راهبرد سیاست خارجی دولت چهاردهم: تحول یا تکامل؟

۲۲ خرداد ۱۴۰۳
مشاهده ۱۹۸۴

عرصه سیاست، عرصه تغییر و تحول و همزمان عرصه محافظه‌کاری و تغییرات تدریجی نیز هست. سیاست‌ورزی در عرصه خارجی نیز همینگونه است. هم می‌توان در سیاست خارجی تغییر و تحول بنیادین ایجاد کرد، هم می‌توان محافظه‌کارانه مانع از تغییر و تحول در سیاست خارجی شد و البته می‌توان سیاست خارجی را طی فرایندی تدریجی و رو به جلو، تکامل بخشید. ابزار تغییر و تحول در سیاست داخلی برای سیاستمداران گسترده‌ است اما در سیاست خارجی امکان تغییر و تحول محدودتر است. چرا؟؟

اولأ «آزادی عمل» کشورها در سیاست خارجی توسط ساختارها در سطوح همسایگی، منطقه‌ای و بین‌المللی محدود می‌شود، چیزی که در نظریه‌های روابط بین‌الملل از آنها با عنوان تعیُنات ساختاری یاد می‌شود؛

ثانیأ بخشی از سیاست خارجی کشورها ریشه در ژئوپلیتیک آنها دارد که طبیعتأ تغییرناپذیر است یا به سختی تغییر می‌کند؛

ثالثأ سیاست خارجی کشورها عمدتأ ریشه‌های هویتی دارد و تغییر و تحول در آنها نیازمند تغییرات هویتی است که به صورت بطئی ایجاد می‌شود؛

رابعأ روندهای «سازمانی» و «دیوانسالاری» و در برخی از کشورها «کانون‌های قدرت غیر رسمی» در برابر تغییر و تحول در سیاست خارجی مقاومت می‌کنند و دولت‌ها در بازه زمانی محدود چهار یا هشت‌ساله امکان همراه کردن روندهای سازمانی و دیوانسالاری را با خود ندارند؛

و خامسأ اینکه تغییر و تحول در سیاست خارجی لزومأ امر مطلوبی نیست چون ادراکات و گاه سوء ادراکات بازیگران بین‌المللی می‌تواند تغییر و تحول با هدف «ارتقاء» جایگاه کشور را بر عکس به «افول» جایگاه کشور در نظام منطقه‌ای و بین‌الملی مبدل کند.

تغییر و تحول در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به مراتب سخت‌تر است. تجربه 45 سال سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به روشنی نشان می‌دهد، دولت‌هایی که با شعار «تغییر» در سیاست خارجی، سکاندار دولت شدند علاوه بر موانع قانونی، با موانع ساختاری و نهادی گسترده مواجه شدند و تنها سیاست خارجی را دچار «دو قطبی» پرهزینه کردند. در نقطه مقابل دولت‌هایی که به جای تغییر و تحول در سیاست خارجی راهبرد «تکامل» را دنبال نمودند؛ توانستند مستظهر به قدرت حاکمیتی و با ابزار دیپلماسی؛ فرصت‌های فراوانی را برای کشور فراهم کنند، تهدیدها را کاهش دهند و قدرت ملی را در عرصه بین‌المللی «نقد» کنند. اگر دولت‌های منتخب در گذشته با اتخاذ «کنش کارکردی» هر کدام تنها یک قدم تکاملی در موضوعات مختلف سیاست خارجی بر می‌داشتند، امروز بسیاری از معضلات خارجی حل شده بود.

انباشتی از تجارب تاریخی و علمی‌به ما می‌گوید؛ دولت جمهوری اسلامی‌باید «زمینه‌ساز» و «پیش‌برنده» سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد که در اسناد بالادستی معین شده است. «تلون گفتمانی» در سیاست خارجی کشورها؛ راهبردهای متعارض، متقابل و حتی غیرهم‌افزا؛ قصه پرغصه راهبردهای سیاست خارجی دولت‌های جمهوری اسلامی طی 45 سال گذشته بوده است. بنابراین راهبرد سیاست خارجی دولت چهاردهم باید تکاملی و مبتنی بر «کنش کارکردی» باشد. دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم باید بسترساز و زمینه‌ساز نهادهای دولتی و غیردولتی باشد که می‌خواهند در حوزه امنیت، اقتصاد، فرهنگ و محیط زیست تنها یک قدم رو به جلو بردارند. قرار نیست تحول عمیق ایجاد شود. همین قدم‌های کوچک در یک بازه زمانی 20 ساله، تغییر و تحول ایجاد خواهد کرد.

کنش کارکردی دولت چهاردهم یعنی اینکه دولت با «واقع‌بینی آرمان‌گرایانه و نه آرزواندیشانه»؛ نقاط قوت و نقاط ضعف؛ همچنین فرصت‌ها و تهدیدها را در عرصه خارجی شناسایی کند و از آن مهمتر در تقاطع نقاط قوت و فرصت؛ نقاط قوت و تهدید؛ نقاط ضعف و فرصت؛ نقاط ضعف و تهدید بنشیدند و استراتژی گام به گام و عملیاتی ارائه کند تا سیاست خارجی ایران در مسیر تکاملی خود؛ یک قدم پیش گذارد و مانند مسابقه‌های دو میدانی مشارکتی، گام تکامل بعدی را به دولت بعدی واگذار کند.

سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

  (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است