در حالی که ایرانیان در آستانه سالی جدید، آماده میشوند به همراه اقوام گوناگون در پهنه اوراسیای بزرگ از از سین کیانگ تا ترکیه از جمله ترکمنها، ازبک ها، قزاق ها و قرقیزها، آذریها، ترک های شمال قفقاز، افغانها، بلوچ ها، تاجیک ها، تات ها، تالش ها، ترک های آناتولی و کردهای ساکن ترکیه، عراق و سوریه آیین کهن نوروز را جشن بگیرند، به نظر می رسد که زمان آن فرا رسیده است که به درک دوباره ای از اهمیت دیپلماسی نوروز به عنوان سازوکاری برای تامین اهداف سیاست خارجی خود در قرن بیست یکم برسیم.
این یادداشت کوتاه بر این فرض استوار است که دیپلماسی فرهنگی ابزار مفیدی است که میتواند در تحقق اهداف سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد و در این راستا، با بررسی چگونگی بهره گیری از پیوندهای تاریخی مشترک ایران با ملل اوراسیایی، توضیح می دهد که چرا ایران در موقعیت مطلوبی برای بهره برداری از آیین نوروز قرار دارد و سپس ابتکارات مورد نیاز در حوزه دیپلماسی نوروز مورد بررسی قرار می دهد.
توضیح این که امروزه دیپلماسی فرهنگی و عمومی به عنوان مکمل دیپلماسی رسمیکشورها، جایگاه خاصی پیدا نموده و در واقع به معنی تبادل ایدهها، اطلاعات، هنر، ادبیات و همچنین ارج نهادن به خاطرات تاریخی مشترک بین ملت ها به منظور تقویت تفاهم متقابل است. به عبارتی دیگر، دیپلماسی فرهنگی در واقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است. بنابراین همچنان که در دهههای گذشته موقعیت استراژیک و ژئوپولیتیک کشور به عنوان یک بازیگر متوسط در نظام بینالملل بهبود یافته اما همزمان باید در نظر داشت که مباحثی چون ژئوکالچر به همان میزان برای راهنمایی و جهت دهی به سیاست خارجی مهم هستند.
رابطه بین نوروز و دیپلماسی، رابطه جدیدی نیست. در گذشته نیز نوروز به عنوان یک ابزار ژئوپلیتیک برای ایران باستان مطرح بود و این موضوع در پیشکش هدایا در زمان عید نوروز توسط مردمانی از سوی 29ملل مختلف برای داریوش پادشاه ایران در دیوارهای کاخ آپادانا یا نقش رستم به تصویر کشیده شده است. از آن زمان به بعد، برای قرنها، نوروز نه تنها به عنوان محوری برای ارتباطات فرهنگی و انسانی در پهنه اوراسیا باقی مانده، بلکه همچنان یک عنصرکلیدی برای هویت ملت های اوراسیایی میباشد. به طوری که برخی از دولت های منطقه برای ثبت این میراث کهن در مجامع بین المللی به عنوان ارزش های تاریخی خود، پیش قدم شده اند. نوروز همچنین توسط یونسکو به عنوان میراث فرهنگی ناملموس بشریت به رسمیت شناخته شده است و در سال 2010، سازمان ملل متحد 21 مارس را به عنوان" روز جهانی نوروز" اعلام کرد.
همچنان که نوروز در هسته هویت ایران به عنوان مهد همزیستی و همدلی اقوام مختلف قرار گرفته است، تصویری منحصر به فرد از یک کشوری به دنیا ارائه می دهد که همواره در فراز و نشیب تاریخ توانسته است قلب و ذهن اقوام گوناگون را حول میراث فرهنگی چون نوروز به هم پیوند زند، به طوری که نوروز به دربار پادشاهان مغول در دور دست یعنی شبه قاره هند و فراتر از آن، یعنی سین کیانگ چین راه پیدا می نماید. امروز نیز در حالی که هنوز نوروز میتواند برای تامین نیازهای کنونی پیش روی سیاست خارجی کشور به کار گرفته شود و ایران به عنوان خاستگاه نوروز، در موقعیتی است که میتواند همراه با ملل مختلف در سراسر اوراسیا، دیپلماسی نوروز را برای گسترش اتصال فیزیکی و پیوندهای انسانی به کار گیرد.
- نوروز و ارتباطات اوراسیایی
از آنجا که کشورهای منطقه، نوروز را به عنوان بخش ذاتی هویت و ارزش های تمدنی خود میبینند و شبکه فراملی شکل گرفته برای جشن نوروز، نقش مهمی در زندگی میلیونها نفر در سراسر اوراسیا ایفا میکند، این حضور اوراسیایی نوروز و اهمیتش برای هویتهای ملی در منطقه، همراه با تصویر آن به عنوان یک آیین برای ترویج فرهنگ صلح، آن را برای ترسیم یک دیپلماسی فرهنگی ایده آل می سازد.
