انتخابات ترکیه و پیامدهای سیاست خارجی و امنیتی

۷ خرداد ۱۴۰۲
مشاهده ۱۷۶۸

انتخابات قریب الوقوع ترکیه و رقابت فشرده ای که اکنون بین اردوغان و کمال قلیچ اوغلو در جریان است، بیش از هر زمان دیگری بیانگر اهمیت نقش ژئوپلوتیک ترکیه به عنوان مهمترین همسایه ایران است. این شرایط باعث می‌شود تا روندها و سناریوهای آینده رابه دقت مورد بررسی قرار دهیم.

بیش از دو دهه است که ترکیه همزمان با رشد اقتصادی تلاش کرده، سیاست خودمختارتری را نسبت به غرب اتخاذ کند. اگرچه حتی پیش از تاسیس نظام جمهوری در این کشور هم کم و بیش ترکیه به دلیل موقعیت ژئوپلتیک ویژه خود تلاش کرده است نوعی از توازن بین غرب، روسیه و شرق ایجاد کند. اما در دو دهه گذشته حزب عدالت و توسعه همزمان با تلاش برای رشد اقتصادی تلاش نموده تا این خطوط را خصوصا با غربی‌ها پر رنگ تر کرده و سیاست خود مختار تری نسبت به اروپا و آمریکا اتخاذ کند.

ترکیه در این مدت روابط صمیمی تری با روسیه پیدا کرده و مداخلات منطقه ای خود را در خاورمیانه، شمال آفریقا و قفقاز گسترش داده است. جنگ در اوکراین نیز به افزایش اهمیت و نقش کلیدی که ترکیه طی دهه‌ها در حد فاصل شرق و غرب و دریای سیاه ایفا کرده، افزوده است.

اگراز منظر ترکها به رفتارشان نگاه کنیم تمام این تناقض ها توجیه تاریخی دارند. یکی از ارکان ثابت در سیاست خارجی ترکیه از بدو استقلال بازی بین غرب و روسیه برای حفظ تعادل و استقلال بوده است. ترس تاریخی بجای مانده از اواخر دولت عثمانی حتی بعد از استقلال ترکیه همواره از اصول اساسی شکل دهنده به رفتار ترکها بوده است چرا که از اوایل قرن 15 میلادی تا انقلاب بلشویکی حداقل 15 جنگ را با روسها تجربه کرده اند .

اوج این ترس را می‌توان در سال 1945 دید که تقاضای روسیه نه تنها شامل تجدید نظر در کنواسیون مونترو می‌شد بلکه این کشور را قادر می ساخت پایگاه‌های نظامی خود را به نام امنیت مشترک در سواحل ترکیه ایجاد کند و همین ترس ترکیه از روسیه بود که الهام بخش ترکیه برای تبدیل شدن به یک متحد وفادار غرب و عضویت در ناتو شد. باور به اینکه موجودیت ترکیه همواره در خطر است در طول دهه‌های گذشته یک ذهنیت توسعه داده شده تدافعی یا دفاعی به رفتار سیاست خارجی ترکیه بخشیده است.

باوری که با سوار شدن بر روایت عظمت ترکیه و پیروی از سیاست های داخلی و قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه و افکار اخوانی حاکم بر آن همزمان با رشد اقتصادی به عنوان محرک های کلیدی ، در دو دهه گذشته شدت بیشتری یافته است و مخصوصا بعد از ناامید شدن ترکیه از پذیرش خود در اتحادیه اروپا وافزایش بی اعتمادی به آمریکا و خلاء های منطقه ای ناشی از پیامدهای بهار عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا، تشدید تنش ها در سرزمینهای اشغالی ، بحران هستهای بین ایران و غرب، جنگ در یمن، خروج آمریکا از افغانستان، جنگ در قفقاز و از همه مهمتر جنگ در اوکراین، همگی به ترکیه فرصت دادند تا این سیاست های دو سویه را در مناطق پیرامونی و حتی فرا پیرامونی خود گسترش دهد. به علاوه نگاه ویژه ترکیه به آسیای مرکزی و پیوند سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با بیش از دویست میلیون ترک زبان‌های این منطقه از رویاهای قدیمی ترکهاست که هر دولتی در ترکیه آنرا دنبال خواهد کرد.

