پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی تهاجم رژیم صهیونیستی به دوحه

در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵، رژیم صهیونیستی طی تجاوزی نظامی علیه دولت قطر،‌ منازل و اقامتگاه‌هایی را هدف قرار داد که اعضایی از دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس در آن سکونت داشتند. هدف این حمله، ترور اعضای هیأت مذاکره‌کننده حماس بود که در حال بررسی طرح رئیس‌جمهور ایالات متحده برای آتش‌بس در غزه بودند. این تجاوز زنجیره‌ای از پیامدهای سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و حقوقی را در بر دارد و معادلات میانجی‌گری، نقش ایالات متحده و معادلات منطقه‌ای را دچار تحول می‌کند.
۲۶ شهریور ۱۴۰۴
مشاهده ۵۲
پریسا رضایی فدشکویه

در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵، رژیم صهیونیستی طی تجاوزی نظامی علیه دولت قطر،‌ منازل و اقامتگاه‌هایی را هدف قرار داد که اعضایی از دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس در آن سکونت داشتند. هدف این حمله، ترور اعضای هیأت مذاکره‌کننده حماس بود که در حال بررسی طرح رئیس‌جمهور ایالات متحده برای آتش‌بس در غزه بودند. این تجاوز زنجیره‌ای از پیامدهای سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و حقوقی را در بر دارد و معادلات میانجی‌گری، نقش ایالات متحده و معادلات منطقه‌ای را دچار تحول می­‌کند. از زمان وقوع این حمله، دو بحث محوری و غالباً مرتبط شکل گرفته است که تمرکز این تحلیل حول آن است: اول، انگیزه­ها و پیامدهای چندلایه این حمله؛ و دوم، تأثیر آن بر توان و نقش قطر در میانجی‌گری و بر مسیر مذاکرات فلسطینی. این گزارش، ضمن ارائه سناریوها و برآوردهای احتمالی برای آینده مذاکرات را نیز عرضه می‌کند.

انگیزه‌ها و پیام‌های راهبردی حمله

فهم انگیزه‌های پشت این اقدام پیش از بررسی پیامدها ضروری است. نتانیاهو در این حمله بر رویکردی سیاسی، امنیتی و راهبردی تکیه داشت که ابعاد متعددی را دربر می‌گیرد. تحلیلگران غربی و منطقه‌ای معتقدند این حمله از منظرهای امنیتی و سیاسی در چارچوب استراتژی‌ای اتخاذ شده است که به نظر می­رسد اهداف آن شاملِ ترور رهبران حماس و نابودی فرآیند گفتگوهای آتش‌بس، ناکام‌سازی میانجی‌گری قطر در توقف جنگ نسل‌کشی علیه غزه، تکمیل روند دلخواه رژیم صهیونیستی در بازآفرینیِ ژئوپلیتیک نوار غزه _یعنی طرح نابودی غزه، اشغال مجدد و آوارگی ساکنان آن، پیام بازدارندگی منطقه‌ای برای تأکید بر هژمونی و برتری قدرت اسرائیل، جلوگیری از شکل‌گیری توافق‌های محدود کننده گزینه‌های نظامی اسرائیل و ممانعت از اجرای سیاست‌های مذاکره‌ای مستقل از نظارت اسرائیل یا هماهنگی کامل با واشینگتن‌ باشد.

پیامدهای داخلی در قطر و اسرائیل

این حمله به ‌عنوان تعرضی مستقیم به قلمرو قطر با حساسیت‌های حقوقی و نمادین بالا بود. موضع رسمی دوحه با محکومیت شدید، فراخواندن سفرا و اعلام پیگیری از مسیرهای حقوقی بین‌المللی (از جمله ارجاع به دادگاه‌ها و نهادهای سازمان ملل) همراه بود. این مسیر نشان‌دهنده اراده قطر برای حل‌ و فصل قضیه از طریق نهادهای حقوقی و دیپلماتیک به‌ جای گرایش به پاسخ‌گویی نظامی مستقیم است. به عبارتی،‌ رویکرد دیپلماسی نرمِ قطر در سیاست‌های رسمی همچنان بر حفظ خویشتن‌داری و راهبرد بلندمدت مبتنی بوده است. در پی این رخداد، دولت قطر پروتکل‌های حفاظتی خود برای میزبانی رویدادها و پذیرش شخصیت‌ها و گروه‌های حساس را بازنگری و تشدید کرد. همچنین بررسی‌هایی برای محافظت از کارکنان و رویکردهای میزبانی میانجی‌گران به‌عمل آمد تا از تکرار چنین آسیب‌پذیری‌هایی جلوگیری شود. این تغییرات دال بر احتیاطِ عملی قطر در ادامه میزبانی جلسات حساس در کوتاه‌مدت است.

