خروج "ناتو" از افغانستان، سرانجامی اجتناب ناپذیر

۲۱ مرداد ۱۳۹۹
مشاهده ۱۹۸۷

          توافقنامه جنجال برانگیز و به درازا کشیده شده صلح افغانستان سرانجام در تاریخ 20 فوریه 2020 در دوحه قطر به امضاء رسید. تفاهم  حاصل موسوم به "توافقنامه جامع اعاده صلح به افغانستان" بر چهار موضوع کلیدی ممانعت از استفاده از خاک افغانستان علیه امنیت امریکا و متحدین آن، اعلام جدول زمان بندی خروج تمامی نیروهای خارجی از افغانستان، از سر گیری گفتگو های بین افغانی در تارخ 10 مارس 2020 با دستور کار آتش بس دائمی و جامع متمرکز است. تعهد ایالات متحده به خارج ساختن تمامی نیرو های خود از افغانستان مطابق با یک جدول زمان بندی 14 ماهه  و همچنین  آزاد ساختن 5000 زندانی طالبان و 1000 زندانی دولت افغانستان  قبل از آغاز گفتگو های بین افغانی نیز از جمله اهم نکات این توافقنامه بشمار می روند.

          این توافق صلح در عین اولویت بخشیدن به خروج زمان بندی شده نیروهای امریکایی از افغانستان قاصر از حل و فصل موضوعات محوری آتش بس، گفتگوی بین افغانی و نقش دولت فعلی افغانستان بعنوان اجزاء اصلی صلحی پایدار در این کشور جنگ زده می‌باشد. تعیین تکلیف این موضوعات اساسی به آینده و تحت شرایطی نامشخص  احاله گردیده است که همراه با عنصر گذشت زمان مطلوب نظر جنبش طالبان خواهد بود. خروج نیروهای ایالات متحده و دیگر کشور های عضو ناتو از افغانستان تنها بخش این توافقنامه صلح است که تا کنون بطور کامل بمرحله اجرا درآمده است. ایالات متحده مطابق با تعهد خود حتی زودتر از جدول زمان بندی 135 روزه تعداد نظامیان خود را از 13000 نفر به 8600 نفر کاهش داده و از 5 پایگاه نظامی خارج شده است. با خارج شدن 4100 نفر دیگر از قوای امریکایی که برای پائیز امسال برنامه ریزی شده است این تعداد به 4500 نظامی‌کاهش خواهد یافت که با توجه به قطع عملیات نظامی تهاجمی امریکا علیه طالبان، بی تردید  کیفیت پشتیبانی این نیروها از مقابله ارتش ملی افغانستان علیه پیشروی‌های طالبان را مخدوش خواهد ساخت. ضمن آنکه طالبان نیز از زمان انعقاد توافقنامه صلح تاکنون از هدف قرار دادن نیروهای امریکایی اجتناب ورزیده و در عوض به حملات خود علیه نیروهای دولتی افغانستان و بمب گذاری اهداف عمدتا غیر نظامی‌شدت بخشیده است.

          اختلاف نظر دولت افغانستان با امریکا پیرامون ماهیت و محتوای قرارداد صلح، خصوصا آزاد ساختن زندانیان طالبان بعنوان پیش زمینه گفتگوی بین افغانی، همراه با تلاش های زمانبر مرتفع ساختن بن بست اختلاف انتخاباتی غنی- عبدالله اجرای کامل موافقنامه صلح را با تاخیر روبرو ساخت. دولت افغانستان تا بحال  4600 نفر از 5000 نفر زندانی طالبان را آزاد ساخته است لکن رئیس جمهور غنی با "بسیار خطرناک" توصیف نمودن 400 زندانی باقیمانده و ابراز تردید در رها ساختن آنها، تصمیم گیری پیرامون این موضوع را به  گردهمایی سران قبایل یا "لویه جرگه" احاله کرده است. همچنین طالبان مدعی است تمامی  1000 زندانی دولت را آزاد کرده است لکن مقامات دولت تاکید دارند زندانیان رها شده عمدتا شهروندان عادی افغانستان بوده و نیروهای نظامی و امنیتی دولت کماکان در اسارت طالبان بسر می‌برند.  به این ترتیب و در غیاب یک مبادله کامل زندانیان، طالبان با الزامی‌برای بازگشت به میز مذاکره مواجه نخواهد بود.