بهره گیری موفقیت آمیز این ارتباطات با سایر کشورهای حوزه نوروز میتواند تأثیری فراتر از حوزه دیپلماسی فرهنگی داشته باشد و در سایر زمینههای سیاست خارجی نیز کمک کند. میتوان ادعا نمود که آیین نوروز با عینیت بخشیدن به اصول و اهداف سیاست خارجی کشور، تصویری زیبا از ایران به عنوان یک هویت با نفوذ بین المللی ارائه نماید. از این رو، برای دولت سیزدهم که جهت هدایت سیاست خارجی خود، سیاست فعال همسایگی را اتخاذ نموده، استفاده از پیوندهای فرهنگی غنی تاریخی مشترک ایران با سایر کشورها میتواند افق های جدیدی برای همکاری ایجاد نماید. برخلاف تصور منفی رایج در مورد قدرت نرم و صادرات کالاهای فرهنگی، ویژگی مثبت آیین نوروز این است که ترویج آن به مثابه صادرات محصول فرهنگی نگریسته نمیشود، بلکه آن یک آیین فرهنگی مشترکی در سراسر اوراسیا است که میتواند یک سازوکار دیپلماتیک و فرهنگی برای تقویت روابط منطقه ای ایجاد نماید. بنابراین دیپلماسی نوروز به طور بالقوه میتواند تحقق اهداف کلان دولت در چارچوب سیاست «اول همسایگی» و «نگاه به شرق» را تسهیل نماید.
در این راستا، اتخاذ برخی ژست های نمادین دیپلماتیک چون برگزاری متناوب اجلاس سران کشورهای حوزه نوروز در یکی از کشورهای منطقه، میتواند یک سازوکار پایدار گفتگوی منطقه ای ایجاد نماید. علاوه براین، برگزاری جشن بین المللی نوروز همراه با ابتکارات متنوع فرهنگی چون رویدادهای فیلم و موسیقی، برگزاری رویدادهای بین المللی ورزشی با حضور کشورهای حوزه نوروز و سایر کشورهای مهمان در شهرهای مختلف کشور، و تسهیل روادید و جریان مبادلات تجاری بین کشورهای حوزه نوروز، میتواند به رشد جذب گردشگر کمک نماید و نکته مهم این که از آنجا که اکثر کشورهای حوزه نوروز در سازمان شانگهای عضویت کامل یا ناظر دارند، میتوان با ارائه یک ابتکار فرهنگی تحت عنوان «میراث مشترک نوروز» از ظرفیت های این سازمان نیز به خوبی بهره برد.
علیرغم همه این منافع عظیمیکه آیین نوروز برای ترسیم یک دیپلماسی فرهنگی موفق ارانه می دهد، تاکنون عملا ابتکار چشمگیری در خصوص دیپلماسی نوروز انجام نشده است. این در حالی است نوروز میتواند محرکه ای قوی برای ایجاد تعاملات انسانی و ادغام اقتصادی منطقه ای باشد و در این راستا کشورهای حوزه نوروز مجبور نیستند که هیچ کار پر زحمتی را برای اثبات چیز جدیدی انجام دهند، زیرا خود نوروز جاذبه ای گیراتر از هر چیز دیگری برای جلب توجه جهانی میباشد.
لذا جمهوری اسلامی ایران میتواند با توجه دوباره به میراث مشترک خود با ملل اوراسیایی، شبکه ارتباطات و زیرساخت های کشور را بهبود ببخشد تا علاوه بر ایجاد یک مسیر تجاری حیاتی برای منطقه، بتواند سالانه خیل عظیمی از گردشگران را جذب نماید. مهم تر از همه، ایران در کنار ویژگیهای ژئوپلیتیک به عنوان پل ارتباطی اوراسیا با اقیانوس هند و تداوم سرمایه گذاریها بر روی پروژههای مواصلاتی فیزیکی چون بندر چابهار و کریدور شمال-جنوب، همزمان باید تواناییهای خود را برای درک پیچیدگیهای فرهنگی اورسیا و احساس مسئولیت در قبال تعمیق پیوندهای فرهنگی و انسانی با جامعه اوراسیایی بالا ببرد. بنابراین، نوروز همچنان در قرن بیست یکم هم میتواند به لحاظ گسترش ارتباطات منطقه ای و بین المللی، کشور را بهره مند سازد.
مسعود همیانی، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)