واکنش­ها در داخل اسرائیل نسبت به این حمله، میان همگامی‌بر لزوم انتقام از رهبران حماس و تعقیب آنان در هر مکان و نگرانی از تأثیر این ضربه بر جان گروگان‌ها متنوع است. موضع اپوزیسیون داخل اسرائیل به این گونه بود که بلافاصله پس از حمله، یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون، در بیانیه‌ای به نیروی هوایی، ارتش دفاعی، شاباک و تمامی نیروهای امنیتی به خاطر این عملیات استثنایی تبریک گفت. همچنین بنی گانتس، رهبر حزب اردوگاه دولتی، از تصمیم رهبران سیاسی برای اجرای این حمله تمجید و تأکید نمود که اسرائیل باید رهبران و نیروهای حماس را در هر زمان و هر مکان تعقیب کند. این سطح از حمایت که از سوی دو حزب میانه‌رو اسرائیل ـ که معمولاً مواضع افراطی در قبال مسئله فلسطین اتخاذ نمی‌کنند ـ ابراز شد، نشانگر غلبه احساس عمومی در اسرائیل برای مجازات و حذف رهبران حماس به ‌عنوان اقدامی انتقام‌جویانه نسبت به حوادث هفتم اکتبر ۲۰۲۳ بود. در همین راستا، احزاب چپ‌گرایی همچون میرتس و کارگر (که در حال حاضر تحت عنوان اردوگاه دموکراتیک ائتلاف کرده‌اند) نیز هیچ مخالفتی نسبت به این عملیات ابراز نکردند. با این حال، این فضای حمایتی دیری نپایید. چند ساعت پس از اعلام جنبش حماس مبنی بر ناکامی عملیات در ترور رهبران ارشد خود،‌ فضای رسانه‌ای داخل رژیم تغییر یافت و رسانه‌های اسرائیلی با انتشار گزارش‌هایی، تردیدها را درباره موفقیت عملیات برجسته ساختند. با این‌حال به ‌روشنی پیداست که بازیابی گروگان‌ها از طریق مذاکره از منظر نهاد رسمی اسرائیل به‌صورت فزاینده‌ نامحتمل شده و هدفی دور از دسترس برای خانواده‌های گروگان‌ها است. در هر صورت، موضوعی که در روزهای آتی در اسرائیل بیش از همه بحث‌برانگیز خواهد بود، تأثیر عملیات دوحه بر روابط آمریکا–اسرائیل از یک سو و محدوده احتمال تشدید تنش سیاسی میان قطر و اسرائیل از سوی دیگر خواهد بود.

پیامدهای منطقه‌ای

حمله به دوحه تردیدهایی را در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس درخصوص کارآمدی ضمانت‌های امنیتی ایالات متحده ایجاد کرد. برخی تحلیل‌ها به احتمال تجدیدنظر برخی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در ارزیابی اتکای خود بر حمایت واشینگتن اشاره دارند و گزینه‌هایی نظیر تقویت توان دفاعی ملی یا تنش‌زدایی از طریق متوازن‌سازی روابط با بازیگران منطقه‌ای (برای مثال ایران یا ترکیه) را بررسی نمایند. این روند می‌تواند جرقه بازگشایی مباحث بازتعریف نظام‌های امنیتی منطقه‌ایِ مستقل‌تر باشد. این رخداد همچنین باعث شد برخی بازیگران منطقه‌ای بر نقش پررنگ‌ترِ مصر به‌عنوان میانجیِ جایگزین یا مکمل تأکید کنند، به ‌ویژه با درنظر داشتن نفوذ مصر در غزه و توانایی آن در اعمال فشار بر گروه‌های فلسطینی. اگرچه این بدان معنا نیست که نقش قطر به‌کلی محو خواهد شد؛ اما موقعیت قاهره در میانجی‌گری روند فعلی را تقویت کرده و بار مجددی بر توان هماهنگی منطقه‌ای می‌گذارد.

