جمهوری خلق چین در سالگرد تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، با ارائه یک طرح 12 مادهای خواستار آتشبس در اوکراین و ازسرگیری گفتگوهای صلح بین دو کشور شده است. طرح پکن ضمن تاکید بر ضرورت جلوگیری از وخامت بیشتر بحران و هشدار جدی مبنی بر احتمال خارجشدن کامل این بحران از کنترل، از همه طرفها میخواهد «روسیه و اوکراین را برای حرکت در یک مسیر مشترک و از سرگیری گفتگوهای مستقیم در اسرع وقت حمایت کنند تا به تدریج زمینه کاهش تنش میان آنها و رسیدن به یک آتشبس جامع فراهم شود».
این طرح که از آن به عنوان یک «بیانیه اعلام مواضع»[1] یاد شده، بیش از آن که یک طرح صلح ویژه بحران اوکراین باشد، عملا تکرار مواضع کلانی است که طی ماههای اخیر به مناسبتهای مختلف، از جمله در سند «ابتکار امنیت جهانی»[2] دولت چین، مورد تاکید پکن بوده است. تاکید بر «اهمیت احترام به حاکمیت همه کشورها»، «ضرورت توقف تحریمهای یکجانبه»، «لزوم پیشگیری از بکارگیری تسلیحات هستهای» و «حفظ امنیت نیروگاههای هستهای» از جمله مهمترین محورهای این بیانیه هستند؛ ضمن اینکه موارد دیگری چون «ارائه ایمن کمکهای بشردوستانه»، «صیانت از غیرنظامیان و اسرای جنگی»، «تسهیل صدور محصولات کشاورزی»، «ثبات زنجیره صنعت و عرضه» و «کمک به بازسازی دوره پس از جنگ» نیز در این بیانیه مورد تاکید دولت چین قرار گرفتهاند.
دولت چین با ظرافت از فرصت صدور این بیانیه، برای انتقاد ضمنی از رویکردهای ایالات متحده امریکا و دنیای غرب نیز بهره گرفته و بدون اشاره مستقیم به طرف مشخصی، «استانداردهای دوگانه»، «ذهنیت جنگ سردی»، «صلاحیت قضایی فرامرزی»[3] و «دمیدن در شعلههای جنگ» را محکوم میکند. این نوع موضعگیری طبیعتا احتمال پذیرش و موفقیت پیشنهادات چین به عنوان یک طرح صلح را به حداقل میرساند؛ چنانکه در عمل نیز نهتنها پیشنهاد عملیاتی مشخصی برای نیل به آتشبس یا پایاندادن به جنگ ارائه نمیکند، بلکه هیچ اشارهای نیز به این که خود چین در این فرایند چه نقشی ایفا خواهد کرد، ندارد.
این طرح به فاصله دو روز پس از سفر وانگ یی، وزیر خارجه چین، به مسکو ارائه شده، سفری که محور اصلی آن گفتگو برای تقویت همکاریهای اقتصادی و مشارکت استراتژیک بین دو کشور و اعلام آمادگی چین برای میانجیگری در بحران اوکراین اعلام شده بود. وزارت خارجه روسیه پس از این دیدار، از آمادگی پکن برای «ایفای یک نقش سازنده در حل بحران اوکراین» استقبال کرده و مواضع دو کشور را «در بیشتر موضوعات مهم بینالمللی، مشترک یا بسیار نزدیک» توصیف کرده بود. اما این سفر و محتوای آن در غرب مورد انتقاد زیادی قرار گرفته و دولتهای غربی، چین را متهم به جانبداری آشکار از روسیه و ارائه تجهیزات نظارتی و جاسوسی به آن کشور کرده و علاوه بر آن، علیرغم انکار مداوم چین، بعضا مدعی توافق دو کشور برای تحویل انواع پهپادهای تهاجمی و مهمات نظامی از سوی چین به روسیه هستند.
با اینحال و به صورت رسمی، سیاست چین در قبال بحران اوکراین بسیار محتاطانه و با حزم و تدبیر بوده است. در یک سال اول این بحران، چین در مجامع بینالمللی از جمله در رایگیریهای نهادهای مختلف سازمان ملل از روسیه حمایت نکرده، به روسیه سلاح نداده و رسما اعلام بیطرفی نموده است؛ اما همزمان از محکومکردن اقدام روسیه نیز پرهیز کرده، عموما مواضع خود را منطبق با سیاست و ادعاهای روسیه تنظیم نموده، مخالف تحریم روسیه بوده و در سر پا نگهداشتن بنیانهای اقتصاد روسیه نیز نقش موثری داشته است. این رویکرد در ادبیات غرب تحت عنوان «بیطرفی مبتنی بر جانبداری از روسیه» مورد انتقاد وسیعی قرار گرفته است.
