در سالهای اخیر موج جدیدی از ناسیونالیسم عربی در کشورهای حوزه خلیجفارس رواج پیدا کرده که خاص، درونگرا، الهامبخش و دارای مقبولیت مردمی است. قبل از آنکه به ویژگیهای موج چهارم ناسیونالیسم عربی بپردازم و فرصتها و تهدیدهای آن را برای جمهوری اسلامی ایران برشمارم، ضروری است تا مروری گذرا بر سه تجربه ناسیونالیسم در جهان عرب داشته باشم.
موج اول ناسیونالیسم در جهان عرب پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی اتفاق افتاد. معاهده سور در سال 1920، نمود عینی موج اول ناسیونالیسم عربی (و ترکی) بود که منجر به تشکیل کشورهای عربی سوریه، لبنان، عراق و اردن در منطقه شامات و بینالنحرین شد. البته ریشههای نظری تضعیف خلافت در عثمانی و تقویت ایده مدرن را باید در اصلاحات سلطان عبدالحمید، پس از جنگ کریمه 1853-1856 (فرمان همایونی) جستجو کرد که خواسته یا ناخواسته، بنیادهای حکمرانی بر اساس شریعت را تضعیف و بنیادهای حکمرانی مدرن را تقویت کرده بود. ویژگی موج اول ناسیونالیسم عربی، تشکیل یک دولت بومیبا مرزهای جغرافیایی نسبتأ مشخص و خروج از امپراطوری عثمانی و یا خروج از نظارت استعمار مستقیم انگلستان و فرانسه بود. بنابراین این موج در سال 1937 به عربستان، در سال 1962 به یمن، و پس از خروج انگلستان از خلیجفارس در سال 1969 موجب تشکیل کویت، بحرین، امارات، قطر و عمان شد.
موج دوم ناسیونالیسم عربی، دارای خصیصه سوسیالیستی، چپگرا و بر اساس دشمنی مشترک با اسرائیل در دهه 1950 از کشور مصر آغاز شد. پس از شکست کشورهای عربی در جنگ با اسرائیل در سال 1948-1949، کودتای افسران آزاد در مصر در سال 1952 منجر به سقوط نظام پادشاهی و روی کار آمدن جمال عبدالناصر شد. ناصر با شعارهای سوسیالیستی و مبارزه با امپریالیسم که در آن سالها به خصوص پس از شکست مصر از اسرائیل بسیار جذاب بود و خریدار داشت، قدرت را به دست گرفته بود و ارتش عربی برای آزادسازی فلسطین را تشکیل داد. موج دوم در سوریه، اردن و عراق نیز پس از مصر موجب روی کار آمدن نظامیان با شعار سوسالیسم در داخل و مبارزه با امپریالیسم در خارج شد. آنچه این کشورها را در یک ائتلاف قرار میداد، دشمنی مشترک آنها با اسرائیل بود. شکست اعراب از اسرائیل در جنگ شش روزه 1967 و جنگ 1973 و فساد، دیکتاتوری و ناکارآمدی اقتصادی در بعد داخلی، موجب شکست موج دوم ناسیونالیسم در جهان عرب شد. هر چند زمان سقوط دولتهای نظامیبرآمده از موج دوم متفاوت بود اما این موج از ناسیونالیسم به سرعت پویایی و فراروندگی خود را از دست دادند. مصر و اردن دچار تغییر ماهوی شدند، حزب بعث عراق ساقط شد و سوریه هم پس از جنگ به دولتی ورشکسته تبدیل شده است.
