فرانسیس فوکویاما، دانشمند برجسته علوم سیاسی، در مصاحبهای در 19 آبان 1403 به میزبانی یاشا مونک، استاد جوان علوم سیاسی دانشگاه جانهاپکینز، دیدگاههای خود را درباره بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و پیامدهای آن برای سیاست خارجی ایالات متحده و روابط بینالمللی بیان کرد. فوکویاما که بهویژه با نظریه «پایان تاریخ» خود شناخته میشود؛ پیشبینی کرده بود که دموکراسیهای لیبرال پس از پایان جنگ سرد، به نظام حکمرانی غالب تبدیل خواهند شد. او همچنین به دلیل تحلیلهای خود از تحولات جهانی و چالشهای پیشروی لیبرالیسم شهرت دارد.
متن حاضر خلاصهای تحلیلی از نکات کلیدی این مصاحبه یک ساعته است. در این نوشتار سعی شده است تمرکز صرفاً بر مسائل روابط بینالملل باشد و مطالب مرتبط با مسائل داخلی آمریکا مانند دلایل رأی آوردن ترامپ حذف شده است. ضمناً با توجه به خاستگاه فکری فرانسیس فوکویاما، وی از اصطلاحاتی نظیر دولتهای دمکراتیک برای دول غربی و دولتهای اقتدارگرا برای اشاره به روسیه چین و ایران در سخنان خود استفاده میکند که برای رعایت امانت کلام عیناً ذکر میشود.
تغییر دیدگاه فوکویاما درباره تأثیر ترامپ
فوکویاما در ابتدا پیروزی ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ را بهعنوان یک رویداد موقت و گذرا در نظر میگرفت. با این حال، بازگشت ترامپ به قدرت در سال ۲۰۲۴، دیدگاه فوکویاما را تغییر داده است. او اکنون این پیروزی را نشانهای از تغییر عمیقتری در سیاست ایالات متحده میبیند که میتواند به آغاز عصری جدید از سیاستهای آمریکایی و جهانی منجر شود. به عقیده فوکویاما، این تغییر ممکن است اتحادهای بینالمللی و توازن قوا را بهطور قابلتوجهی تغییر دهد و پرسشهای جدی در مورد آینده رهبری ایالات متحده در جهان به وجود آورد.
قدرت اجرایی ترامپ و پیامدهای جهانی
فوکویاما احتمال میدهد که ترامپ ممکن است سیاست خارجی ایالات متحده را از دو طریق دگرگون کند : اول استفاده گسترده از دستورات اجرایی( Executive Orders)؛ دوم دستور اجرایی موسوم به (برنامه F) (Schedule F)
یکی از ابزارهای اصلی که ترامپ میتواند به کار گیرد، طرح جنجالی «برنامهF » است. اختیاراتی که به او اجازه میدهد تا مقامات ارشد را با افراد وفادار به خود جایگزین کند. این دو ابزار باعث میشود ترامپ قدرتمندتر شود و محدودیت داخلی کمتری داشته باشد. با تثبیت قدرت در داخل، ترامپ موقعیت بهتری برای انجام تصمیمات یکجانبه در سطح بینالمللی، بدون مقاومت قابلتوجه از سوی نهادهای رسمی درون دولت ایالات متحده خواهد داشت. این وضعیت میتواند پیامدهای جدی برای ثبات بینالمللی داشته باشد. با کاهش نظارت بر تصمیمات ترامپ، او میتواند به سرعت سیاستهای بینالمللی خود را در زمینه اتحادها، تجارت و تعهدات نظامی تغییر دهد که میتواند پیامدهای گستردهای برای امنیت جهانی به همراه داشته باشد. فوکویاما هشدار میدهد که تمایل ترامپ به دور زدن فرایندهای دموکراتیک میتواند او را از نظارت کنگره و قوه قضائیه ایالات متحده دور بدارد و به او قدرتی مشابه با رهبرانی مانند ویکتور اوربان در مجارستان یا ولادیمیر پوتین در روسیه بدهد. فوکویاما در ادامه به سه موضوع مهم اشاره میکند: ناتو؛ خاورمیانه و رژیم صهیونیستی؛ چین
ناتو و اروپا: فرسایش یک اتحاد
