سخنرانی آقای دکتر عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه در دومین "مجمع گفتگوی تهران"

۷ فروردین ۱۴۰۰
مشاهده ۱۴۱۹

به نام خداوند بخشنده و مهربان

من بحثم را به سه بخش قسمت می‌کنم. در بخش اول، تصویری از آسیای غربی امروز را نشان خواهم داد و توضیح می دهم که چرا غرب آسیا یک منطقه ی ویژه است. در بخش دوم، اصول و نیازمندی‌های اولیه برای تغییر شرایط در غرب آسیا را ارائه خواهم کرد، ودر بخش پایانی، راهکارهایی برای تعامل و همکاری در این منطقه معرفی خواهم کرد.

 

الف: ویژگی‌های غرب آسیا

  1. غرب آسیا منطقه ای پبچیده است، با مناطق کوچکتر و متنوع که در هم تنیده شده اند. رخداد چهار جنگ با مقیاس بزرگ بین اعراب و رژیم اسراییل، سه جنگ بزرگ در خلیج فارس، یک جنگ در افغانستان، سه جنگ داخلی، و در نهایت ظهور و رشد گروه‌های پیچیده تروریستی عواملی هستند که این منطقه را به مکانی خطرزا تبدیل کرده اند.
  2. غرب آسیا وضعیت متناقضی دارد: شعله ور ترین منطقه است، ولی در عین حال درهم تنیده ترین منطقه جهان است. این منطقه اشتراکات عمیق فرهنگی و مذهبی دارد که ملت ها را گرد هم می آورد، به نحوی که مردمان منطقه غرب آسیا را می‌شود به سان خانواده ای به شمار آورد.
  3. در غرب آسیا، مسائل ماهیت بین المللی یافته اند. بنابراین، مشکلاتی که در منطقه بروز می یابند، حتی اگر درون مرزهای یک کشور باشد، اغلب به عنوان مسائل بین المللی با ابعاد چندگانه در نظر گرفته می‌شوند.(مثال: جنگ داخلی یمن، بحران سوریه، جنگ داخلی لیبی و وضعیت عراق و افغانستان).
  4. مشکلات غرب آسیا تبعات و هم افزایی‌هایی دارند و از پی هم میایند، گاهی برهم چیره می‌شوند بدون آنکه کاملا حل و فصل شوند. امروزه، چهار مسئله اساسی دعوای فلسطینی- صهیونیستی، ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس، افغانستان و فرایند صلح داخلی، و در نهایت تروریسم وضعیت غرب آسیا را مشکل زا کرده اند.
  5. غرب آسیا منطقه راه حل های شکست خورده و ناتمام است. علیرغم دیدگاه‌های متفاوت، هنوز درک مشترکی از مشکلات پیدا نشده است و در نتیجه هیچ دیدگاهی به همکاری در منطقه نیانجامیده است. جدای از ابتکارهای گاه و بی گاه، هیچ کانال جامع و معناداری برای گفتگو و همکاری وجود ندارد، و دیپلماسی محدود و تنها بسنده به رویارویی لفظی شده است.اکنون ما شاهدیم که مسائل و مشکلات بسیاری در غرب آسیا کنار گذاشته شده اند بدون آنکه برایشان راهکار مناسبی پیدا شده باشد.

