از هنجارستیزی تا هنجارگذاری: تاملی بر کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و هنجارهای بین المللی

۲۴ بهمن ۱۴۰۰
مشاهده ۲۹۰۶

"سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و هنجارهای بین المللی" پژوهشی است که  به مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به همّت مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی و با کوشش علمی دکتر سید جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد برجسته دانشگاه علامه طباطبایی با همراهی دکتر فاطمه سلیمانی پورلک از سوی انتشارات وزارت امور خارجه چاپ شده و به علاقمندان مطالعات حوزه روابط خارجی انقلاب اسلامی تقدیم می‌گردد. امید است این اقدام گامی در جهت شناخت هر چه بیشتر مبانی هویتی و هنجاری  سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد.    

نظریه‌ها و مفاهیم روابط بین الملل و سیاست خارجی همواره در معرض بهره برداری و مصادره به مطلوب قدرت های بزرگ برای تبیین و تثبیت جایگاه خود و ایجاد مشروعیت برای آن بوده اند. حتی شاید بتوان ادعا کرد برخی نظریه‌ها یا مفاهیم از ابتدا با رویکرد جانبدارانه و معطوف به قدرت شکل گرفته اند. هنجار، هنجارگرایی و سیاست خارجی هنجاری از مفاهیمی هستند که به دلیل مطلوبیت ذاتی و ارتباط با فرایند مشروعیت سیاست ها، جاذبه زیادی برای قدرت های بزرگ از منظر بهره برداری و تصویرسازی داشته اند. از سوی دیگر تاسیس هنجارها در سیاست بین الملل یک منبع قدرت و نفوذ برای کنترل رفتار دیگر کنشگران بوده است.

 هنجارها از آنجا معنا می یابند که در جامعه کشورها، ضرورت وجود برخی قواعد جهانشمول که بر اساس آن رفتار دولت ها تنظیم و قابل پیش بینی شود، احساس می‌گردد. در دنیای واقعی و در عمل، از آنجا که هنجارها عمدتاً بوسیله قدرت های بزرگ در نظام بین الملل تعریف و تفسیر می‌شوند، نسبی هستند. به بیان دیگر، هنجارها بیشتر وابسته به قدرت هستند و برای حفظ وضع موجود یا ایجاد وضع مطلوب برای قدرت ها به کار می آیند. این فرایند آن قدر اهمیت دارد که توان کشورها در مشارکت در تعریف و تاسیس هنجارها، میزان نفوذ آنها را در جامعه بین المللی تعیین می‌کند.

از سوی دیگر، در تعریف و تبیین مفهومی خود هنجارها در سیاست خارجی و سیاست بین الملل تفاوت ها و تعارضاتی وجود دارد و دلیل آن، نقش هنجارها در تعریف حد و مرزهای رفتار پذیرفته شده در سیاست بین الملل و نیز تاثیر آن در ایجاد وجهه و تصویر مطلوب یا نامطلوب از کنشگران روابط بین الملل است. هنجارها ماهیت اجتماعی دارند و بعنوان برداشت مشترک کنشگران مطرح هستند. بنابراین نباید در انحصار قدرتمندان برای کنترل رفتار دیگران در چارچوب منافع خود باشند. اصولا هنجار مجموعه ای از اصول، قواعد و رویه‌هاست که مبتنی بر منطق مسئولیت به جای منطق منفعت و هدف آن تنظیم قدرت و اقناع به جای تحمیل است. مشروعیت هنجارها همواره از ویژگی اقناعی، جمعی و بین الاذهانی آنها نشات می‌گیرد. بنابراین نه تنها حیات تاسیسی هنجار نباید در انحصار قدرتمندان باشد و هنجار نباید مورد استفاده ابزاری و تفسیر به رای کنشگران قدرتمند قرار گیرد بلکه باید معطوف به مهار قدرت و تنظیم رفتار آن باشد. اینجا، نقطه ای است که کنشگری چون جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک نظام سیاسی هنجارگرا می‌تواند نقش برجسته ای ایفا کند و آنچه کتاب تازه انتشار یافته مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی با عنوان «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و هنجارهای بین المللی» به قلم دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر فاطمه سلیمانی پورلک را ممتاز می سازد، تببین همین مساله است.  