یکی از نگرانیهای اصلی فوکویاما، تأثیر احتمالی ترامپ بر ناتو و روابط ایالات متحده و اروپاست. در حالی که ممکن است ترامپ بهطور رسمی ایالات متحده را از ناتو خارج نکند؛ او قدرت زیادی برای تضعیف این اتحاد از طریق تضعیف اصل اساسی آن یعنی ماده پنجم، توافق دفاع جمعی، خواهد داشت. حتی کوچکترین اشارهای به این که ایالات متحده ممکن است بهطور کامل به تعهدات ناتو پایبند نباشد، میتواند توازن قدرت در اروپا را تغییر دهد، روسیه را جسور کند و در میان متحدان اروپایی شک و تردید ایجاد کند. فوکویاما مشاهده میکند که تمایل ترامپ به پرهیز از استفاده از نیروی نظامی، با موضع کلی انزواطلبانهاش همخوانی دارد؛ زیرا ترامپ همواره با اعزام نیروهای آمریکایی به خارج از کشور مخالفت کرده است. اما فوکویاما هشدار میدهد که این مسأله میتواند پیامدهای جهانی به همراه داشته باشد. او معتقد است که رویکرد غیرقابل پیشبینی ترامپ ممکن است حریفانی مانند روسیه و چین را جسور کند؛ به این معنا که سیاستهای ترامپ را به عنوان نشانهای از عقبنشینی ایالات متحده از اروپا و منطقه هند و اقیانوس آرام تلقی کنند. این عقبنشینی احتمالی میتواند اقدامات بیثباتکنندهای را به دنبال داشته باشد؛ زیرا رهبران اقتدارگرا ممکن است احساس کنند که میتوانند بدون ترس از مداخله ایالات متحده عمل نمایند.
خاورمیانه: ترامپ، اسرائیل و تنشهای ایران
در ارتباط با خاورمیانه، فوکویاما معتقد است که بازگشت ترامپ به معنای حمایت بیقید و شرط از رژیم صهیونیستی خواهد بود؛ بهویژه در شرایطی که بنیامین نتانیاهو در قدرت است. انتظار میرود که به اسرائیل آزادی عمل بیشتری برای پیگیری منافع خود بدهد. این موضوع میتواند تنشها با ایران را تشدید کند. فوکویاما ابراز نگرانی میکند که اسرائیلی که از سوی ایالات متحده جسورتر شده، ممکن است اقدامات تهاجمی علیه منافع ایران اتخاذ کند که به درگیری شدیدی در منطقه منجر شود. این حمایت نه تنها جاهطلبیهای منطقهای اسرائیل را تقویت میکند، بلکه ممکن است ایالات متحده را به درگیری در خاورمیانه بکشاند. این وضعیت با احتمال بازگشت ترامپ به سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران پیچیدهتر میشود. این سیاست در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، منجر به افزایش تحریمها شد و تعاملات دیپلماتیک را کم کرد. اگر ترامپ بار دیگر این رویکرد را احیا کند، ممکن است احتمال دستیابی به توافق هستهای جدید از بین برود و در نتیجه، منطقه به سوی بیثباتی بیشتری پیش رود. فوکویاما معتقد است که تشدید درگیری در خاورمیانه، بهویژه درگیری که شامل نیروهای آمریکایی باشد، با سیاستهای انزواطلبانه ترامپ در تناقض خواهد بود و او را در تنگنای ژئوپلیتیکی دشواری قرار خواهد داد.
استراتژی مبهم در قبال چین
فوکویاما دیدگاه ترامپ در مورد چین و بهویژه در رابطه با تایوان را هم مبهم و هم نگرانکننده میداند. در حالی که ترامپ اغلب در مقابل چین موضع تقابلی گرفته و آن را به عنوان رقیب اصلی آمریکا معرفی کرده است؛ اما در مورد تایوان اظهاراتی داشته که نشان میدهد امنیت تایوان در اولویت سیاستهای او نیست. فوکویاما هشدار میدهد که هرگونه تزلزل در تعهد ایالات متحده به تایوان، ممکن است از سوی پکن به عنوان چراغ سبزی برای اقدامات تهاجمیبیشتر تلقی شود. به عقیده فوکویاما، این عدم انسجام ممکن است منجر به سناریوی «ببر کاغذی» شود، جایی که ترامپ به شدت در مورد چین صحبت میکند، اما این سخنان را عملا پشتیبانی نمینماید. این میتواند پکن را جسورتر کند و آنها تصور کنند که ترامپ به دلیل تمایلش به پرهیز از استفاده از نیروی نظامی، آمادگی کمتری برای مقابله با آنها دارد. این مسأله خیلی مهمی است؛ زیرا سرنوشت تایوان میتواند آینده روابط آمریکا و چین و ثبات منطقه هند و اقیانوس آرام را تعیین کند.