تحلیلگران بر این باورند که این تهاجم پیامدهای عمیقی بر روند میانجی‌گری و تلاش‌ها برای متوقف‌سازی جنگ نسل‌کشی در غزه خواهد داشت؛‌ به‌ ویژه از آن ‌رو که نتانیاهو و دولت او از هرگونه وقفه در مذاکرات برای تکمیل طرح بازاشغال غزه بهره‌برداری می‌کنند. رژیم صهیونیستی با هدف نابودی حضور حماس و تضعیف هرگونه تلاش برای آرام‌سازی، این حمله را انجام داده است. برخلاف موارد قبلی که اسرائیل در هدف‌گیری رهبران در کشورهای دیگر موفق بوده، این حمله در ترور رهبران ارشد حماس ناکام ماند، اما یکی از معدود کانال‌های ارتباطی موجود برای متوقف ساختن درگیری را تخریب کرد. پی‌آمدِ مستقیمِ حمله برای سازوکارهای مذاکره، تحمیلِ فهرستی از شروط جدید برای ازسرگیری گفتگوها بوده است: تضمین‌های امنیتی بین‌المللی برای محافظت از مذاکره‌کنندگان، مشارکت ناظران بین‌المللی یا منطقه‌ای در جلسات و تعهد صریح نسبت به عدم هدف‌گیری محل‌های مذاکره. این الزامات افزایشی، هزینه بازگشایی مسیر مذاکرات را بالاتر برده و زمان‌بندیِ احیای آنها را طولانی‌تر می‌کند.

این حمله همچنین خطر گسترش درگیری به دیگر کشورهای عربی را افزایش می‌دهد. پس از این حمله، مقامات اسرائیلی تهدیدهای بیشتری را مبنی بر تعقیب رهبران جنبش در هر مکان و زمانی که حضور داشته باشند مطرح کردند. بنابراین شواهد نشان می‌دهد که تجاوز اسرائیل و سیاست‌های دولت راست‌گرای افراطی آن ممکن است منازعه را صرفاً در مرزهای غزه، لبنان و سوریه متوقف نسازد، بلکه دامنه آن به سایر نقاط منطقه نیز کشیده شود. رژیم صهیونیستی در عمل نشان داد که از تجاوز و تکرار تجاوز علیه کشورهای مختلف منطقه هیچ ابایی ندارد.

پیامدهای بین‌المللی و توازن میان قدرت‌ها

تحلیل‌های آمریکایی حاکی از آن است که آمریکا در موقعیتی دشوار قرار گرفت: از یک ‌سو اسرائیل را شریک راهبردی می‌داند و از سوی دیگر باید اعتماد شرکای عربیِ خود در خلیج فارس را حفظ کند. گزینه‌های محدود و ظریف متعددی پیشِ دولت وقت ایالات متحده قرار دارد تا میان حفظ بازدارندگی و ایفای نقش میانجی تعادل به‌وجود آید؛ ازاین‌رو واشینگتن ممکن است مجبور شود بسته‌هایی برای آرام‌سازی منطقه‌ای ارائه دهد تا از فرسایش اعتماد جلوگیری کند.

مأموریتِ قانونی قطر برای دنبال‌کردن پرونده در نهادهای بین‌المللی باعث بازشدن مجادلات حقوقی در باب نقض حاکمیت و مشروعیت استفاده از قوه فرامرزی شده است. درخواست‌های بین‌المللی برای تحقیق مستقل و بررسیِ شرایط اعمال قوه، مباحثی را پیرامون مسئولیت دولتی و چارچوب‌های مشروعیت حقوق بین‌الملل مطرح ساخته است. با این‌وجود، مؤلفه‌های سیاسی غالباً مسیرهای حقوقی را کند و طولانی می‌سازند؛ اما حاصل حقوقی می‌تواند پیامدهای نمادین و قواعدی بلندمدت برجای گذارد.

در افق کوتاه‌مدت، نوسانات سیاسی از این دست می‌تواند ریسک بازار انرژی و شاخص‌های مرتبط با تدارکات بین‌المللی را تشدید نماید؛ به‌ویژه اگر تنش‌ها بر مسیرهای کشتیرانی و امنیت ترافیک در خلیج فارس و تنگه هرمز تأثیرگذار شود. تحلیل‌های مخاطره‌ای نشان می‌دهد که سناریوهای وخیم‌تر ناشی از گسترش درگیری‌ها می‌تواند به تأثیرات ملموس اقتصادی و اختلال در عرضه انرژی بیانجامد.

