در شرایط بحرانی به خصوص شرایط حاد جنگی؛ پیش بینی رفتارها و طراحی استراتژی بسیار دشوار، پر ریسک و شکننده است. از این رو در هنگامه بحران به جای پیش بینی باید به طیف گسترده آیندههای ممکن اندیشید و به جای استراتژی، تدابیر تاکتیکی، کوتاه مدت و پلکانی بر اساس کنش و واکنش های بازیگران اتخاذ کرد. (cybernetic pattern)
صاحبان قدرت حتی در هنگامه بحران و جنگ، استراتژیهای بلندمدتی در ذهن دارند و گاه آن را اعلام هم میکنند اما آنچه در ذهن است باید پا در زمین بگذارد، انبوهی از موانع عینی را از پیش رو بردارد تا به واقعیت تبدیل شود. در عین حال نظام باورهای صاحبان قدرت اهمیت دارد، چه اینکه صاحبان قدرت آینده را می سازند و بررسی دیدگاهها و باورهای آنها میتواند نقشه راه آنها برای آینده را نشان دهد. این روزها در بحران حاد خاورمیانه، مقامات صهیونیستی، گاه از نقشه راه خود برای آینده سخن میگویند. این نقشه راه به طور حتم با موانع کوچک و بزرگی مواجه است اما دانستن آن برای تصمیم گیران جمهوری اسلامی دارای اهمیت حیاتی است.
بنی گانتز، وزیردفاع پیشین اسرائیل، به مناسب سالروز 7 اکتبر (عملیات طوفان الاقصی) مقاله ای در نیویورک تایمز منتشر کرده و طی آن نقشه راه اسرائیل برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران را طی سال های آینده ترسیم نموده است. او در این مقاله از تلاش اسرائیل برای ایجاد یک اجماع بین المللی و منطقه ای علیه ایران سخن گفته است و هدف از ایجاد این اجماع را تشکیل ائتلاف نظامی و تغییر رژیم سیاسی در ایران عنوان کرده است. او گفته در این نقشه راه «اسرائیل در قدم اول با حمله نظامیبه حماس، حزب الله، حوثیهای یمن و کتائب حزب الله عراق به شکلی نظام مند بازوهای نیابتی ایران در جنگ با اسرائیل را تضعیف و قطع خواهد کرد.» راههای ارتباطی ایران با «گروههای نیابتی» از جمله در سوریه و دریای سرخ، دیده بانی و رصد خواهد شد و با حملات نظامیبه مناطق و کاروانهای مشکوک، این ارتباط نیز قطع خواهد شد. همزمان سران صهیونیستی قصد دارند هم افزا با جبهه نظامی در جبهه سیاسی، اقتصادی و حقوقی نیز به قول خودشان «پیشرانهای تضعیف و سقوط جمهوری اسلامی» را فعال کنند. در جبهه سیاسی، احیائ روند عادی سازی با اعراب، تلاش برای تقویت جبهه ضد ایرانی در منطقه و تقویت اپوزیسیون خارج نشین در دستور کار است. در ابعاد اقتصادی نیز افزایش شدید تحریم ها به منظور از کار انداختن صنایع ایران و افزایش نارضایتی مردم در داخل به خاطر تشدید بحرانهای اقتصادی و در ابعاد حقوقی، تلاش برای قرار دادن سپاه پاسداران در گروههای تروریستی از سوی اتحادیه اروپا از برنامههای صهیونیست ها برای مقابله با ایران است. در پایان نیز ایجاد ائتلاف نظامیبین المللی و منطقه ای برای حمله به تاسیسات هسته ای و در صورت لزوم زیرساخت های صنعتی و نظامی ایران به عنوان «مشت آخر» در نقشه راه صهیونیست ها طراحی شده است.
تردیدی نیست که این نقشه راه برای پیاده شدن با موانع بزرگ مواجه است اما باید آن را جدی گرفت و نه تنها موانع تحقق آن را تقویت کرد بلکه با تدابیر به موقع و آفندی؛ نقشه راه جمهوری اسلامی را برای منطقه به پیش برد. نقشه راه « نظم منطقه ای درون زاد» که از لوازم اصلی تحقق آن، تضعیف اسرائیل و ایجاد محدودیت برای مداخلات منفی قدرت های بزرگ به ویژه امریکا در نظم منطقه ای خاورمیانه است. برای این منظور :
1) تقویت «قدرت داخلی» مهم ترین اصل برای مقابله با تهدیدها و پیش برد منافع ملی است و رکن اصلی قدرت داخلی، همدلی و وحدت دولت و ملت است. اجماع مسئولین پیرامون نقشه راهی که منفعت همه نیروهای مردمی و اجتماعی در آن دیده شود، رمز وحدت دولت و ملت است.
2) اعتماد و اعتقاد به قدرت خود و امید به استمداد الهی ضروری و مهم است در عین حال اما دشمن را نباید ضعیف شمرد. پذیرش واقعیت های عینی در صحنه و ارزیابی نقاط ضعف و قوت خود و دشمن، قدم نخست برای حرکت در جهت پیروزی است.
3) دیپلماسی و میدان به مثابه یک پیکره واحد در هماهنگی و هم افزایی با یکدیگر باید در سطح منطقه ای و بین المللی عمل کنند و در یک کلام با بهره مندی از اهرم های امنیتی و سیاسی، قدرت ایجابی و سلبی؛ «بازدارندگی موثر» ایجاد کند.
4) نگاهی به عملکرد ایران طی یکسال گذشته نشان می دهد؛ رفتار ایران در ابعاد سیاسی و نظامیتوام با حکمت و عقلانیت بوده و تا امروز بازدارندگی ایران به طور نسبی موفق عمل کرده است.
5) استراتژی بقاء در میان شکاف قدرت های بزرگ و ممانعت از ایجاد دوقطبی منطقه ای از طریق تقویت نیروهای سوم در منطقه نظیر ترکیه، عراق، قطر و عمان؛ راهبرد موثر ایران برای پیشبرد سیاست های جهانی و منطقه ای تهران خواهد بود.
سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)