سیاست خارجی ترامپ در دنیای چندقطبی: ریسکهای استراتژیک
یکی از نگرانیهای گسترده فوکویاما، روشی است که رویکرد ترامپ میتواند دینامیک قدرت جهانی را تغییر دهد؛ بهویژه با توجه به افزایش همگرایی میان دولتهای اقتدارگرا. تقویت روابط میان روسیه، چین، ایران و کره شمالی، نشان از ظهور یک بلوک متحد دارد که فوکویاما آن را بهشدت نگرانکننده میداند. با ریاستجمهوری ترامپ، ایالات متحده ممکن است به سوی یک سیاست خارجی معاملهگرانهتر حرکت کند؛ جایی که اتحادها و تعهدات بر اساس منافع کوتاهمدت و نه اصول بلندمدت تعیین میشوند. چنین رویکردی میتواند به شکاف در میان اتحادهای دموکراتیک دامن بزند و ایالات متحده را در حالی که دولتهای اقتدارگرا نفوذ خود را گسترش میدهند، منزوی سازد. فوکویاما هشدار میدهد که پیشبینیناپذیر بودن سیاست خارجی ترامپ میتواند منجر به «ریسکهای افراطی» شود، جایی که سناریوهای شدیدتر بیشتر رخ خواهند داد. در حالی که ممکن است تا حدی بازدارندگی در نگرش غیرقابل پیشبینی ترامپ وجود داشته باشد، نبود انسجام استراتژیک میتواند به اشتباهات دیپلماتیک و نظامی منجر شود. به عنوان مثال، رویکرد ناگهانی ترامپ میتواند باعث پاسخهای خصمانه از سوی دشمنانی شود که ایالات متحده را به عنوان بازیگری ضعیف یا بیثبات در صحنه جهانی میبینند.
پیامدها برای متحدان ایالات متحده و کشورهای دموکراتیک
با توجه به این نگرانیها، فوکویاما معتقد است که متحدان ایالات متحده، بهویژه در اروپا و آسیا، باید در سیاستهای دفاعی و خارجی خود بازنگری کنند. او به کشورهای دموکراتیک توصیه میکند که کمتر به ایالات متحده وابسته باشند؛ زیرا ثبات سیاست خارجی آمریکا بهطور فزایندهای نامشخص به نظر میرسد. کشورهای اروپایی، بهعنوان مثال، میتوانند بودجههای دفاعی خود را افزایش دهند و اتحادهای منطقهای را تقویت کنند تا در برابر تهدیدات احتمالی از سوی روسیه و دیگر بازیگران اقتدارگرا محافظت شوند. به همین ترتیب، متحدان آسیایی مانند ژاپن و کره جنوبی ممکن است نیاز داشته باشند تا همکاریهای امنیتی خود را عمیقتر و تواناییهای نظامی خود را در مواجهه با افزایش تنشها با چین تقویت کنند. در نهایت، تحلیل فوکویاما به جهانی اشاره دارد که در آن ایالات متحده میتواند ناپایدارتر رفتار کند و متحدان سنتی آسیبپذیرتر از گذشته در برابر جاهطلبیهای رژیمهای اقتدارگرا باقی بمانند. دوره دوم ترامپ میتواند روند رو به رشد اعتماد دموکراسیها به منابع خود و اتحادهای منطقهای را برای محافظت از منافع خود در دنیای چندقطبی تشدید کند.
نتیجهگیری: راه نامطمئن پیش رو
دیدگاههای فرانسیس فوکویاما تصویر دورهای غیرقابل پیشبینی و احتمالاً بیثبات در روابط بینالمللی را با ریاستجمهوری مجدد ترامپ، ترسیم میکند. با تکیه بیشتر بر قدرت اجرایی و تمایل به انزواگرایی، رویکرد ترامپ میتواند اتحادهای دیرینه چون ناتو را تضعیف کند، دشمنان اقتدارگرا را جسورتر سازد و نظم پس از جنگ جهانی دوم که ثبات جهانی را تضمین کرده است را بر هم زند. پیام فوکویاما روشن است: " با ورود جهان به این دوره جدید، متحدان ایالات متحده باید برای آیندهای آماده شوند که در آن حمایت آمریکا تضمینی نخواهد بود."
الهه سادات موسوی نژاد، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)
https://www.persuasion.community/p/francis-fukuyama-on-trump-47