در ادامه سلسله جلسات بررسی جایگاه روسیه در شکل گیری تاریخ جهان، جلسه علمی هفتگی تاریخ، در روز چهارشنبه نهم آبان ماه 1403 با سخنرانی جناب آقای دکتر محمد حسن مهدیان برگزار شد. اهم مطالب ارائه شده در این سخنرانی به شرح زیر است:
در جلسهی قبل دربارهی مهمترین وقایع دوران بوریس یلتسین صحبت کردیم.
بوریس یلتسین دو دختر داشت. دختر بزرگترش، یلنا، وارد سیاست نشد و به زندگی خانوادگی پرداخت. اما دختر کوچکتر، بهدلیل علاقهی خاص به پدرش، در امور او دخالت میکرد. او در عزل و نصب وزرا، سیاست خارجی و همچنین اعمال نفوذ درمیان الیگارشهای یهودی دخالت داشت. به همین دلیل بود که در آخرین روز ریاستجمهوری خود در سال ۱۹۹۹، یلتسین از ولادیمیر پوتین خواست که هوای خانواده و مشاورین نزدیکش را داشته باشد. پوتین این وعده را تقریباً بهجز در مورد بوریس برزفسکی، که به انتقاد از سیاستهای او پرداخت، رعایت کرد.
ولادیمیر پوتین در ۲۶ مارس ۲۰۰۰ رئیسجمهور روسیه شد. او متولد ۱۹۵۲ است و از رشته حقوق دانشگاه دولتی لنینگراد (سنپترزبورگ کنونی) فارغالتحصیل شده است. پوتین پس از اتمام تحصیلات، به سرویس اطلاعات خارجی شوروی (کا گ ب) پیوست و ۱۶ سال در این نهاد خدمت کرد. او شش سال از این مدت را در شهر درسدن آلمان شرقی گذراند. پس از بازگشت به شوروی، بهعنوان دستیار رئیس دانشگاه لنینگراد و سپس مشاور رئیس شورای شهر لنینگراد، آناتولی سابچاک، فعالیت کرد. پوتین بهدلیل توانایی سخنوری و شخصیت کاریزماتیک خود، در پیشبرد اهداف بوریس یلتسین نقش موثری ایفا کرد.
در سال ۱۹۹۶، آناتولی سابچاک انتخابات سنپترزبورگ را به رقیب خود واگذار کرد و پوتین که دیگر تمایلی به همکاری با تیم جدید نداشت، به مسکو منتقل شد. او ابتدا معاون امور اقتصادی رئیسجمهور شد و در سال ۱۹۹۸ رئیس افاسبی و جانشین کاگب شد. در اوت ۱۹۹۹ نخستوزیر روسیه شد و در ۳۱ دسامبر همان سال، پس از استعفای یلتسین، همهکاره فدراسیون روسیه شد.
دورهی پوتین و سیاستهای کلیدی: در دوران نخستوزیری پوتین، روسیه توانست در جنگ دوم چچن پیروز شود. این در حالی بود که ارتش روسیه در جنگ اول چچن شکست سختی خورده بود. در زمان ریاستجمهوری دیمیتری مدودف، پوتین بهعنوان نخستوزیر، هدایت عملیات نظامی علیه گرجستان در اوستیای جنوبی را بر عهده داشت. این درگیری یک سال پس از سخنرانی مشهور پوتین در کنفرانس امنیتd مونیخ در سال ۲۰۰۷ رخ داد، جایی که او به شدت از سیاستهای غرب انتقاد کرد.
پس از حملهی گرجستان به اوستیای جنوبی، روسیه واکنش شدیدی نشان داد. این واکنش تا حدی بهدلیل کشته شدن نیروهای روسی حافظ صلح در منطقه و همچنین خشونت گسترده علیه مردم اوستیای جنوبی بود. در پی این وقایع و واکنش ضعیف غرب به رفتار روسیه، در سال ۲۰۱۴، فدراسیون روسیه شبهجزیره کریمه را به خاک خود الحاق کرد.
دورنمای روابط روسیه و غرب: سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از سال ۲۰۰۴، در مصاحبهای بیان کرده است که روسیه تا سال ۲۰۱۴ تلاش میکرد با غرب و آمریکا تعامل کند. اما نقض مکرر توافقهای دوجانبه، بهویژه در مورد گسترش ناتو به شرق، موجب شد که روسیه از این تعاملات مأیوس شود. الحاق کریمه و همچنین جنگ با اوکراین در سال ۲۰۲۲، که با اشغال بخشهایی از شرق و جنوب اوکراین همراه بود، نشاندهندهی تغییری اساسی در سیاست خارجی روسیه است.
