جمهوری اسلامی ایران و امنیت قفقاز جنوبی؛ مسئله قراباغ

درحال‎ حاضر پس از «سیاست همسایگی» مهم‏ترین موضوعی که قفقاز را به یک دستورکار اولویت‏ دار در سیاست خارجی ایران تبدیل می‎کند، مسئله قراباغ و خطر احتمال جنگ ارمنستان – جمهوری آذربایجان است که در ماه جولای ۲۰۲۰ با بروز درگیری در منطقه تاووز مجدداً برجسته شد.
۵ شهریور ۱۳۹۹
مشاهده ۹۸۳۸
علیرضا بیکدلی

درحال ‎حاضر پس از «سیاست همسایگی» مهم‏ترین موضوعی که قفقاز را به یک دستورکار اولویت ‏دار در سیاست خارجی ایران تبدیل می‎کند، مسئله قراباغ و خطر احتمال جنگ ارمنستان – جمهوری آذربایجان است که در ماه جولای 2020 با بروز درگیری در منطقه تاووز مجدداً برجسته شد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، علی‏رغم شکل ‎گیری سه کشور مستقل جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در قفقاز جنوبی، این منطقه کماکان به صورت واحدی یکپارچه در امنیت و منافع همسایگانش ازجمله ایران، ترکیه و روسیه و در سیاست بین ‏الملل ایفای نقش می ‏کند. به ‏این ‏ترتیب قفقاز هم‎ زمان در سه سطح متمایز در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح است.

  1. روابط دوجانبه: در این چارچوب ایران براساس سیاست همسایگی به گسترش روابط با سه کشور قفقاز جنوبی همت گماشته است. از میان دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان که از مزیت مرزهای مشترک با ایران برخوردارند، رابطه با جمهوری آذربایجان به عنوان یک کشور شیعه، با مرزهای طولانی آبی و خاکی از اهمیت زیادی برخوردار است و ایران هیچ محدودیتی برای گسترش رابطه با این همسایه شمالی خود قائل نیست.
  2. روابط منطقه‏ ای: روابط ایران با سه کشور قفقاز از تحولات مهم و رقابت منطقه ‏ای تأثیر می ‏پذیرد. دایره این رقابت بیش ‏از آنکه به کشورهای قفقاز برگردد، به تأثیر آن بر امنیت و منافع کشورهای پیرامونی مربوط می ‏شود. مذهب، قومیت، بحران ‏های منطقه مانند قراباغ، اوستیا، آبخازیا و چچن به ‏علاوه رژیم حقوقی دریای خزر، تجارت، حامل‎ های انرژی، مسیرهای انتقال نفت و گاز، شبکه ‏های حمل ‏ونقل و ترانزیت و خطوط انتقال برق و مخابرات حوزه ‏هایی هستند که با وجود اهمیت در روابط دوجانبه، تحت تأثیر سطح منطقه ‏ای تحولات قفقاز هستند.
  3. سیاست بین ‎الملل: قفقاز پل ارتباطی قاره آسیا و اروپاست. این منطقه محل تلاقی کشورهای اسلامی و مسیحی به شمار می‏ رود و از منظر فرهنگی- تمدنی نیز سرحدات دو حوزه متفاوت فرهنگ بشری را شکل می ‏دهد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز از این ویژگی نیز تأثیر می‏ پذیرد. سه رویکرد اسلام‏ گرایی، آتلانتیک ‏گرایی و اوراسیاگرایی و ائتلاف ‏هایی که در این قالب شکل می‎ گیرند اهمیت این سطح را برای ایران ارتقا داده است.