همزمان با این تغییر نگرش ترکیه به غرب، آمریکا و اروپا هم شروع به نگاه متفاوت به ترکیه کرده اند. به عقیده آنها دولت سکولار و دمکراتیکی که در سال 1923 توسط کمال آتاتورک بنیان گذاشته شد، به سرعت در حال مستبد شدن بر علیه شهروندان خود بوده و با پا گذاشتن روی حاکمیت قانون و نقض حقوق بشر، هنجارهای غربی را نادیده گرفته است و به سمت نوعی خودکامگی شخصی آقای اردوغان پیش رفته و رئیس جمهور این کشور به تدریج تمام فرایندهای تصمیم گیری کشور را در اختیار خود قرار داده است و از همه مهمتر با اتخاذ سیاست های نئوعثمانی گری بار دیگر نگرانی‌های قرون گذشته را برای اروپا و همسایگان برانگیخته است.

گر چه غربی‌ها از نظر دور نمیدارند که به هر حال ترکیه از صدسال پیش حداقل یک نظام سکولار و غربی را انتخاب و تاکنون به آن پایدار بوده است. به علاوه به عنوان یک متحد کلیدی برای ناتو در منطقه حساس دریای سیاه و حائلی بین دنیای غرب با غرب آسیا و روسیه عمل کرده است. آنها بتدریچ با این واقعیت کنار آمده اند که  سیاست تعقیب نوعی از استقلال از غرب و روسیه با تاکید بر روایت عظمت گذشته ترکیه به عنوان یک حافظه تاریخی که اکنون با سیاست های اردوغان در دهه گذشته بیدارتر هم شده است به راحتی از جامعه مسلمان و ترک این کشور رخت برنخواهد بست. با همه مشکلات اقتصادی که امروز جامعه ترکیه مخصوصا بعد از زلزله مهیب اخیر با آن روبروست از نظر دور نمی دارند که ترکیه همچنان یکی از اعضایبیست اقتصاد برتر دنیاست و به نظر نمی رسد تا چندسال آینده کشوری بتواند این جایگاه را خدشه دار کند. برای غرب این کشور همواره سرپل مدیریت مهاجرین خواهد ماند و ترک تباران پرتعداد این کشور در غرب چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد.

اکنون همزمان با صدمین سالگرد استقلال ترکیه و بعد از دو دهه حکمرانی، حزب عدالت و توسعه رقیب قدرتمندی چون آقای قلیچ اغلو رقابت تنگاتنگی با آقای اردوغان را به نمایش گذاشته است. با اعلام برنامه‌هایی در زمینه اصلاحات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنهم با تکیه بر جوانان که اگر رای بیاورند، تغییرات عمده ای را در سیاست های ترکیه در داخل، منطقه و جهان شاهد خواهیم بود و پیامدهای آن میتواند بسیاری از معادلات موجود بین ترکیه با آمریکا، اروپا، آسیا و همسایگان را دستخوش تغییرات کند.

تمیز بین این که در این انتخابات تنگاتنگ چه سناریویی اعم از ادامه ابهام جاری، رقابت صریح، روابط حسنه یا افزایش وابستگی متقابل در رفتار ترکیه با غرب، روسیه و همسایگان رقم خواهد خورد و با هر سناریو چه چیزهایی تغییر خواهند کرد و چه مولفه‌های بنیادینی برجای خواهندماند، ما را به درک روشنتر رفتار آینده سیاست خارجی و امنیتی ترکیه رهنمود می سازد. اما نباید از نظر دور داشت که در هر سناریو ِ محتمل، در کنار تمام متغیر های پایدار و ناپایدار دو عدم قطعیت جدی یکی  شامل سطح تنش ژئوپلوتیکی غرب و روسیه و نتایجی که ممکن است جنگ اوکراین ببار آورد و دیگری میزان تقابل اقتدار گرایی با تقویت دمکراسی و حاکمیت قانون در رفتار دولت آتی ترکیه وجود دارند که پیش بینی سیاست خارجی و امنیتی آینده  و افزایش یا کاهش وزن ژئوپلوتیکی این کشور  در آینده را  دشوار و با چالش مواجه می‌کنند.

