راز موفقیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

۲۳ بهمن ۱۴۰۱
مشاهده ۴۱۳۴

  • دیرینه شناسی انقلاب اسلامی ایران

 نظام جمهوری اسلامی ایران چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند خود را در سال ورود به سده ای جدید (هجری شمسی) در تاریخ ایران جشن گرفت. این نظام برآمده از اراده مردم، تقریبا کل نیمه دوم قرن پانزدهم هجری شمسی را تجربه کرده و در ورود به چهل و پنج سالگی خود، همچون انسانی بالغ، مسیر گذشته و تجربیات گرانسنگ آن را چراغ راه می‌کند تا افق های جدیدی را پیش روی خود بگشاید. نظام اسلامی تداوم طبیعی امتزاج تاریخ ایران فرهنگی با تشیع است که از سرچشمه‌های جوشان هر دو یعنی خرد ایرانی، حکمت مغان، فرهنگ گرایی ایران و تشیع، سیراب شده و با سنجش تحولات علی الارض طی سده‌های متمادی، خود را از تصلب خلافت بغداد رهانیده و ضمن صیانت از طبایع عمیق هویتی خود در زیر سم اسبان ترکان، متعاقبا با دویست سال انتظار سازنده و کار فکری-فرهنگی و جنبش نرم افزاری امثال خواجه نصیر و علامه حلی به صفویه منجر شده و تشیع و دولت- ملت ایران به یک شخصیت و هویت واحد رسیده اند. گرچه پس از صفویه و در عهد قاجار دولت ها به مرگ و ضعف دچار شدند اما به تعبیر سید جواد طباطبایی جامعه هیچ زمان نمرد. او در نقد کسانی که جامعه قاجار را جامعه کلنگی می دانند، معتقد است این جامعه و روح و روحیه ایرانی بود که مشروطیت و حاکمیت قانون از آن تراوید نه اینکه ایران مشروطیت را از اروپا اخذ کرده باشد. ترکیب متناسب ایران و تشیع توانست نادر شاه و رضاشاه را به عنوان روبنا، کنار زده و به ملی شدن صنعت نفت و انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بینجامد. غرض از اشارات فوق این است که نشان دهیم رهبران انقلاب اسلامی ایران روی دوش چه تجارب بزرگ و استواری ایستاده بوده اند.

 

  • مختصات کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

 انقلاب اسلامی ایران بعنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین انقلاب های قرن بیستم، نه فقط در قلمرو جغرافیایی ایران، بلکه در پهنه ای به وسعت جهان تاثیرات شگرف خود را بر جای گذاشت. از این منظر، حوزه تعاملات خارجی و سیاست خارجی متمایز جمهوری اسلامی ایران، یکی از اصلی ترین وجوه و چهره‌های آن در نزد ناظران داخلی و خارجی بوده است. سیاست خارجی که در چارچوب آمال و آرمان‌های خود، به دنبال شالوده شکنی از بسیاری از مفاهیم و قواعد نظم بین المللی و برسازی سپهر نو و متمایزی از مفاهیم و قواعد در عرصه بین المللی بوده است. شاید بتوان شکل گیری و نضج ابعاد سیاسی اسلام و احراز عاملیت سیاسی نهاد دین در دنیای مدرن و پست مدرن و تبدیل آن به کنش سیاسی را محوری ترین تاثیر بیرونی انقلاب اسلامی ایران دانست. هرچند ترجمان عملی این مفهوم در قلمروهای متفاوت جهان اسلام و فراتر از آن؛ متفاوت و بعضاً متناقض بوده و حتی در مواردی در تباین با آمال و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران قرار گرفته است.

 

  • روش شناسی مواجهه با چالش های پیش رو

فارغ از دستاوردهای سترگ جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی و تاثیرات دامنه دار آن تا آینده، این نظام در آستانه ورود به سال چهل و پنجم خود، با چالش های متعدد در حوزه مفهومی و عملیاتی مواجه است. به طور مشخص، تلاش های زیادی از سوی دشمنان این انقلاب برای ایجاد گسست گفتمانی و مفهومی و دگرگون ساختن فضای ادراکی و شناختی مردم ایران و جهان نسبت به جمهوری اسلامی‌شکل گرفته است. جمهوری اسلامی ایران با یک جنگ ترکیبی پیچیده مواجه است که دو هدف مشروعیت زدایی و امنیت زدایی از نظام و ایران را دنبال می‌کند. در مواجهه با چنین شرایطی، به نظر می رسد، اهتمام و تلاش باید متمرکز بر دو حوزه باشد تا جمهوری اسلامی ایران بتواند با پویایی‌های کم نظیر و ظرفیت های بی بدیل خود، افق روشن تری را در هر دو حوزه داخلی و خارجی پیش روی خود بگشاید. چه اینکه گرچه ایران قابلیت های زیادی دارد اما نقاط ضعفی نیز دارد که این ضعف ها گاهی زیربنایی است. در این راستا می‌توان محورهای معنوی-معنایی و نیز موارد عینی را برجسته و پیشنهاد نمود:

