگری نیز داشته باشد.
ژنرال دیوید پترائوس نیز در گفتوگویی در مؤسسههادسون تأکید کرد که «دوران سامانههای گران و کمیاب به سر رسیده است؛ آینده از آنِ انبوهی از پهپادهای ارزان اما هوشمند است». در همین حال، گزارشهای RAND و CSIS تصریح کردند که مدل ایرانی، شکاف عمیقی در توازن هزینه میان حمله و دفاع ایجاد کرده است. جالب آنکه دونالد ترامپ نیز در یکی از اظهارنظرهایش به ارزانبودن پهپادهای ایرانی اشاره کرد و آن را نشانهای از «نبوغ اقتصادی نظامی» دانست که باید از آن درس گرفت. چنین اظهاراتی، ولو در سطح سیاسی، نشاندهندهی تغییری است که از میدانهای نبرد به اتاقهای فکر غربی رسوخ کرده است: اذعان به اینکه جنگ آینده، نبرد تراشههای ارزان و بدنههای سبک است، نه انحصار فناوریهای پیچیده.
ضرورت هوشیاری ایران
با اینکه پهپادهای ایران از خاورمیانه تا اروپای شرقی گسترش یافته اند و اندیشکدهها را واداشتند تا دربارهی آن مطالعه کنند اما هر نوآوری نظامی، بذرِ توازن جدیدی را در دل خود دارد. امروز همان الگویی که به ایران برتری نامتقارن داد، در دست رقبایی است که ظرفیت صنعتی و مالی چندین برابر ویدارند. و میتواند برای خود ایران یک تهدید باشد.
ایالات متحده با طرح Replicator، چین با برنامهی «ارتش پهپادی ملی»، و حتی رژیم صهیونیستی با پروژههای دفاع هوش مصنوعیمحور خود، در حال بهرهگیری از همان منطق ایرانی هستند. بهاینترتیب، ابتکار ایران اکنون به منبع الهام جهانی بدل شده، اما همین امر تهدیدی بالقوه برای مزیت پیشگامی آن نیز هست. در دنیایی که فناوری تولید پهپاد در دسترستر از همیشه است، مزیت نه در سختافزار بلکه در نرمافزار و هماهنگی هوشمند باقی میماند.
به گفته جاستین برانک، تحلیلگر نظامی در مؤسسه مطالعات دفاعی سلطنتی بریتانیا (RUSI)، در گزارش خود با عنوان «Iran’s Evolving Drone Warfare Strategy»(منتشرشده در سال ۲۰۲۳)، چالش اصلی پیشروی ایران در مرحلهی بعدی رقابت پهپادی، نه در ارزانتر کردن پرندهها، بلکه در هوشمندسازی و شبکهسازی آنهاست.
بنابراین مزیت ایران موقتی است و بقا در رقابت، نیاز به تحول کیفی دارد.
این نکته را نیز نباید فراموش کرد که دیدگاه مشابه در مورد سیستمهای پدافندی ضد شاهد نیز میتواند استفاده شود و سیستم های پدافندی جدید بر اساس ارزانی و سادگی مانند استفاده از توپ خانه یا لیزر یا ضدهوایی ... توسعه یابد.
از خلیج فارس تا تنگه تایوان
پهپادهای شاهد تأثیری فراتر از خاورمیانه بر جای گذاشتهاند. این پرندهها نشان دادند که فناوری ارزان میتواند توازن قدرت را ، بر هم بزند. کشورهایی با بودجهی محدود اکنون قادرند نوعی بازدارندگی نسبی ایجاد کنند. در میدانهایی که نظامیان از آن با عنوان "منع دسترسی و عملیات در منطقه"(A2/AD) یاد میکنند، پهپادهای ارزان خلأ میان موشکهای گرانقیمت و توپخانههای سنتی را پر کردهاند و به ابزار اصلی دفاع و بازدارندگی تبدیل شدهاند. بهنظر میرسد جنگهای آینده — از خلیج فارس تا تنگه تایوان — بر پایهی ارسال انبوه پهپاد وکنترل هوشمند آنها طراحی شود؛ جایی که برتری، دیگر نه دراندازهی ارتش، بلکه در توان هماهنگی و تصمیمگیری هوشمندتعریف خواهد شد.در مقابل سیستم های رهگیر نیز چنین تحولی را طی خواهند کرد.
سخن پایانی
پهپادهای شاهد اگرچه «انقلابی» در فناوری نظامی نیستند، بیش از آنکه محصولی فناورانه باشند، تجسم یک اندیشهی استراتژیکاند: اینکه در عصر هزینههای سرسامآور نظامی، سادگی میتواند بر پیچیدگی غلبه کند.
ایران در شرایط فشار، با تکیه بر مهندسی معکوس، خلاقیت و بومی سازی، راهی برای تولید انبوه و ارزان یافت و بر اساس همین منطق، الگوی اقتصادی آن بر دکترین قدرتهای بزرگ تأثیر گذاشته است. سه درس عملگرایانه میتوان از این تجربه گرفت: نخست، دفاع مدرن نیز باید چندلایه و ارزان باشد تا از فرسایش اقتصادی جلوگیری کند؛ دوم، هوشمندسازی و شبکه سازی انبوه پهپادی میتواند تعیینکنندهی نبردهای آینده باشد؛ و سوم، هر نوآوری نظامی تنها تا زمانی برتری میآورد که دیگران آن را نیاموخته باشند. شاهد، بیش از یک پهپاد، نمادی از پارادایم تازهای در اندیشهی جنگ است پارادایمیکه در آن قدرت، نه از پیچیدگی،بلکه از سادگیِ قابلیت تکثیر برمیخیزد.
الهه سادات موسوی نژاد کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)