مطابق برنامه اعلامشده، وزیر خارجه چین قرار است به زودی به کیف نیز سفر نموده و دیدگاهها و پیشنهادات کشورش در راه برقراری آتشبس و آغاز گفتگوهای صلح را با مقامات اوکراین نیز در میان بگذارد. با این همه، با توجه به فضای جاری، قابل پیشبینی است که طرح پیشنهادی چین به دلایل مختلف راه به جایی نخواهد برد. عمده این دلایل عبارتند از: (1) بررسی مواضع دو طرف درگیر- روسیه از یک سو و دنیای غرب و اوکراین در سوی مقابل- حکایت از آن دارد که در حال حاضر، هیچ طرفی از دستاوردهای خود در میدان نبرد راضی نیست و آمادگی ورود به گفتگوهای صلح را ندارد؛ (2) چین توسط دولتهای غربی و به تبع آنها اوکراین یک بازیگر بیطرف قلمداد نمیشود؛ (3) طرح چین مبهم، کلی و فاقد راهکار مشخصی برای پایاندادن به جنگ است و سخنی از خروج نیروهای روسیه و بازگشت سرزمینهای اوکراین به میان نیاورده است؛ (4) چین در طرح خود هیچ تعهد و مسئولیتی را برای خود، حتی در فاز بازسازی بعد از جنگ، ذکر نکرده است.
با توجه به این فضا، ارائه چنین طرحی از سوی دولت چین را میتوان یک ژست دیپلماتیک به هنگام از سوی آن کشور برای باز اعلان مواضع اصولی و همچنین معرفی خود به عنوان یک قدرت مسئول، یک بازیگر بیطرف در جنگ اوکراین و یک قدرت پیشرو در فرایند برقراری صلح و ثبات در سطح جهانی دانست که با اشاره به نگرانیهای طبقات مختلفی از کنشگران طیف وسیعتری از مخاطبان- هم غرب استیلاطلب و هم کشورهای جنوب- را هدف قرار داده تا از این طریق، با تبلیغ عقلانیت چینی در عرصه امنیت بینالمللی، جایگاه و ایدئولوژی چین را بعنوان آلترناتیو توانمند و موثر غرب به آنان معرفی نماید. پکن در این طرح، نه اقدام نظامی روسها را تصدیق کرده و نه محکوم و به نظر میرسد که اصولا حداقل در این مقطع، قصدی جدی برای میانجیگری در این جنگ ندارد و به جای آن، هم به دنبال حفظ و تقویت مشارکت راهبردی خود با روسیه است و هم حفظ مناسبات با شرکای غربی و به ویژه اروپایی را دنبال میکند.
چین تا پیش از این غالبا از خطر کردن و پذیرش مسئولیتهای راهبری در موضوعات سیاست خارجی که ارتباط مستقیم با امنیت ملی آن کشور را نداشت، پرهیز میکرد. بنابر این چارچوب کلی، یا چین بحران اوکراین را یک موضوع تاثیرگذار بر امنیت خود و آینده نظام بینالملل قلمداد میکند و یا بعد از تثبیت شی جینپینگ در صحنه داخلی چین، تغییر رویکرد داده و آماده عزیمت به سوی صحنه مرکزی سیاست بینالملل و اعمال نفوذ در عرصههای جدید بینالمللی است.
به هرحال، واقعیت اینست که کشورهای جنوب از جمله در افریقا، امریکای لاتین و خاورمیانه و حتی برخی کشورهای ضعیفتر اروپایی از این که دنیای غرب این بحران را همچنان در اولویت سیاستهای خود و تمام جهان معرفی کرده و بحرانهای مهم دیگری مانند بحران اقتصادی ناشی از پاندمیکرونا، امنیت غذایی و امنیت انرژی، سیل ادامهدار مهاجرین و آوارگان و تغییرات اقلیمی را به حاشیه راندهاند، به ستوه آمده و ناراضی هستند. در چنین شرایطی، ارائه چنین طرحهایی با عنوان طرح صلح و عدم پذیرش آن از سوی غرب، میتواند امریکا و غرب را منادی جنگ و ناتو را ابزاری برای تداوم جنگ و افزایش هزینههای مادی و معنوی آن برای جهانیان معرفی کرده و جایگاه بانیان چنین طرحهایی- در اینجا چین- را ارتقاء دهد.
علیرضا خداقلیپور، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)
[1] Position Paper
[2] Global Security Initiative
[3] Long Arm Jurisdiction