درحالی ‎که جمهوری آذربایجان به تنهایی قدرتمندترین کشور اقتصادی و نظامی قفقاز است و از حمایت نظامی نیروهای مسلح کشورهای دوست نیز برخوردار است، اما راه‎ حل نظامی را چاره حل مشکل قراباغ نمی ‎داند. ارمنستان که از حمایت نظامی روسیه برخوردار است با دیدگاه‎ های متعارضی درباره راه‎ حل مناقشه مواجه است. در این کشور گروهی برای حفظ وضع موجود تلاش می‎ کنند و گروه دیگر به برقراری ثبات و بازگشت به شرایط زندگی عادی می‏ اندیشند. طرف‏ های مناقشه قراباغ می ‎دانند شروع ‏کننده جنگ تمام‏ کننده آن نخواهد بود. درهم‎ تنیدگی جغرافیای قفقاز موجب می‎شود در زمانی اندک خسارت جبران‎ ناپذیری به طرف‏ های درگیر و منطقه وارد شود. بدیهی است که مقابله نیروهای امنیتی و نظامی در امتداد خطوط تماس در جبهه قراباغ برای مدت طولانی به خودی خود تنش ‎زا  است. خطای انسانی یا فرصت ‎طلبی می‏ تواند منجربه شعله ‏ورشدن آتش جنگ شود. اما چاره چیست؟

برای تدبیر مسئله قراباغ دو سناریوی کلی وجود دارد.

اول: دو طرف منازعه بدون دخالت طرف ‎های ثالث به حل مشکل بپردازند. این شیوه موردحمایت جمهوری اسلامی ایران است. در 28 سال گذشته راه‎ حل‎های مختلف مورد توجه جمهوری آذربایجان و ارمنستان قرار گرفته است. دو طرف گاهی به راه‎ حل قابل‎ قبولی رسیده ‎اند که به دلیل مداخله گروه‏ های تندرو رها شده است. نمونه آن طرح اعطای بالاترین حد خودمختاری به قراباغ در قالب فدراسیون یا کنفدراسیون جمهوری آذربایجان بود. این راه ‏حل در دوره حیدر علی‎ اف و لئون ترپتروسیان دست یافتنی به نظر می‎رسید، اما رویدادی در ارمنستان اجرای آن را ناکام گذاشت. بدیهی است که رهبران دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان به دیدگاه‏ های یکدیگر بیشتر واقف‎ اند. این دیدگاه ‎ها براساس اصول آزادسازی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان و تعیین وضعیت حقوقی قراباغ می ‎تواند پیگیری و تبدیل به توافقات شگفتی‏ ساز و تاریخی در قفقاز شود.  

دوم: دو طرف مناقشه با شکل‎دهی ائتلاف‎های ممکن از ظرفیت بازیگران منطقه و فرامنطقه برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند. این شیوه‎ ای است که در 25 سال گذشته دنبال شده است. چگونگی شکل‏ گیری این ائتلاف ‏ها معلوم است. براساس یک ضرب‏ المثل فارسی، گربه برای رضای خدا موش نمی ‏گیرد. قفقاز جای کوچکی است و ظرفیت تسویه حساب ‏های بزرگ را ندارد. فاصله خطوط جبهه به پایتخت‏ های دو کشور و تأسیسات مهم آن‏ها نزدیک است. در داخل هر دو کشور جریان ‏های مخالف دولت بی‏ صبرانه مترصدند از مسئله قراباغ به عنوان ابزاری برای «تغییر» استفاده کنند. فروشنده تسلیحات می‏ تواند طرف ‎دار برهم‎ خوردن موازنه و آتش‏ افروزی در منطقه باشد. دراین‏ صورت جنگ قراباغ به ‏سرعت به جنگ نیابتی تبدیل می‏ شود و عناصری که باید مانع گسترش فاجعه بزرگ در قفقاز شوند، خود درگیر ادامه چنین جنگی خواهند شد. درنتیجه احتمالاً فاجعه انسانی و اقتصادی دیگری در منطقه رقم خواهد خورد. تجربه تلخ جنگ محدود روسیه و گرجستان در سال 2008 پیش روی ماست. به نظر می‏ رسد عامل اصلی شعله‎ ورشدن آتش آن جنگ را باید مداخله تحریک ‏آمیز آمریکا در قفقاز دانست. نتیجه جنگ نقض تمامیت ارضی گرجستان، بحران در رابطه دو طرف مهم قفقاز و پیچیده ‎ترشدن مسئله ثبات و امنیت در منطقه بود.