نتیجه‌گیری

حمله ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ به دوحه نقطه عطف ژئوپلیتیکی ایجاد کرد؛ موازنه‌های امنیتی، دیپلماتیک و حقوقی را در منطقه دگرگون ساخت و با خیانت مجدد به دیپلماسی بار دیگر نشان داد که رژیم صهیونیستی یک بازیگر قابل اعتماد نیست. هرچند این اقدام ضربه‌ای جدی به چشم‌انداز دستیابی سریع به آتش‌بس وارد ساخت، اما مذاکرات به ‌معنای کامل از بین نرفته‌اند؛ بلکه در وضعیت تعلیق مشروط قرار گرفته‌اند که نیازمند تضمین‌های امنیتی، بازآفرینی کانال‌های اعتماد و هماهنگی فشرده بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی است. برای آینده مذاکرات سه سناریوهای احتمالی می­توان پیشبینی کرد:‌

سناریوی کم‌خطر — بازگشایی مشروط: با میانجی‌گری مشترک مصر و آمریکا و تضمین‌های امنیتی قوی، مذاکرات مشروط و در چارچوب نظارتِ سه‌جانبه از سر گرفته می‌شود.

سناریوی میانه — رکود و تنش بلندمدت: مذاکرات برای هفته‌ها یا ماه‌ها متوقف می‌مانند؛ میانجی‌گری بیشتر بر حل مسائل بشردوستانه (مبادله زندانیان، کمک‌رسانی) متمرکز می‌شود و توافقنامه دائمی‌به تعویق می‌افتد. برپایه تحلیل­ها سناریوی میانه محتمل‌تر به‌نظر می‌رسد مشروط بر آن‌که بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای تضمین‌های امنیتی و سیاسی لازم را ارائه دهند.

سناریوی بدبینانه — یخ‌زدگی بلندمدت و تشدید نظامی: خلأ سیاسی و مذاکراتی ممکن است به افزایش عملیات متقابل و پیچیده‌تر شدن جبهه‌های منطقه‌ای بیانجامد.

رفتار امروزی اسرائیل در منطقه و به ویژه حمله به میانجی‌گر قطری پس از میزبانی از مقاماتش در طول این دو سال در طول مذاکرات، فاقد هر نوع عقلانیت و آینده‌نگری راهبردی است. به همان اندازه که نداشتن قدرت به ویژه در بعد نظامی‌برای یک کشور خطرناک است، اعمال افسارگسیخته آن از جانب یک طرف برخوردار از مدرن‌ترین تکنولوژی نظامی نیز برای خود آن خطرناک است. سیاست‌های اخیر این رژیم،‌ موقعیت‌ آن در جهان را متزلزل‌‍‌تر خواهد کرد و پیشرانی برای موجی جهانی است که از حدود دو سال پیش علیه‌ آن به راه افتاده است؛ تا جایی که اکنون فارغ از دیگر نشانه‌ها، بلکه بنا به گفته سه نخست وزیر قبلی آن (ایهود باراک، ایهود اولمرت و نفتالی بنت) به یک کشور منفور و منزوی در دنیا تبدیل و در مقابل بیش از هر زمانی صدای ضرورت تشکیل کشور فلسطین شنیده می‌شود.

رژیم اسرائیل نه در بستر طبیعی شکل گرفته و نه امروز در منطقه وضعیتی طبیعی دارد و کشورهای منطقه روز به روز بیش از گذشته به پشت صحنه طرح آمریکایی عادی‌سازی مناسبات با آن رژیم پی می‌برند.

 پریسا رضائی فدشکویه، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی

 (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)  

 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
حمله اسرائیل به قطر با هدف ترور رهبران حماس، شوک امنیتی بزرگی به کشورهای منطقه و به خصوص شورای همکاری خلیج فارس بود. این حادثه تأثیر به سزایی بر کنش‌های امنیتی ...
در ماه‌های گذشته، با اعمال موجی تازه از تعرفه‌های تجاری از سوی ایالات متحده بر تقریباً تمامی‌کشورهای جهان، تحول چشمگیری در سیاست اقتصادی بین‌المللی ایجاد شد. ای...