منطقه«ایندو-پاسیفیک»، یک مفهوم ژئواستراتژیک برای نام گذاری منطقه ژئوپلیتیکی-ژئواکونومیکی است که از سواحل غربی ایالات متحده امریکا تا سواحل شرقی قاره افریقا و در کل کشورهای دو منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام را در بر میگیرد. بدین ترتیب 50 درصد تولید ناخالص جهان تا سال 2040، 50 درصد انتشار گازهای گلخانه ای، 65درصد جمعیت کل جهان، و 37درصد از جمعیت فقیر جهان، 9بندر پرتردد جهان با60 درصد تجارت دریایی بین المللی،7 ارتش بزرگ جهان و 6 کشور دارنده سلاح هسته ای در اختیار کشورهای منطقه ایندو-پاسیفیک قرار دارد.
ضمن اینکه منطقه ایندو-پاسیفیک به عنوان یک فضای دریایی و یک منطقه محوری، به مرکز قدرت ژئوپلیتیک جهان تبدیل شده است. بدین ترتیب جنگ جهانی قدرت در منطقه ایندو-پاسیفیک صحنه مانورهای دیپلماتیک، مانورهای نظامی چندجانبه و عملیاتی شدن پروژههای اقتصادی جدید خواهد بود و کشورها مجبور به رقابت برای انتخاب شرکای مطمئن هستند. پویایی نظم نوین جهانی با چنین رقابت های شکل خواهد گرفت که از آن به عنوان «بازی بزرگ جدید» و یا «میدان نبرد جدید» یاد میشود. بی شک امروزه نظم بین المللی با جابجایی قدرت و رشد جهان چندقطبی مشخص میشود.
با توجه به اینکه منطقه ایندو-پاسیفیک دروازه ای است که قدرت های بزرگ و کشورهای کوچک را به جهان بزرگتر متصل میکند، به نظر می رسد استراتژی ایندو-پاسیفیک علاوه بر اینکه مهمترین ابزار را برای گسترش تعاملات اقتصادی-تجاری برای کشورهای منطقه ایندو-پاسیفیک به وجود می آورد، به طور چشمگیری تغییرات مهمی را در محیط ژئوپلیتیکی این منطقه و فضای پیرامون آن شکل خواهد داد. به طوری که در پس زمینه رقابت قدرت های بزرگ و امنیتی شدن تجارت و فناوری، تقویت اتحادها و ائتلافها در این منطقه به جهت تقویت هماهنگی دیپلماتیک و اقتصادی ایالات متحده و شرکایش برای نظارت و کنترل چین همچنین تایوان، هنگ کنگ، کره جنوبی، سنگاپور (چهار ببر آسیا) است.
از نگاه غرب، چین به دنبال به دست آوردن نفوذ نظامی، اقتصادی و سیاسی بر کشورهای جزیره ی بزرگ و کوچک در سرتاسر منطقه ایندو-پاسیفیک است و بدین ترتیب رقابت های فزاینده ای را میان کشورهای منطقه ایجاد کرده است، از این رو ایالات متحده طبق استراتژی امنیت ملی خود قصد دارد با بهبود تواناییهای دفاعی-نظامی-امنیتی، کشورهای جزیره ای منطقه ایندو-پاسیفیک را به موازنهای قوی علیه چین در این منطقه تبدیل کند. به هر حال اولویتهای ژئوپلیتیکی کشورهای جزیره ای کوچک که نقش مهمی در ایجاد تعادل بین منافع و نفوذ قدرتهای بزرگ ایفا میکنند، توسط قدرتهای بزرگتر- گاها بدون مشورت یا به نمایندگی از سوی آنها- اتخاذ میشود.
اگرچه بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده امریکا، استرالیا، بریتانیا، فرانسه، هند، کره جنوبی، ژاپن، فیلیپین، کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا«آ.سه.آن»، و حتی مغولستان، استراتژی ایندو-پاسیفیک را در سیاست خارجی خود لحاظ کرده اند اما اولویت و اهداف یکسانی را در جهت پیگیری این استراتژی دنبال نمیکنند به طوری که نگرش و رویکردهای متفاوتی دارند. با این حال به دلیل اینکه بیشترین حجم تجارت بین المللی دریایی، ترانزیت دریایی انرژی نفت و گاز همچنین خطوط ارتباطی اروپا به شرق آسیا در منطقه ایندو-پاسیفیک در جریان است هر یک از کشورها سعی در تقویت سیاست های جدید مبتنی بر استراتژی ایندو-پاسیفیک برای دسترسی امن و بهتر در این منطقه دارند.
