سخنرانی آقای دکتر محمدحسن مهدیان، با موضوع «جایگاه روسیه در شکل گیری تاریخ جهان» در قالب سلسله جلسات هفتگی سخنرانیهای علمی در موضوعات تاریخی، در روز چهارشنبه نهم خرداد ماه 1403 برگزار شد. اهم مطالب مطروحه در این سخنرانی به شرح ذیل است:
رژیم بلشویکی بعد از انقلاب 1917 با قحطی مواجه شد و دولت برای مقابله با قحطی، شروع به ضبط دام و غلات کشاورزان کرد. ملاک اصلی برای لنین، شهرها و طبقه کارگر بود و هدفش این بود که آذوقه برای کارگران تأمین کند به همین علت گروههای مسلح را به روستاها میفرستاد و آنها با قوه قهریه به جمعآوری آذوقه میپرداختند. کشاورزان روسیه از یک طرف از شدت عمل بلشویکها ناراضی بودند ولی از طرف دیگر، خیلی با آنها درگیر نمیشدند چون بیم آن را داشتند که دوباره همان رژیم سابق و اربابان گذشته حاکم شوند. این تعلل کشاورزان سبب شد که جنگهای داخلی در روسیه به درازا انجامد.
بعد از اینکه بلشویکها کمیبر اوضاع مسلط شدند، لنین تصمیم گرفت کمونیسم و سوسیالیسم را به اروپا هم تسری دهد. در ماه اوت 1920 ارتش سرخ به فرماندهی ژنرال توخاچفسکی، به دستور لنین برای ایجاد رژیم سوسیالیستی به لهستان حمله کرد. او شکست سختی خورد و حدود هشتاد هزار نیروی ارتش سرخ، اسیر لهستانیها شدند و اغلب آنها در زندانهای لهستان از بین رفتند. با شکست ارتش سرخ در لهستان، هجوم کمونیستها به اروپا متوقف شد و توخاچفسکی نیز در سالهای 1935-1937 در تسویههای استالینی به جرم ارتباط با ارتش آلمان تیرباران شد. استالین همواره از قدرت او نگران بود و میترسید او روزی دست به کودتا بزند و قدرت را در دست بگیرد.
بعد از شکست در حمله به لهستان، روسیه متوجه کشورهای جنوبی مثل ایران و ترکیه و افغانستان شد چون انگلستان در این کشورها نفوذ زیادی داشت و روسیه در میان این سه کشور، شرایط ایران را برای همکاری با دولت بلشویکی از هر جهت مساعدتر میدید. لذا تروتسکی، لنین و دیگران سعی میکردند نظر رهبران ایران را به شرایط جدید شوروی جلب کنند. دولت ایران در دسامبر 1917 رژیم بلشویکی روسیه را به رسمیت شناخت و در 27 ژانویه 1918، لنین نامهای را به امضای تروتسکی برای رهبران ایران ارسال کرد و در آن، همه قراردادهای یکجانبه روسیه تزاری با ایران را ملغی اعلام کرد و ابراز داشت که به دنبال همکاری با ایران است و سیاست دولت جدید روسیه کاملاً با سیاست استعماری دولت تزاری متفاوت است. دولت ایران یک ماه بعد یعنی در 27 فوریه 1917، جواب بیانیه لنین را داد و از دولت جدید روسیه قدردانی و برای مذاکره با نمایندگان دولت جدید روسیه. اعلام آمادگی کرد.
این وضعیت و این نامهنگاریها انگلستان را با مشکل مواجه ساخت چون انگلستان به هیچ وجه حاضر نبود امتیازاتی را که در ایران به دست آورده بود مثل روسیه ملغی اعلام کند بلکه حتی میخواست امتیازات بیشتری را به دست بیاورد بنابراین نه تنها نرمشی نشان نمیداد بلکه شدت عمل بیشتری را نسبت به ایران اعمال میکرد. انگلیسیها به مقامات ایرانی میگفتند که با نمایندگان روسیه شوروی ملاقات نکنند چون هنوز دولتی در روسیه توسط آنها تشکیل نشده است و همه چیز موقتی است. البته در همین زمان، دولت مستوفیالممالک به دولت انگلیس پیشنهاد کرد که معاهده 1907 و کنوانسیون مرزی 1903 را که از توسعه صنعتی ایران جلوگیری میکرد ملغی اعلام کند که طبیعتاً مورد موافقت انگلستان قرار نگرفت.
وزارت خارجه شوروی در اول ژانویه 1918 به اسدخان نماینده سیاسی دولت ایران در سنپترزبورگ اطلاع داد که دولت روسیه شوروی طبق مواد 9 و 10 معاهده برستلیتوفسک که در 15 دسامبر 1917 با آلمان امضا کرده، موظف است که نیروهای خود را از ایران خارج کند و آماده است که با ایران در خصوص خروج نیروهای تزاری مذاکره نماید. همچنین اطلاع داد که فون اتر نماینده سیاسی روسیه تزاری و کلیه صاحبمنصبان روسیه تزاری در ایران، از خدمت معزول شدهاند و روسیه شوروی نماینده دیگری را به دولت ایران اعلام میکند و آن نماینده نیکلای براوین است. او قبلاً در دوره تزاری، کنسول روسیه در شهر خوی بود و بعد به بلشویکها ملحق شد.
