حاکمان عربستان برای بقاء قدرت خود و بلکه افزایش قدرت داخلی و خارجی خود یک چیز را به خوبی یاد گرفتند و به دقت عمل میکنند:«سازگاری نظاممند حکومت با روندهای قدرتساز»
میانگین نسل جدید در عربستان امکانات مادی نسبتأ مطلوبی دارد؛ به خارج از کشور رفت و آمد میکند، تحصیلات دانشگاهی دارد، سطح آگاهیاش افزایش یافته است، از حصار تنگ و مضیق ایدئولوژی وهابیت خارج شده و پلورالیسم مذهبی را پذیرفته است. حکومت هم بتدریج به انزوای وهابیت کمک کرده است. قاعدتأ این نسل باید با حکمرانی بسته و انحصاری یک خانواده در هزاره سوم میلادی مخالف باشد یا لااقل از آن ، بابت سهیم نکردن جامعه در ساختار قدرت گلهمند باشد و از حکومت، اصلاحات دموکراتیکی طلب کند. اما مطابق پژوهشهای دقیق صورت گرفته، میزان رضایتمندی نسل جوان از حکومت عربستان بویژه از اصلاحات بنسلمان افزایش یافته است. این واقعیت را من پارادوکس عربستانی مینامم و فهم این پارادوکس را در همان «سازگاری نظاممند حکومت با روندهای قدرتساز» میدانم.
حاکمان عربستان در سه سطح و با سه روند؛ منزلت و قدرت خود را در سطح داخلی و خارجی افزایش میدهند:
1- حکومت عربستان منطبق با روند سکولاریزه کردن دولت در جوامع اسلامی، تصویری از حکمرانی مطلوب و کارآمد در سطح ملی برای خود ایجاد کرده است. پس لرزههای سه رویداد بزرگ شامل فروپاشی شوروری 1991، حادثه 11 سپتامبر 2001 و شبه انقلابهای عربی 2010 طی سه دهه موجب شد تا نگاه جوامع اسلامیبه دولت یا حکومت تغییر کند. طی این سه دهه «حکمرانی مطلوب با کارکردِ امنیت و رفاه» در جوامع اسلامیبه عنوان شاخص دولت مطلوب تعریف شد و به روندی قدرتمند تبدیل گشت، به گونهای که دغدغه مردم در میانگین کشورهای اسلامیبویژه در کشورهای عربی، دموکراسی و سهیم شدن در قدرت سیاسی نیست. اکثریت مردم در بسیاری کشورهای اسلامی از دولتهای متبوع خود تنها توقع دارند تا به آنها امنیت و رفاه بدهد حتی اگر قدرت سیاسی نسل در نسل در یک خانواده متمرکز باشد. حکومت عربستان، گفتمان حکمرانی مطلوب را در راستای بقاء خود یافته و علاوه بر ترویج این گفتمان؛ حکمرانی مطلوب در جامعه عربستانی را عینیت بخشیده است .
2- در سطح منطقهای به خصوص پس از حادثه 11 سپتامبر و شبه انقلابهای عربی، «روند ثبات منطقهای» به گفتمانی مسلط در سطح ملتها و دولتها تبدیل شد. این روند بویژه پس از خروج امریکا از افغانستان و تمایل آشکار امریکا به کاهش حضور فیزیکی در منطقه افزایش یافته است. دولتهای کوچک در منطقه از قدرتهای منطقهای نظیر ایران، ترکیه و عربستان توقع دارند تا با همکاری یکدیگر بیثباتیهای احتمالی ناشی از کاهش حضور امریکا در منطقه را مدیریت کنند. در این میان حکومت عربستان با استقبال از تنشزدایی با ایران و اراده برای افزایش همکاریهای سیاسی و اقتصادی با ترکیه، سعی میکند از عربستان به عنوان یک لنگرگاه ثبات منطقهای تصویرسازی کند و خود را با این روند منطقهای همراه و همگام کند. ضمن آنکه ثبات منطقهای در شرایط کنونی مهمترین نیاز عربستان برای پیشبرد سیاستها داخلی و خارجی این کشور نیز هست.
3- در سطح بینالمللی؛ مهمترین دغدغه جامعه بینالمللی، روند بیثباتی سیاسی تا سال 2030 در سطح بینالمللی و مناطق است که دغدغه بسیاری از کشورها را تشکیل میدهد. بازیگرانی که برای کاهش روند یا مدیریت بیثباتیهای سیاسی در سطح بینالمللی و در سطح مناطق اقدام میکنند و هزینه میدهند بر منزلت بینالمللی خود میافزایند و از جامعهبینالمللی احترام میخرند.
به هرحال حکومت عربستان در سطح منطقهای تصمیم گرفته است حتی به قیمت عقب نشینی از مواضع سیاسی گذشته، بحران یمن را حل و فصل نماید تا علاوه بر آنکه از باتلاق یمن نجات یابد، در بلند مدت از مواهب سیاسی حل و فصل این بحران بهره ببرد. در سطح بینالمللی نیز با اتخاذ مواضع بیطرفانه در قبال جنگ اوکراین و کسب اعتماد طرفین و احتمالأ با وعده بازسازی بخشی از خرابیهای اوکراین و مساعدت به روسیه برای دور زدن تحریمها (البته با چراغ سبز واشنگتن به ریاض) قصد دارد تا با برگزاری اجلاس جده، تصویری نوین از حکومت خود در سطح بینالملی ارائه کند.
بنابراین فارغ از اینکه این اجلاس نتیجهای در بر خواهد داشت یا خیر، برگزاری آن در جده بر اعتبار حکومت عربستان در سطح بینالمللی بسیار خواهد افزود. مقایسه کنید تصویری که از عربستان بعد از حادثه 11 سپتامبر و قتل فجیع خاشقچی در افکار عمومی جهانی ایجاد شده بود و تصویری که اکنون عربستان در حال بازسازی آن است. عربستان قصد دارد با سازگار کردن خود با روندهای قدرتساز ملی، منطقهای و بینالمللی، منزلت خود را در سطح دولتها و ملتها افزایش دهد و تصویری از یک حکمرانی مطلوب پادشاهی در هزاره سوم به جهانیان مخابره نماید.
سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)