اقدامات روسیه در اوکراین باعث شد که دادگاه بینالمللی کیفری در لاهه، حکم بازداشت پوتین را به اتهام اخراج غیرقانونی کودکان اوکراینی صادر کند. با این حال، ولادیمیر پوتین همچنان نقشی کلیدی در تحولات منطقهای و بینالمللی ایفا میکند.
روابط روسیه، اوکراین و ایران:
در سال ۲۰۱۵، روسیه برای حمایت از رژیم بشار اسد در برابر داعش وارد سوریه شد و در مقطعی نیز با ایران همکاری داشت. اوکراین، نه تنها با روسیه، بلکه با ایران نیز روابط چندان حسنهای نداشت. در زمینهی صنعتی، ایران و اوکراین، بهویژه از طریق شرکت ملی فولاد، همکاریهای زیادی داشتند. خود من نیز بارها در قالب هیاتهای شرکت ملی فولاد به شهرهایی مانند خارکوف و کییف سفر کردهام و در آنجا مذاکرات متعددی صورت گرفته است. با این حال، روابط دیپلماتیک با اوکراین همواره دچار تنشهای مختلفی بود.
در زمینهی همکاریهای صنعتی، یکی از موضوعات کلیدی قرارداد توربینهای نیروگاه بوشهر بود که در زمان شوروی منعقد شده بود. این توربینها قرار بود در کارخانههای خارکوف اوکراین ساخته شوند، اما به دلیل فشارهای سیاسی، قرارداد اجرا نشد. ایران پیشنهاد کرد که این توربینها از کره جنوبی تأمین شود، اما در نهایت، روسیه کارخانههایی برای تولید توربین در قلمرو خود تأسیس کرد و توربینهای مورد نیاز نیروگاه بوشهر را ساخت.
تنشهای لفظی و دیپلماتیک با اوکراین: پس از سال ۲۰۰۰، اوکراینیها در مذاکرات رسمی تمایلی به استفاده از زبان روسی نداشتند، حتی اگر مقامات دولتی آنها پیشتر در وزارت خارجهی شوروی خدمت کرده و زبان روسی را بهخوبی بلد بودند. این موضوع گاهی روند مذاکرات را دشوار میکرد، زیرا ایران نیز اغلب مترجم روسی همراه نداشت. به همین دلیل، من از مسکو به کییف میرفتم تا ترجمهی دقیق مذاکرات انجام شود.
در زمان ریاست جمهوری یانوکوویچ، که بعدها به روسیه پناهنده شد، هیاتهای مختلفی از جناحهای افراطی اوکراینی در مذاکرات حضور مییافتند تا نشان دهند که یانوکوویچ همهکاره نیست. یک بار، در سفری که با آقای آقازاده به اوکراین داشتیم، آنها پیشنهاد دادند بهجای پرداخت پول برای نفت، تجهیزات صنعتی ارائه دهند، در حالیکه ایران به پول نقد نیاز داشت و این پیشنهاد مورد قبول قرار نگرفت.
روابط ایران و روسیه در دوران پوتین: اولین ملاقات بین ولادیمیر پوتین و سفیر وقت ایران، آقای مهدی صفری، در سال ۱۹۹۹ انجام شد. در آن زمان، پوتین رئیس افاسبی و دبیر شورای امنیت روسیه بود. این ملاقات در کرملین برگزار شد، که برای هیات ایرانی تعجبآور بود. پوتین در این دیدار اعلام کرد که روسیه علاقهمند به همکاری با جمهوری اسلامی ایران است، حتی در حوزههای نظامی. این اظهار نظر بیسابقه بود و نشان از تمایل جدی روسیه برای گسترش روابط با ایران داشت.
در تمامی سالهایی که من در روسیه خدمت کردم، هیچ مقام ارشد دیگری را ندیدم که بهاندازهی ولادیمیر پوتین مشتاق به همکاری با ایران باشد. او تأکید داشت که روسیه آماده است در ساختارهای مختلف، از جمله نظامی و اقتصادی، با ایران همکاری کند. این رویکرد پوتین نقطهی عطفی در روابط ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی بود.
