1) از منظر ساختاری؛ بحران سودان را باید در بطن گذار نظم کهن بینالمللی به نظم جدید (دوران گذار) تبیین نمود. دورانی که آشوب؛ بیثباتی؛ دولتهای ضعیف و ورشکسته (Failed State) و رهاشدگی مناطق و دولتهای ورشکسته نظیر سودان از مشخصههای بارز آن است. در دوران گذار دغدغه اصلی قدرتهای بزرگ نقشآفرینی و رقابت برای پیکربندی نظم آتی بینالمللی است. رقابتی که به مناطق هم کشیده شده است. در این میان مناطق مختلف در نقشه راه قدرتهای بزرگ اولویتبندی میشوند. به نظر میرسد سودان برای قدرتهای بزرگ در مقایسه با سایر مناطق اولویت دسته چندم و منطقهای مارژنالایز ( Marginalize) شده است بر این اساس چند متغیر بیرونی در افزایش آشوب و بحران در سودان نقش ایفا میکنند: الف) مارژین بودن سودان در رقابت قدرتهای بزرگ
ب) جهانی زدایی و ضعف نهادها و سازمانهای بینالمللی در مواجهه با جنگها
ج) مداخله قدرت های کوچیک (Micro -States) در سودان نظیر امارات در فقدان کنشگری قدرتهای متوسط و بزرگ جهانی
برای فهم عمیق بحران سودان لاجرم باید گذری بر تاریخ سیاسی این کشور داشت که در ادامه به آن میپردازم:
2) سودان پس از تجزیه سومین کشور پهناور افریقایی و دومین کشور بزرگ عربی (پس از الجزایر) است که در سال 1956 استقلال یافت. این کشور در جنوب مصر واقع است. رود نیل بیشترین مسیر خود را در سودان به خصوص سودان جنوبی طی میکند. سودان جنوبی پوشش جنگلی نسبتأ مطلوبی دارد اما در سایر مناطق به خصوص در سودان شمالی، آب و هوا خشک است. بیش از هشتاد درصد مردم سودان، کشاورز و دامدار هستند اما کشاورزی در سودان ابتدایی و غیرمکانیزه هست.
3) سودان دارای ذخائر زیرزمینی، معادن و نفت ، تیتانیوم و اورنیوم نیز هست. اقتصاد سیاسی سودان تا پیش از 2011 عمدتأ بر فروش نفت متکی بود اما از آنجایی که عمده مخازن نفتی سودان در جنوب این کشور واقع هستند، پس از جدایی سودان جنوبی، درآمد نفتی سودان شمالی به شدت تنزل یافت.
4) عمرالبشیر، رئیس جمهور وقت سودان در سال 2011 با قطع شدن شاهرگ اقتصادی کشور یعنی نفت، تصمیم گرفت، سیاست ریاضت اقتصادی را در پیش بگیرد و همین سیاست باعث اعتراض نیروهای معترض و موثر سیاسی و در نهایت سقوط عمرالبشیر پس از 42 سال حکومت شد. تغییر سیاست خارجی توسط عمرالبشیر نیز با هدف جلب نظر عربستان و امریکا و جلب اعانههای مالی از سوی آنها بود که البته این سیاست «ذلتبار» نیز در سیاست خارجی ما به ازای مادی برای حکومت عمرالبشیر نداشت.
5) بر اساس آمارهای سازمان ملل متحد، سودان (در دوران عمرالبشیر) در رتبه اول کشورهای جهان به لحاظ فساد اداری و اختلاس بود. شاید به همین دلیل بود که در سال 2019 بدون کوچکترین خونریزی، نیروهای واکنش سریع و ارتش سودان موفق شدند کودتا نمایند. پس از کودتا اما سودان بیش از گذشته در ناامنی و فلاکت اقتصادی فرو رفت.
6) اساسأ سودان همواره سرزمین جنگ و بیثباتی بوده است و به گواه تاریخ از سال استقلال این کشور یعنی 1956 تنها 10 سال روی آرامش را دید. در مابقی این سالها این کشور همواره با جنگ داخلی و بیثباتی سیاسی مواجه بوده است. جنگ دارفور و جنگ جداییطلبان جنوبی، دو جنگ داخلی بوده که نتیجه آن دو میلیون کشته، میلیونها آواره، ناامنی، فقر و فلاکت برای مردم سودان بوده است.