 

  1. «تناسب» ارزش ها و گریز از تک ساحتی شدن امر سیاسی و امر دیپلماتیک: درست است که در منظر امام خمینی (رحمه الله علیه) و سیره ایشان، اسلام ناب محمدی و فقه، محور معرفتی سیاست و حکومت و ایدئولوژی سیاست خارجی است اما حتی الامکان ایشان رویکردی را اتخاذ کرد که ماورای طبعیت با طبیعت و دین با نان، اخلاق و عقل سایش پیدا نکند. در سیره امام راحل و رهبری معظم انقلاب نوعی «تناسب» بین معنا و ماده، ایدئولوژی و مدنیت، امنیت و مدنیت، دین و اخلاق، دین و عقل، استقلال و آزادی، امنیت و آزادی، حقوق و سیاست و دین با خاک و ملیت محرز است. این عناصر در اندیشه آنان تزاحم ندارد بلکه آنها در کنار هم سکوی فراگیری ایجاد کرده و شکاف ها را به جای تحریک، تخفیف می دهند. یعنی نگاه ایشان تحت لوای دین، جامعه شناسانه و روان شناسانه نیز بوده است. خواجه نظام الملک طوسی می نویسد در سیاست باید در جایی ایستاد که جایی برای ایستادن داشته باشد. امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به مدت چهار دهه در چنین جایی ایستاده اند. این تناسب و توازن نباید به هم بخورد. این رویکرد معنوی-معنایی، زیرساخت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. سیاست خارجی موفق به مانند رودخانه ای از این کوهپایه‌های معنوی سرچشمه می‌گیرد. سیاست خارجی در ادامه سیاست داخلی است. قانون اساسی، سند چشم انداز و بیانیه گام دوم، مجموعه‌های «مرکبی» هستند که نظام متناسب اهداف سیاست خارجی را شکل می دهند. الهام بخشی در خارج و مقاومت در داخل و بیرون منوط به تنظیمات دستگاه‌های فوق الذکر است.

 

  1. استعلای گفتمانی: قوام گفتمانی و باور ادراکی مهم ترین عامل در کامیابی یک نظام سیاسی در پیشبرد سیاست خارجی خود است. گفتمان از پویاترین و سیال ترین پدیده‌ها در مناسبات انسانی است و باید همواره سوار بر امواج نوآوری و نوزایی، خود را بازتعریف، روزآمد و فربه کند. با گذشت نزدیک به نیم قرن از حیات جمهوری اسلامی ایران، استعلای گفتمانی و نوزایی اندیشه‌ها و گفتمان‌ها در فضای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر دال محوری «تمدن سازی جامع» باید به مهم ترین دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. ایران کشوری بزرگ و تاثیرگذار است و گفتمان‌های حامل آمال و آرمان‌های آن نیز باید متناسب با بزرگی آن زاینده و متحول باشد. برای نظام بالغ و چهل و چهار ساله جمهوری اسلامی، استعلای گفتمانی یک ضرورت بی بدیل و یک نیاز بی رقیب است.

  

  1. کارآمدی عینی و توسعه سیاست شادکامی: در ارزیابی موفقیت یک سیاست خارجی، معیارهای متنوع و متفاوتی مطرح می‌شود که هر کدام سوار بر مبانی خاصی، میزان توفیق یک سیاست خارجی را در سنجه نقد و بررسی قرار می دهند. در نظریه‌های سیاسی چهار غایت مهم را برای هر حکومت و سیاست آن بر می‌شمارند: آزادی، برابری، عدالت و شادکامی. آخرین معیار، به گونه ای جامع همه ی آنهاست. بر اساس تجربیات چهار دهه و نیمه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و وضعیت کنونی، معیار نسبتاً مهجور و مغفول «سیاست شادکامی» یا نیک باشی باید بیش از پیش مورد توجه و اهتمام تصمیم سازان سیاست خارجی کشور قرار گیرد. به زبان ساده، معیار شادکامی‌به مفهوم آن است که مردم یک کشور بر اساس فهم متعارف خود، تا چه اندازه سیاست ها در حوزه‌های مختلف از جمله روابط خارجی را موجب ایجاد مطلوبیت یا منفعتی ذهنی و عینی برای خود می‌بینند. جامعه شناسان آنرا احساس هویت می نامند. بدین معنی که انسان ایرانی باید به وضعیت خود افتخار کند. یا فلاسفه سیاسی آنرا حیثیت یا کرامت معرفی می‌کنند. حیثیت مفهومی حقوق بشری است که حسب آن انسان‌ها خودشان از خودشان خوششان می آید. این چه زمانی حاصل می‌شود؟ زمانی که انسان‌ها دیده شده و مورد توجه قرار گیرند.