این کتاب، تلاشی بدیع و در خور توجه در تبیین سیاست خارجی هنجارمند و امکان نقش آفرینی همه کنشگران در تعریف و تبیین هنجارها در جامعه بین المللی است. نویسندگان در این کتاب تصریح می‌کنند که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به سیاق قاعده کلی پیروی و تاثیرپذیری سیاست خارجی کشورها از چارچوب های ساختاری مادی و سازه‌های ادراکی هنجاری، از ماهیتی هنجارمحور برخوردار است. از نظر آنها، تمایل و پافشاری و برخورد گزینشی جمهوری اسلامی ایران با هنجارهای بین المللی موجب شده که هنجارهای مرتبط با نظام سلطه بین المللی در معرض طرد و ستیز قرار گیرند و هنجارهای دارای قابلیت تامین منافع مورد اقبال و پذیرش واقع شوند. از این منظر، میان هنجارهای بین المللی ناشی از قواعد، حقوق، رژیم ها و سازمان‌های بین المللی نوعی نوسان از حالت نفی و ردّ تا پذیرش نسبی به چشم می خورد. بر این اساس، نویسندگان نسبت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با هنجارهای بین المللی را در قالب سه گانه «هنجارپذیر»، «هنجارستیز» و «هنجارگذار» تعریف و طبقه بندی می‌کنند. برجستگی و نوآوری ویژه کتاب، تعریف و تفسیر مفهوم «هنجارگذاری» است که به جای رویکردی انفعالی و واکنشی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، برای آن امکان کنشگری را در نرم افزاری ترین و در عین حال حساس ترین فرایند جامعه کشورها یعنی تاسیس هنجارها قائل می‌شود.

کتاب در چارچوبی مفهومی و نظری تلاش می‌کند به مفهوم شناسی هنجار پرداخته و رهیافت های ناظر به نسبت سیاست خارجی و هنجارهای بین المللی را تبیین نماید. در این راستا، سیاست خارجی هنجارگرا در قالب هنجارمحوری گفتمانی (عام)، هنجارمحوری حداقلی و هنجارمحوری حداکثری احصا شده و شاخص ها و لوازم سیاست خارجی هنجاری در قالب اهداف، ابزارها و نتایج تشریح می‌گردد.  

در ادامه، نویسندگان به قوام بخشی متقابل میان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و هنجارهای بین المللی می‌پردازند و آن را در قالب سه گانه سیاست خارجی هنجارپذیر، سیاست خارجی هنجارستیز و سیاست خارجی هنجارگذار بسط می دهند. همچنین در شناخت و معرفی منابع هنجاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، منابع داخلی (در قالب گفتمان ملت گرایی، گفتمان اسلام گرایی شیعی و گفتمان جهان سوم گرایی) و نیز منابع خارجی تبیین می‌گردد.  

نقطه اوج کتاب، تشریح تاثیرگذاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر هنجارهای صلح سازی و امنیت سازی بین المللی، هنجارهای ناظر بر هویت خواهی اسلامی و مقاومت گرایی انقلابی در سطح بین المللی، هنجارسازی استقلال طلبی در نظام بین الملل و هنجارسازی در حوزه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه است. در اینجا نویسنده تلاش می‌کند مشارکت جمهوری اسلامی ایران در تاسیس، تبیین یا تفسیر هنجارهایی بر اساس اصول ارزشی خود را در نظام بین الملل بر اساس حوزه‌های مشخص واکاوی نماید و نشان دهد که تنها قدرت های غربی نیستند که نقش تاسیس گری در هنجارهای بین المللی دارند، گرچه ممکن است دامنه نفوذ و گستره این هنجارهای تاسیسی بر حسب عوامل مختلف متفاوت باشد.   

ارزش اصلی کتاب به باور من آن است که به خوبی توانسته امکان کنشگری بازیگران غیرهژمون در روند شکل گیری هنجارها در سطح بین المللی و جلوگیری از انحصار و مصادره به مطلوب هنجارها توسط قدرت های بزرگ را در صحنه عمل تبیین نماید و از این نظر این کتاب یک تلاش سترگ در تولید ادبیات جدید در این حوزه محسوب می‌شود. ما با مطالعه کتاب در می یابیم که جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک بازیگر «هنجارپذیر»، بلکه به اندازه وزن خود یک بازیگر هنجارساز یا «هنجارگذار» در نظام بین الملل محسوب می‌شود و به همان میزان در نظام حاکمیت جهانی تاثیرگذار است چرا که گفته اند آنهایی حاکمند که روایت را تعریف می‌کنند. در عین حال جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک بازیگر تجدیدنظر طلب، رویکرد هنجارستیز خود را نیز در موارد خاص حفظ نموده است. 

در مجموع، کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و هنجارهای بین المللی، چارچوب تحلیلی نظری مناسبی درباره رابطه متقابل میان سیاست خارجی ایران و هنجارهای بین المللی ارائه داده است. این تکاپو همان گونه که نویسندگان ذکر نموده اند، هم از منظر بررسی تاثیرات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر هنجارهای بین المللی از بعد تاسیسی، هم واکاوی آسیب ها و کاستی‌های روند هنجارسازی و گفتمان سازی جمهوری اسلامی ایران در نظام بین الملل و هم نهایتاً بایسته‌های راهبردی ناظر بر بهره برداری بیشینه از توانمندی‌ها و ظرفیت های هنجارسازی جمهوری اسلامی ایران قابل تقدیر است.

خلیل شیرغلامی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

 (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است