در مجموع بازی ژئواستراتژیکی بزرگی با مشارکت ایالات متحده، چین، اتحادیه اروپا، فرانسه، بریتانیا، هند، ژاپن، استرالیا، کشورهای جزیره ی اقیانوسیه و کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا در منطقه ایندو-پاسیفیک در جریان است و با توجه به اینکه هر یک از این کشورها دارای ساختارهای سیاسی و امنیتی متفاوتی هستند همین مسئله منجر به ظهور اتحادها و توافق نامههای منطقه ای-بین المللی مبتنی بر سرمایهگذاریهای اقتصادی-تجاری و ملاحضات امنیتی-دفاعی جدید همراه با تشدید تهدیدات در این منطقه میشود.
با اینکه سابقه طولانی در همکاریهای بین المللی در منطقه ایندو-پاسیفیک وجود دارد، اما هم اینک تغییر شکل اتحادها و مشارکت ها برای پاسخ به گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و نظامی چین و به طور کلی «ظهور چین جدید» است. محققان چینی بر این باورند که تغییرات ژئوپلیتیکی ناشی از ظهور چین جدید دلیل اصلی تلاش واشینگتن برای تقویت اتحادهای منطقه ایندو-پاسیفیک است و این استراتژی برای محافظت امنیت کشورهای منطقه ایندو-پاسیفیک در برابر رفتار سیاست خارجی و امنیتی چین به خصوص نظارت و کنترل پایگاههای نظامی این کشور در اقیانوس هند از جمله جیبوتی و تعمیق روابط با کشورهای مانند سریلانکا و مالدیو در نظر گرفته شده است.
به هر حال تحت استراتژی ایندو-پاسیفیک کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای درصدد کسب منافع حداکثری در این منطقه هستند و استراتژیهای متفاوتی را پیگیری میکنند و مواضع تهاجمی را در قبال چین اتخاذ نموده اند. به عنوان مثال، هند از همان ابتدا میخواست هژمونی منطقهای را به دست آورد و تهدید اصلی را از جانب چین می دید، بنابراین هند درصدد است تا با آن مقابله کند. ژاپن نیز در حال به روزرسانی قانون اساسی خود را برای افزایش همکاری امنیتی با ایالات متحده علیه چین است. ضمن اینکه تنش های فزاینده بین ایالات متحده امریکا و چین و بین چین و هند، پویاییهای امنیتی کشورهای حوزه اقیانوس هند را پیچیده تر میکند و نیاز فوری به یک رویکرد منسجم برای ایجاد نظم منطقه ای به وجود می آید.
اگرچه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان استراتژی ایندو-پاسیفیک یک تهدیدکننده بالقوه برای کشورهای منطقه به شمار می آید اما از جهات بسیاری محرک های اقتصادی-تجاری را ایجاد میکند به خصوص از آنجائیکه این استراتژی محیط دریایی را پوشش می دهد ظرفیت های منحصر به فردی را برای ایران که دسترسی به آب های آزاد دارد به وجود می آورد. ایران با توجه به قرارگیری در مهمترین شاخک منطقه ایندو-پاسیفیک (خلیج فارس و دریای عمان) به دلیل داشتن مولفههای قدرت ژئواکونومیک، و قلمروهای منحصر به فرد ژئواستراتژیک- که کشورهای پیرامونی اش فاقد آن هستند-، میتواند با ایجاد مناسبات مشترک اقتصادی، پیوندهای تجاری بین المللی خود را با منطقه ایندو-پاسیفیک گسترش دهد و ضمن کاهش موانع تجاری در راستای برنامه تعامل استراتژیک و فعالانه جامعه تجاری، در رفع بحرانها و چالش های داخلی گام موثری بردارد و جایگاه خود را در سطح منطقه ای و جهانی نیز تثبیت نماید. همچنین ایران میتواند علاوه بر گسترش همکاریهای دو یا چند جانبه با کشورهای منطقه ایندو-پاسیفیک و در راس آن هند و چین، ضمن تقویت زیرساخت ها و مدرن سازی ناوگان دریایی و ایجاد پایگاههای فراساحلی، چالش های که از سوی رقبا شکل میگیرد را خنثی کند و با توسعه و ثبات اقتصاد داخلی، امنیت ملی خود را تضمین نماید.
مریم وریج کاظمی، پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)