 

  1. شاخص های کارآمدی عینی و سیاست شادکامی: تی ام اسکنلن از فلاسفه مهم عصر حاضر، تقسیم بندی معروفی از شادکامی یا نیک باشی ارائه داده است: شادکامی عینی و شادکامی ذهنی. شادکامی عینی شاخص هایی چون درآمد، تولید ناخالص داخلی، وضعیت فقر و امثال آن را در بر می‌گیرد. در باب شادکامی ذهنی، شاید اشاره ارسطو به تفکیک دو نگرش در انسان روشن کننده باشد: او اوّلی را زندگی توام با لذت و خشنودی و احساسات مثبت و دومی را زندگی معنادار و فضیلت مند می داند. درک بات در کتاب خود به نام سیاست شادکامی، تاکید می‌کند که حکومت ها باید هر دو روایت و معیار از شادکامی را در دستور کار خود قرار دهند تا جامعه به نیکبختی نائل شود. علی اسماعیلی اردکانی هم در مقاله ای با عنوان «درآمدی نظری بر سیاستگذاری امنیتی مبتنی بر شادکامی مردم»، سیاست های امنیتی زمامداران امروز جهان را نقد نموده و معتقد است در شرایط حکمرانی و سیاستگذاری امروز، سیاست امنیتی بیشتر از هر زمان دیگری بر نیاز و خواسته مردم متکی شده است. او تصریح می‌کند که تحول خواهی مردمان جهان برای شادکامی در هر دو مفهوم عینی و ذهنی، ناشی از دستیابی به ابزارهای ارتباطی نوین و تحولات جهانی است و اغلب دولت ها این تحولات را درک نکرده و یا فرایند برنامه ریزی آنها در این مسیر کند است. در نتیجه شکافی دردناک و تهدیدزا از مناسبات دولت با جامعه و شهروندان شکل می‌گیرد. به نظر او «این شکاف دردناک و آسیب زا خود را در قالب عدم تبعیت از سیاست های کلان کشور، کاهش سرمایه اجتماعی ....» نشان می دهد. بر اساس این نظریه، در الزامات سیاستگذاری مبتنی بر شادکامی مردم، هر عاملی که باعث هراس «دیگری» از هویت و ملیت شهروندان یک کشور شود ناامنی تلقی می‌گردد زیرا حس کرامت و اعتبار شهروندان آن کشور را مخدوش می سازد. از این رو ایجاد تصویر مطلوب بین المللی با اتکاء به سیاستگذاری دیپلماتیک، ارتباطاتی و فرهنگی برای ایجاد احساس اعتبار و احترام بین المللی ناشی از وجهه معتبر هر کشور باید مد نظر باشد.  

 

  • نتیجه گیری

 بر اساس آنچه گفته شد، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در آستانه ورود به چهل و پنج سالگی انقلاب و در مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن، باید الزامات سیاست شادکامی را بیش از پیش در دستور کار خود قرار دهد. سیاست خارجی باید تامین هر دو شاخص سیاست شادکامی یعنی هم معیار عینی و هم ذهنی را وجهه همّت خود قرار دهد. در آن صورت، سرمایه اجتماعی، پشتوانه قدرتمند سیاست خارجی و دستیابی به آمال و آرمان‌های آن خواهد شد. آرمان‌هایی که افزون کردن خود شادکامی، یکی از اولویت های آن است. به تعبیر دیگر سیاست خارجی باید بتواند تناسب امنیت، اقتصاد و حقوق بشر را به دست دهد تا در برابر همه بدخواهی‌ها مقاومت کند.

ایران بزرگ سوار بر بال اندیشه اندیشمندان بزرگ این سرزمین و رهنمودهای تعالی بخش امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری و همراهی مردم بی بدیل خود، افق های بزرگی در پیش روی خود دارد و جمهوری اسلامی ایران در گام دوم انقلاب، باید با شناخت و رفع آسیب ها و تقویت هر چه بیشتر نقاط قوت، الگوی سیاست خارجی متوازن و دیپلماسی پویا و تعامل هوشمند را با قدرت هر چه بیشتر به پیش ببرد.

نعمت الله مظفرپور، کارشناس ارشد مسائل سیاسی          

خلیل شیرغلامی، معاون پژوهشی و مطالعاتی مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

       (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است