آنجا که مربوط به منطقه و همسایگان میشود ترکیه این سیاست های دوسوگرا را حتی با  همسایه مهم خود یعنی ایران هم در ملغمه ای از رقابت و همکاری از  قفقاز تا عراق، سوریه، فلسطین و لبنان و شمال آفریقا، آسیای میانه، افغانستان و خلیج فارس و دریای سرخ و حتی نوع تعاملات دوجانبه با ایران پیش برده است.

 اگر چه ترکیه امروز از نظر اقتصادی با سالهای طلایی 2010 تا 2015 فاصله گرفته ولی بحران اوکراین و نقش میانجیگرانه ای که ترکیه در آن اتخاذ کرده به کمک ترکیه آمده و این خلا را جبران کرده و همه اینها کمابیش موجب افزایش وزن ژئوپلوتیکی ترکیه در دودهه اخیر شده است.

تا آنجا که به ایران مربوط می‌شود ترکیه هنوز هم یکی از مهمترین همسایه‌های ما و دروازه اصلی و مهم ایران به اروپا و یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی و تجاری ما باقی خواهد ماند و ایران ناگزیر در بسیاری از پرونده‌های منطقه ای از قفقاز تا عراق و سوریه و ... ، بر سر میز مذاکرات با ترکیه خواهد بود.

در حالی که ایران و ترکیه در سالهای گذشته بتدریج و البته با سختی به یک درک و فهم نسبی مشترک از رقابت و همکاری نزدیک شده اند، تغییرات در حکمرانی ترکیه به تبع انتخابات اخیر می‌تواند برای ایران فرصت ها و چالش های جدیدی ایجاد کند. اگر حزب حاکم برنده این انتخابات باشد ، برابر نظر سنجی‌ها با اختلاف اندک برنده خواهد شد در این صورت ابهام جاری در روابط ترکیه با غرب و روسیه کماکان ولی با شدت کمتری ادامه خواهد یافت و روابط مبتنی بر رقابت و همکاری بین دو کشور کماکان ادامه خواهد یافت. اگر چه ممکن است این روابط در قفقاز یا در پیوند با آرایش های قومی‌با چالش های بیشتری همراه باشد اما دو طرف با شناخت نسبی از یکدیگر حسب مورد کمابیش قادر به مدیریت این چالش ها خواهند بود . اما  اگر جناح مقابل برنده شود از مولفه‌های تغییرپذیر این پیامد بیش از هر چیزی می‌تواند روابط ترکیه بااروپا و آمریکا را از ابهام خارج و بهبود بخشد و مادامی‌کهچالش های جدی در روابط ایران با آمریکا و غرب وجود دارد این ممکن است چندان برای ایران، ( و حتی روسیه و چین ) خوشایند نباشد؛ اما از سوی دیگر این تحولات ممکن است به کاهش مداخلات منطقه ای ترکیه مخصوصا در قفقاز، سوریه و عراق کمک کند. همچنین می‌تواند در صحنه داخلی ترکیه  به آرایش جدید قومی و کاهش ناسیونالیسم ترک به عنوان متغیر هایتاثیر گذار بر سیاست خارجی و امنیتی ترکیه کمک نماید. فارغ از اینکه کدام دولت در ترکیه بر سر کار باشد ایران و ترکیه همچنان دو همسایه بزرگ هستند که هرگز نمی‌توانند یکدیگر را نادیده بگیرند.

محمد نیکخواه، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

 (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است