ب: ضروریات

  1. درک مشترک: کشورهای منطقه باید به درک مشترکی از منافع، فرصت ها، تهدیدات و نیات شان برسند.این امر نیازمند کانال هایی مستمر برای گفتگو برای غلبه بر سوظن‌های بنیادین است. سیاست خارجی ایران خواستار ایجاد مدلی برای گفتگو میان بازیگران منطقه ای درپیش زمینه ی آشوب زده ی منطقه است. پیشنهاد ایران برای تاسیس "همایش گفتگوی منطقه ای" می‌تواند گزینه ای منطقی برپایه منافع مشترک منطقه ای باشد.
  2. اعتمادسازی:حلقه مفقوده غرب آسیا و مناطق زیر مجموعه آن اعتماد است، و چیزی که ضرورت دارد اعتمادسازی است. حرکت در این مسیر نیازمند حس مشترک نیاز است. منطقه غرب آسیا، با تکیه بر منابع، تاریخ و و ضعیت ژئوپولیتیکی و نیروی انسانی اش شایسته موقعیت ممتاز و متفاوتی در نظام بین الملل است. ملت های منطقه انتظار دارند تا به وضعیت درخورشان در زمینه اقتصاد،رفاه، امنیت و کمک به تمدن انسانی دست  یابند. این نیازموضوعی ملموس و واقعی برای تمامی‌کشورهای منطقه است.
  3. اجتناب از توازن سازی: کشورهای منطقه نباید به مانند متوازن کننده همدیگر عمل کنند،بلکه باید از ظرفیت ها و منابع شان برای هم افزایی برای نیل به خیر مشترک درمنطقه استفاده کنند. عملکرد قدرت های منطقه ای نباید خلاف جهت یکدیگر باشد. برای نمونه، در حالیکه یک قدرت منطقه ای مثل ایران تمام تلاشش را می‌کند تا گروههای تروریستی از قبیل داعش را از بین ببرد،دیگر قدرت های منطقه ای نباید از این گروهها حمایت مالی و تسلیحاتی کنند.
  4. تشکیل ائتلاف ها برای منطقه، نه علیه آن: هر ائتلافی با حضور کشورهای منطقه باید در خدمت منافع منطقه و نه علیه کشورهای منطقه باشد. ائتلاف های ساختگی و ناپایدار که ما امروزه شاهدیم محتوم به شکست و خلاف جهت اعتمادسازی و همکاری هستند. ائتلاف هایی موفق خواهند بود که برپایه مشترکات منطقه ای و نیازهای واقعی منطقه بنا شده باشند، نه تحمیل از خارج.

پ: راه حل ها

هیچ راه حلی برای پاسخ به واقعیت های موجود بحران غرب آسیا به اندازه مشارکت راهبردی منطقه ای کارساز نیست. منظور از مشارکت راهبردی منطقه ای ایجاد ترتیبات جامعی است که دربرگیرنده منافع همه کشورهای منطقه برای تعریف بهترین روابط بین اعضا است، نه ایجاد تنش و بحران. این راهبرد برپایه سه عنصر زیر است:

  1. فرهنگ: عامل اشتراکات فرهنگی مهمترین عامل متحدکننده در غرب آسیاست، و اتکا به این عامل سبب تامین منافع تمامی ملت های منطقه است و باعث ایجاد بستری مناسب برای همگرایی است.در منطقه، تلاشی فزاینده در جریان است تا میان شیعیان و اهل سنت بذر اختلاف کاشته شود و میان مسلمانان فتنه افکنی شود که هدفش نابودی این ظرفیت و ایجاد رخنه در روابط کشورهای منطقه است.
  2. امنیت: عنصر امنیت بخشی جدانشدنی است. امنیت و اعتماد چیزی است که می‌باست نخست در ذهن رخ دهد و با صرف تکیه بر بازوی نظامی‌به دست نماید. ایران همواره در مواضعش اعلام کرده است که خواستار امنیت پایدار منطقه ای است و در این راستا سیاست های دفاعی اش را در جهت امنیت منطقه بازتنظیم می‌کند. از نظر ایران، امنیت فرایندی ذاتی و بومی است. تجارت گسترده تسلیحات در منطقه نتیجه دورباطلی از تفرقه و فروش امنیت است. طرح صلح هرمز همایشی است برای گفتگو و ائتلافی برای امنیت که موئلفه‌هایی از قبیل عدم مداخله، عدم تجاوز، تضمین حاکمیت کشورها، عدم تغییر جغرافیای کنونی، احترام متقابل، تقویت منافع مشترک، آزادی دریانوردی و تضمین امنیت گروهی مانند امنیت انرژی را دربر می‌گیرد. درک ایران و الگوی رفتاری اش در نظم و امنیت منطقه برپایه امنیت گروهی و همه شمول و در چارچوب ائتلاف کشورهای منطقه و بدون دخالت خارجی بناشده است.
  3. توسعه اقتصادی و محیط زیست: ایجاد طرح ها و ابتکارهای ضروری برای توسعه اقتصادی غرب آسیا به همگرایی و همزیستی در منطقه یاری می رساند. اقداماتی از جمله ایجاد بازار مشترک اقتصادی، راه اندازی پروژه‌های مشترک و تشکیل یک سازمان اقتصادی می‌تواند نقش مهمی در پیشگیری از مشکلات منطقه و اعتمادسازی میان آنها ایفا نماید. تمامی‌کشورها باید رویکردی برپایه مسوولیت پذیری برادرانه نسبت به توسعه اقتصادی همسایگانشان داشته باشند.   

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است