ایران کماکان باید تحریکات هدفمندی که برای وارد کردن او به معادله جنگ در قفقاز انجام می‎شود را با هشیاری خنثی کند. در منطقه ‎ای که دو ارتش تا دندان مسلح روبه‎روی یکدیگر صف ‎آرایی کرده ‏اند این مسئولیتی مهم و درراستای منافع جمعی است. ایران به عنوان کشوری که ظرفیت تأثیرگذاری مستقیم بر دو طرف مناقشه را دارد و از صلح قفقاز بیش ‎از جنگ بهره ‏مند می‌شود، باید این مسئولیت را فعالانه پیگیری کند. بازیگرانی که بر آتش جنگ می‏ دمند باید مسئولیت عواقب وخیم آن را بپذیرند. جمهوری اسلامی ایران در مقطعی امیدوارانه با حضور یعقوب محمداف و ترپتروسیان اقدام به میانجی‎گری کرد. پس از آن زمانی که نیروهای ارمنی در قلمرو جمهوری آذربایجان پیشروی کردند، به درخواست حیدر علی‏ اف با هدف افزایش توان بازدارندگی جمهوری آذربایجان، اقدام به حمایت همه ‏جانبه از این کشور کرد. سپس با مطرح‏ شدن پرونده نفت خزر در سال 1994 سازوکار رؤسای مشترک گروه مینسک فعال شد و جمهوری آذربایجان و ارمنستان مسیر متفاوتی را برای حل مسئله یا به تعبیر بهتر منجمد کردن آن پیش گرفتند. آن زمان به درخواست باکو، این بار رسول قلی ‏اف رئیس مجلس جمهوری آذربایجان با قدردانی کتبی از خدمات مستشاران ایرانی، خواستار خاتمه مأموریت آن‏ها شد. از آن پس ایران با حفظ مواضع اصولی خود همواره بر ضرورت مذاکرات مستقیم برای حل‎وفصل مناقشه قراباغ تأکید و آمادگی خود را برای هر گونه مساعدت به روند صلح و ثبات اعلام کرده است. ضرورت احترام به تمامیت ارضی محور اصلی مواضع ایران در موضوع مناقشه قراباغ است. جمهوری اسلامی ایران مداخله عوامل خارج از منطقه را موجب تهدید صلح منطقه ‏ای و پیچیده و طولانی ‏ترشدن روند حل می ‏داند. در مقابل، همکاری منطقه‏ ای می‏ تواند تکیه ‏گاه مناسبی برای کمک به طرف ‏های درگیر مناقشه برای حل‏ وفصل مسالمت‏ آمیز مسئله فراهم کند. درحال ‏حاضر ابتکار سه ‏جانبه ایران- ترکیه- جمهوری آذربایجان و ابتکار ایران- جمهوری آذربایجان- روسیه فعال‏اند و می‏ توانند در خدمت اهداف فوق قرار بگیرند. مناسبات روبه‏ رشد سه کشور ایران، ترکیه و روسیه ظرفیت دیگری برای استقرار صلح و ثبات در قفقاز به نظر می‏رسد.

 

(مسئولیت محتوای مطالب  برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
منطقه مهم بالکان به ویژه بخش غربی آن تحولات مهم سیاسی و بین المللی را در ماه‌های اخیر تجربه می نماید از طرفی دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان رومان...
پس از فروپاشی اردوگاه کمونیسم، همگرایی در ساختارهای یورآتلانتیک به اولویت برتر بیشتر کشورهای مرکز و شرق اروپا تبدیل شده است و در ۳۵ سال اخیر تعداد قابل توجهی از...