در اواخر مرداد سال جاری بود که عربستان سعودی اعلام کرد نخستین سفیر خود را در تشکیلات خودگردان فلسطین تعیین کرده است. بر مبنای این تصمیم، «نایف بن بندر السدیری» به عنوان سفیر فوقالعاده، تامالاختیار و غیرمقیم (آکردیته) عربستان در رامالله و سرکنسول سعودی در قدس اشغالی، استوارنامه خود را به مجدی الخالدی، مشاور دیپلماتیک محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین تقدیم کرد.
در واقع عربستان به دنبال شرایطی برای دستیابی به توافقاتی است که حل و فصل مسأله فلسطین و پس از آن امکان عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل را فراهم کند. در واقع محمد بن سلمان که مدتی پیش به دلیل قتل جمال خاشقچی و مشکلات داخلی ناشی از بحران جانشینی به شدت منفور و تحت فشار بود، حال موفق شده با اتخاذ رویکردهای جدید و عامه پسند بین المللی، خود و کشورش را در جایگاه یک بازیگر کلیدی و اثرگذار قرار دهد که ظاهراً همه تمناهای صلح به آنها ختم میشود!
در این راستا عربستان در حال تلاش و رایزنی است تا در بحبوحه تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافقی با رژیم صهیونیستی، از یکسو مقامات این رژیم را تحت فشار قرار داده و امتیازاتی برای فلسطینیها بگیرد و از سوی دیگر ضمن رایزنی با مقامات فلسطینی، آنها را نیز به سمت عملگرایی و حرکت به سوی توافقات صلح ساز سوق دهد. البته حل و فصل مسأله فلسطین و میانجیگری به منظور به نام زدن سند پایان منازعات تاریخی فلسطین و اسرائیل به نام عربستان، تمام تلاش و هم و غم سعودیها نیست، عربستان جدید در حال تلاش است تا به قدرت برتر منطقه غرب آسیا تبدیل شود و تحقق این هدف مستلزم برخورداری از تمامی ابزارهای قدرتی است که رقبا در اختیار دارند و ندارند.
در راستای چنین رویکردی است که این کشور به دنبال دستیابی به فناوریهایی است که میتوانند صحنه بازی استراتژیک را در منطقه و جهان تغییر دهند؛ از انرژی هسته ای گرفته تا هوش مصنوعی. در نتیجه، از اواخر سال ۲۰۲۰، عربستان سعودی با هدف جذب ۲۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی و داخلی تا سال ۲۰۳۰، استراتژی ملی خود را در حوزه دادهها و هوش مصنوعی راه اندازی کرده و رقابتی تنگاتنگ با رژیم اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران، مصر، امارات، ترکیه و قطر که از بازیگران مطرح منطقه ای در این حوزه هستند، آغاز نموده است. حاصل این برنامه ریزیها این بود که در سال 2023 عربستان در صدر جدول جهانی «استراتژی دولتی هوش مصنوعی» قرار گرفت که نشان دهنده عمق تعهدات و جدیت این کشور در اجرای استراتژی ملی است.
در حالیکه جاه طلبیهای عربستان در زمینه هوش مصنوعی با مانع جدی از سوی قدرتهای بزرگ مواجه نشده، درخواستهای این کشور برای دستیابی انرژی هستهای، مخالفان جدی و سرسختی دارد. آمریکا و اسرائیل در صدر این مخالفان قرار دارند؛ چرا که معتقدند اعطای اجازه غنی سازی اورانیوم به عربستان خطری علیه اسرائیل است و منجر به رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه میشود. وجود اختلاف در همین زمینههاست که در در کنار درخواست عربستان برای ایجاد توافق دفاعی با واشنگتن سبب شده مقامات آمریکایی اعلام کنند که عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل هنوز دور از دسترس است. اسرائیل اما همچنان امیدوار است و یا حداقل تلاش میکند باب مذاکرات برای عادی سازی را باز نگه دارد؛ در نتیجه اعلام کرده نه تنها توافق با عربستان سعودی در سه ماهه نخست ۲۰۲۴ در کاخ سفید امضا خواهد شد، بلکه این سازش تنها شامل عربستان نخواهد بود، بلکه شش یا هفت کشور دیگر نیز به آن ملحق خواهند شد.
حال چه نگرش بدبینانه آمریکا را بپذیریم و چه رویکرد خوشبینانه رژیم اسرائیل را باور کنیم، یک حقیقت قابل انکار نیست؛ عربستان سعودی وارد یک بازی رقابت جویانه جدی با قدرتهای منطقه ای شده است و خیزی بلند برای تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه و رهبر بلامنازع جهان اسلام برداشته است. برخلاف سایر کشورهای منطقه که تنها به طراحی چشم انداز میپردازند و در تحقق آن مصمم و جدی نیستند، عربستان عملکرد بسیار مناسبی در اجرایی کردن «چشمانداز ۲۰۳۰» خود داشته که با هدف تبدیل این کشور به موفقترین کشور منطقه در کاهش وابستگی به نفت، تنوع بخشیدن به اقتصاد و توسعه بخشهای خدماتی نظیر بهداشت، زیرساخت، آموزش، تفریح و گردشگری طراحی شده است. در چنین شرایطی تنها تهدید متوجه جمهوری اسلامی ایران توسعه پیمان ابراهیم و عادی سازی روابط عربستان و سایر کشورهای عربی و اسلامیبا رژیم اسرائیل نیست؛ عربستان جدید موقعیت پرستیژی و راهبردی ایران را نیز مورد تهدید قرار داده است.
محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)