او از 1905 کارش را در ایران شروع کرده و از 1907 تا 1909 معاون کنسول روسیه در سیستان بود. در سالهای 1909-1911 در کنسولگری روسیه در بمبئی و کلکته کار میکرد. او فردی تحصیلکرده ولی به شدت جنجالی و بداخلاق و ناسازگار با همکارانش بود ولی اطلاعات زیادی که درباره کشورهای شرقی داشت، باعث میشد رؤسایش او را تحمل کنند. او در سال 1918 نماینده رسمی روسیه در ایران شد ولی دولتهای ایران با او ملاقات نمیکردند. اومصاحبههای فراوانی انجام میداد و وعدههای پوچ به ایرانیان میداد و مثلاً گفته بود ایرانیان میتوانند هفده شهر قفقاز را که در معاهدههای گلستان و ترکمانچای از دست دادهاند دوباره بگیرند. البته سندی در این خصوص وجود ندارد و این موضوع در صفحات 25 و 26 کتاب طهمورث آدمیت آمده است. او در زمانی که در روسیه بوده، این مطلب را در روزنامهای در روسیه دیده است. من فکر نمیکنم نیکلای براوین چنین حرفی را گفته باشد چون سه جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان از مراکز اصلی پیدایش نهضت کمونیستی روسیه بودند و بسیاری از یاران لنین از آن مناطق بودند.
بعداً میبینیم که در همان بند اول معاهده 26 فوریه 1921 قید شده است که خطوط مرزی بین ایران و روسیه همان خطوط قبلی است و غیر قابل تغییر است. در همان زمان، روسیه به موجب معاهده برستلیتوفسک یک میلیون کیلومتر مربع از سرزمین خودش را به دولت آلمان واگذار کرده بود و بسیار بعید بود که نماینده سیاسی روسیه ایرانیان را ترغیب کند که هفده شهر قفقاز را بگیرند و این موضوع در هیچ یک از نامههای رهبران شوروی ذکر نشده است.
دولت ایران براوین را به رسمیت نشناخت و دولت روسیه او را به افغانستان فرستاد. این زمان دوران حکومت امانالله خان بود و براوین توانست سفارت روسیه شوروی را در کابل افتتاح کند. ولی به علت ناسازگاری که با دیگر اعضای سفارت داشت، دولت روسیه او را فراخواند ولی او توجهی نکرد و در کابل ماند و در وزارت خارجه افغانستان، مباحث حقوقی را تدریس میکرد. او بعدا اطلاعات سفارت را برداشت و به سمت هند رفت ولی در غزنه توسط یکی از افسران افغانی کشته شد. براوین را اولین دیپلمات فراری روسیه شوروی میدانند.
بعد از براوین، لنین نماینده دیگری را با نام ایوان کالومیتسف به ایران فرستاد. او در 1916 جزو سواره نظام روسیه در کرمانشاه بود و همزمان در انجمنهای انقلابی هم شرکت داشت. او هم در ایران موفقیتی نداشت و مقامات دولت ایران با او ملاقات نکردند. با تحریک انگلیس و نیروهای ارتش سفید، به سفارت روسیه حمله شد و بعضی از اعضای سفارت کشته شدند و او به هند فرار کرد. در 28 ژوئن 1919 برای بار دوم با همین عنوان وارد ایران شد ولی در جزیره آشوراده توسط نیروهای ارتش سفید اعدام شد. او دومین سفیر روسیه است (بعد از گریبایدوف) که در ایران کشته شد.
بعد از کودتای رضاخان، سفیر سوم روسیه به نام روتشتین به ایران آمد. در این زمان معاهده 1921 امضا شده بود ولی به تصویب مجلس نرسیده بود. او به احمدشاه پیشنهاد کرد که دولت روسیه طبق معاهده ترکمانچای، خود را متعهد به حمایت از خاندان قاجار میداند. این در حالی است که در معاهده 1921 قید شده که همه معاهدات قبلی ایران و روسیه تزاری از اعتبار ساقط هستند بنابراین این یک وعده بیمعنی و ساختگی بود.
بعد از مدتی، سیاست اقتصادی لنین عوض شد و سیاست اقتصادی نوین را پیشنهاد کرد که از آن شدتی که پیشتر علیه نظام سرمایهداری وجود داشت کاسته شد و شرکتهای خصوصی شکل گرفتند، شرکتهای خارجی وارد روسیه شدند ولی با ترور لنین و روی کار آمدن استالین سیاست اقتصادی نوین متوقف و از مدار خارج شد.
چون دیگر گروههای چپ مثل منشویکها که در کودتای بلشویکی شرکت داشتند، از سیاستهای جدید لنین راضی نبودند، او را در 30 اوت 1918 ترور کردند. لنین بعد از این ترور، چند سالی به کار ادامه داد ولی سکتههای مغزی بعدی به سراغش آمد و زمینگیر شد و از کار کناره گرفت. او استالین را به عنوان دبیر اول معرفی کرد. لنین در ژانویه 1924 از دنیا رفت. استالین به تروتسکی اجازه شرکت در مراسم تدفین لنین را نداد و او را از سمتهایش معزول و از حزب اخراج کرد و تروتسکی سپس به قزاقستان و بعد از آن، به ترکیه تبعید شد. استالین به دنبال ترور تروتسکی در ترکیه بود. تروتسکی سرانجام به مکزیک رفت. استالین هیچ یک از خانواده و بازماندگان تروتسکی را زنده نگذاشت.
محیا شعیبی، کارشناس اداره تاریخ شفاهی و مطالعات تاریخی