7) دارفور منطقهای در غرب سودان و شامل مردمانی با نژاد افریقایی است که اعتقاد دارند، نژاد گروه حاکم عرب است و علیه آنها تبعیض ناروا اعمال میکند. جداییطلبان جنوبی نیز از سال 1995 تا 2005 با دولت مرکزی جنگیدند. در جنگ جداییطلبان جنوبی نیز رژیم صهیونیستی، فرانسه، اریتره و انگلستان از جداییطلبان حمایت کردند. جنوبیها عمدتأ مسیحی هستند اما حمایت غربیها از جداییطلبان به دلائل مذهبی نبود بلکه به دلیل استقرار چاههای نفتی و از آن مهمتر طمع کشورهای خارجی برای ایجاد پایگاه استراتژیک در سودان جنوبی بود. برای صهیونیستها جدایی سودان جنوبی از شمالی بسیار مهم بود چون علاوه بر نفت، مسیر نیل نیز عمدتأ از سودان جنوبی میگذرد و صهیونیستها تسلط بر این منطقه را ابزاری برای فشار سیاسی و اقتصادی بر مصر میدانند.
8) با فشارهای کشورهای غربی و استیصال عمرالبشیر در جنگ با جداییطلبان، سرانجام در سال 2005 آتشبس اعلام شد و مقرر شد تا مردم جنوب سودان در یک همهپرسی سرنوشت خود را تعیین کنند. در سال 2011 مردم جنوب سودان در همهپرسی که زیرنظر سازمان ملل متحد صورت گرفت، رأی به جدایی از مرکز دادند و سودان به دو کشور مستقل شمالی و جنوبی تقسیم شد. آنچنان که پیشتر ذکر شد، این جدایی سبب افول شدید درآمد نفتی حکومت عمرالبشیر، افت شدید درآمد دولتی، اعمال ریاضتهای اقتصادی، افزایش نارضایتی نیروهای ناراضی سیاسی و در رأس آنها ارتش شد و در نهایت حکوت البشیر با کودتا در سال 2019 ساقط گردید.
9) کودتاچیان شامل ارتش و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) بودند. نیروهای پشتیبانی سریع نهاد نظامی هستند که عمرالبشیر با هدف مقابله موثر و سریع با شورشیان دارفور ایجاد کرده بود. هدف دیگر البشیر از تشکیل این نیرو، مهار ارتش بود تا از این طریق بتواند مانع از کودتای ارتش شود. این دو نیروی نظامی اما با هم برای ساقط کردن دیکتاتوری عمرالبشیر متحد شدند. پس از کودتا، دولت غیرنظامی «عبدالله حمدوک» در سال 2019 در خارطوم مستقر شد. این دولت تنها دو سال دوام آورد چون در سال 2021 نیروهای ارتش به رهبری ژنرال محمد برهان و نیروهای پشتیبان سریع به رهبری ژنرال حمیدتی علیه دولت منتخب نیز کودتا کردند تا قدرت به طور کامل در قبضه نظامیها قرار بگیرد. بهانه نظامیها برای ساقط کردن دولت عبدالله حمدوک گرایشات اخوانی در دولت او بود. پس از کودتای دوم در سال 2021 اختلافات و تعارضات میان ارتش با نیروهای پشتیبان سریع به سرعت آغاز شد.
10) اکنون سودان شمالی درگیر جنگ داخلی میان این دو نیروی نظامی است. هر کدام از این دو نیروی نظامیپشتیبانهای خارجی دارند. عربستان، امارات، روسیه، انگلستان، رژیم صهیونیستی ، فرانسه و امریکا از حامیان و تامینکنندگان سلاح و تجهیزات برای طرفین هستند. اهمیت استراتژیک سودان به لحاظ نزدیکی به تنگه بابالمندب باعث شده است تا احداث پایگاه نظامی در دریای سرخ، مجاور سودان برای کشورهای مداخلهکننده اهمیت یابد.
سید محمد حسینی کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)