همکاریهای نظامی و فنی ایران و روسیه:
همکاریهای نظامی و فنی ایران و روسیه، پیش از تاریخ مذکور، بهشکلی نامنظم و پر از مشکلات پیش میرفت. به دلیل عدم هماهنگی بین ساختارهای نظامی و امنیتی روسیه، گاهی این همکاریها دچار چالشهای جدی میشد. بهعنوان مثال، برخی محمولههایی که طبق قراردادهای رسمیبه سفارت ایران در روسیه ارسال میشد، بهدلیل دخالت نیروهای امنیتی روسیه دچار تأخیر میگردید. نیروهای امنیتی روسیه گاهی از ورود کامیونهای حامل محموله به سفارت جلوگیری میکردند و حتی درب ورودی سفارت را با پارک کردن کامیون مسدود میکردند.
در چنین مواقعی، دیپلماتهایی که پاسپورت سیاسی داشتند و به زبان روسی مسلط نبودند، توانایی مدیریت این مشکلات را نداشتند و من مجبور بودم برای حل مسئله مداخله کنم. برخورد قاطعانه و تهدید به اطلاع دادن به وزارت خارجهی روسیه، معمولاً باعث میشد که نیروهای امنیتی کوتاه بیایند. اما مشکلاتی نظیر عدم تخلیه محمولهها همچنان باقی میماند.
مشکلات مربوط به املاک و داراییها: یکی از مسائل چالشبرانگیز دیگر بین ایران و روسیه، موضوع املاک و داراییهای دو کشور در قلمرو یکدیگر بود. ایران داراییهای قابل توجهی در روسیه داشت، اما این داراییها بهدلیل موانع حقوقی و اداری، کمتر مورد استفاده قرار میگرفتند. برای مثال، زمینی در شمال شرق مسکو به نام "بلشوکو" به دو بخش تقسیم شده بود و بخشی از آن تبدیل به خیابان شده بود. روسیه تلاش داشت اسناد رسمیبرای اموال غیرمنقول خود در ایران صادر شود، ولی ایران خواستار انجام این کار بهصورت متقابل بود. این مسئله به مرور زمان بر روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو کشور تأثیر منفی گذاشت. هنوز هم این موضوع بهطور کامل حلوفصل نشده است.
اختلافات مربوط به دریای خزر: پس از فروپاشی شوروی، مواضع ایران و روسیه در خصوص دریای خزر هماهنگ بود. هر دو کشور معتقد بودند که بستر و زیر بستر این دریا باید بین پنج کشور ساحلی بهصورت مشاع تقسیم شود، ولی در ادامه، روسیه با قزاقستان، آذربایجان، و ترکمنستان قراردادهای دوجانبهای منعقد کرد که سهم ایران را کاهش داد. این تغییر موضع روسیه موجب دلخوری ایران شد و ایران برای چند سال از شرکت در اجلاسهای دریای خزر خودداری کرد.
ایران، با تأکید بر تقسیم مساوی دریای خزر، خواستار سهم بیست درصدی بود. این درخواست اما با مخالفت سایر کشورها مواجه شد. از سوی دیگر، برخی از حقوقدانان ایرانی با استناد به اسناد تاریخی، ادعا میکردند که پنجاه درصد دریای خزر متعلق به ایران است. اما این ادعا در هیچ معاهدهای، از جمله گلستان، ترکمانچای، یا معاهده ۱۹۲۱، تأیید نشده است. این سوءبرداشتها گاهی در مذاکرات رسمی مطرح میشد و باعث اختلاف بیشتر با روسیه میگردید.
روابط محتاطانه روسیه با ایران: در طول سالیان گذشته، روابط ایران و روسیه بهشکلی "کجدار و مریز" ادامه داشته است. روسیه در صحنههای بینالمللی بهندرت جانب ایران را گرفته است. روابط این کشور با اسرائیل و کشورهای عربی، به ویژه در مقایسه با ایران، بهمراتب محتاطانهتر و گاه نزدیکتر بوده است. این روند نشان میدهد که روسیه در روابط خود با ایران همیشه رویکردی محافظهکارانه داشته و احتمالاً در آینده نیز چنین خواهد بود.
نسرین حکیمی، کارشناس اداره تاریخ شفاهی و مطالعات تاریخی