موج سوم ناسیونالیسم عربی از ترکیه آتاتورک و ایران دوران پهلوی الهام گرفت. سکولاریزم، غربگرایی و شبهمدرنیسم از ویژگیهای جمهوری ترکیه و ایران دوران پهلوی بود که با قرار گرفتن در بلوک غرب به دنبال توسعه داخلی و افزایش منزلت بینالمللی بودند. موج سوم ناسیونالیسم عربی به طور جدی از مصر در دوران انورسادات آغاز شد. مصر با پیمان کمپدیوید وارد فرایند سازش با اسرائیل و غرب شد؛ سر نخ امنیتی خود را به امریکا داد و رسمأ مهمترین کشور خط مقدم در جنگ با اسرائیل را در ائتلاف امریکا و اسرائیل قرار داد. موج سوم که همزمان با انقلاب اسلامی در ایران در دیگر کشورهای عربی نیز طرفدار پیدا کرده بود، به جای دشمنی با اسرائیل، دشمنی با ایران انقلابی را ترویج میکرد. کشورهای عربی نیز به تدریج این چهره از ناسیونالیسم را ترویج دادند. ویژگی این چهره از ناسیونالیسم؛ سکولاریزم، وابستگی به غرب مشخصأ امریکا و دشمنی با ایران بود. موج سوم ناسیونالیسم عربی هنوز حیات خود را حفظ کرده است اما در موارد زیادی دچار ناکارآمدی شده است. وابستگی امنیتی به غرب و امریکا برای کشورهای عربی به خصوص پس از بهار عربی (پشت در ماندن مبارک در کاخ سفید) با ابهام جدی مواجه شده است؛ توسعهطلبی ارضی اسرائیل، هراس کشورهای عربی را افزایش داده است، وحدت اعراب بر اساس ضدیت با ایران نیز پس از جنگ سوریه وظهور داعش با ابهامات و چالشهای جدید مواجه شده است. امریکا و اسرائیل پروژه عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی را برای حفظ موج سوم ناسیونالیسم عربی دنبال میکنند تا هم وابستگی امنیتی کشورهای عربی به بلوک غرب باقی بماند و هم ایران در موضع ضعف قرار گیرد و امکان افزایش عمق راهبردی اسرائیل در کشورهای عربی به بهانه مقابله مشترک با ایران افزایش یابد.
نگاهی به رویههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای عربی در یک دهه اخیر اما نشان میدهد که موج چهارم ناسیونالیسم عربی در راه است. این موج چنانچه در ادامه خواهیم گفت برای ایران همراه با فرصتها و تهدیدهاست. موج چهارم ناسیونالیسم عربی چه ویژگیهایی دارد؟
1-موج چهارم ناسیونالیسم عربی بر خلاف موج سوم که ویژگی برونگرایی داشت، درونگرا است و به دنبال حکمرانی مطلوب با کارویژه ایجاد امنیت و رفاه و منزلت بین المللی است.
2- موج چهارم به دنبال ترویج حاکمیت مردمی و دموکراسی نیست، افزایش امید به زندگی، تقویت هویت ملی، جذب سرمایهگذاری گسترده خارجی و توسعه داخلی، محورهای ناسیونالیسم نوین عربی را تشکیل میدهد.
3- موج چهارم ؛ سکولار و مخالف ایدئولوژیگرایی در سیاست داخلی و خارجی است. همزیستی متقابل پیروان مذاهب بر اساس احترام متقابل، قانونگرایی و عرفیسازی مذهب؛ راهبرد ناسیونالیسم نوین عربی در قبال مذهب و ایدوئولوژی است. برای نمونه میتوان به انزوای اخوانالمسلمین و وهابیت در کشورهای عربی اشاره نمود.
4- ناسیونالیسم نوین عربی، به دنبال کاهش وابستگی امنیتی به بلوک غرب و امریکا در سیاست خارجی است و تنوعبخشی در رابطه با قدرتهای بزرگ و سیاست خارجی متعادل را دنبال میکند( توازن سازی در سیاست خارجی). گسترش روابط با چین، روسیه و ترکیه در قالب همین راهبرد تبیین میشود.
5- ناسیونالیسم نوین عربی به جای ضدیتسازی با اسرائیل و ایران، مهار اسرائیل و ایران را دنبال میکند. فرایند عادیسازی با اسرائیل و تنشزدایی اعراب با ایران نیز در قالب همین راهبرد تبیین میشود. نگاه بلندمدت کشورهای عربی به ایران؛ الگوی کرهشمالی در شرق آسیا است. آنها میخواهند قدرت نظامی ایران مهار شود و در عین حال ایران از یک قدرت منطقهای به یک کشور گرفتار بحرانهای داخلی و بین المللی شود.
فرصتها و تهدیدهای ناسیونالیسم نوین عربی برای جمهوری اسلامی در سطور پنجگانه فوق مستتر است. نیاز به ثبات و تنوعبخشی در روابط خارجی از فرصتهای ناسیونالیسم نوین عربی برای جمهوری اسلامی ایران است. ایدئولوژیزدایی، عادیسازی با اسرائیل، الگو شدن مدل حکمرانی اعراب برای افکار عمومی داخل ایران، مهار قدرت نظامی ایران و انزوای ایران در بلند مدت نیز از تهدیدهای جدی ناسیونالیسم نوین عربی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)