          قابل ذکر است که ایجاد گروه طالبان در سال 1994 میلادی و متعاقبا تاسیس امارات اسلامی آن در سال 1996 با همراهی غیر قابل انکار ایالات متحده امریکا قرین بوده است و  برغم پابرجا بودن دولت قانونی برهان الدین ربانی در کابل، واشنگتن مجوز تاسیس نمایندگی غیر رسمی طالبان در امریکا را صادر کرد که تا ساقط شدن حکومت طالبان در سال 2001 دایر بود. دولت کلینتون در عین انتقاد از حکومت ایدئولوژیک و رفتار خشن طالبان با مردم افغانستان، حضور یک تشکل باثبات برخوردار از مناسبات نزدیک با پاکستان و در عین حال، درگیر در مخاصمه ای راهبردی و عقیدتی با کشور همسایه، ایران، را در مطابقت کامل با سیاست منطقه ای خود یافته و افغانستان تحت حاکمیت طالبان را انحرافی عمده در طراحی‌های منطقه ای و منافع کلی خود تلقی نمی‌کرد. هر چند که در پی تحولات بعدی نظیر آغوش باز طالبان برای القاعده و دیگر گروههای جهادی غیر افغانی بعنوان میهمانان مردم افغانستان و سرپیچی ملا عمر از اخراج و تحویل عناصر القاعده متعاقب وقایع 11 سپتامبر 2001 به تعامل امریکا – طالبان  پایان داد و نقطه اغاز طولانی مدت ترین درگیری نظامی امریکا در خارج از مرز های خود را رقم زد.

          در خلال 19 سال حضور نظامی وسیع امریکا و با وجود تلاش همه جانبه برای ریشه کن ساختن طالبان، این جنبش به بقاء خود با روندی رو به رشد از تحرکات مسلحانه ادامه داده و ضمن توفیق در کنترل بخش های بزرگی از قلمرو کشور، خود را بعنوان بازیگری تعیین کننده و غیر قابل انکار در هر ابتکار صلح تحمیل نموده است. همچنین اوضاع غیر مطلوب جاری امور در افغانستان و فقدان زمینه‌های دلگرم کننده ای برای حاکمیت فعلی کابل جهت مواجهه با چالش های واقعی تهدید کننده موجودیت خود بدون تکیه بر پشتیبانی مستقیم ایالات متحده، واشنگتن را با انتخاب های محدود شامل کنار آمدن با واقعیات صحنه و خاتمه بخشیدن به تلاش های ناکام با حداقل خسارات و تبعات روبرو ساخته است.

          اهداف اولیه اعلام شده مداخله نظامی امریکا در افغانستان نابود ساختن پناهگاههای القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی (که تا حد زیادی محقق شده است) و همچنین کمک به تغییر ماهیت افغانستان به یک ملت- کشور مدرن بوده است که با برخورداری از قابلیت اشاعه حاکمیت بر سراسر قلمرو خود  از تاسیس مجدد ماوا و پناهگاه تروریسم بین المللی ممانعت ورزد.

          از نقطه نظر سیاست گذاران امریکایی، طالبان جدای از تسلط کامل بر افغانستان و بیرون رفتن تمامی قوای نظامی‌بیگانه مدعی هیچ گونه رسالت جهانی و یا فرا- مرزی نشده و بر خلاف داعش و القاعده، حداقل بصورت آشکار، خود را موظف به مبارزه در راه تشکیل حکومت اسلامی در خارج از مرزهای جغرافیایی افغانستان نمی داند. این سیاست گذاران بر این عقیده هستند که طالبان درس با ارزشی از اشتباه فاجعه بار تعامل با القاعده و گروه‌های تروریستی مشابه آموخته است و منفعت چندانی از ناحیه تحمل داعش در افغانستان متصور نیست که با هر نوع تفسیری بمثابه خصم و رقیب مدعی مناطق بیشتر تحت کنترل و نفوذ تعبیر می‌شود.

          با این اوصاف و  برغم ناکامی واشنگتن در مسلط ساختن حاکمیتی مقتدر، متعامل و منتخب خود در کابل، هدف ارزشمند تر حصول اطمینان از وجود افغانستان کمتر در معرض حضور تروریسم بین المللی ( آنگونه که سیاستگذاران امریکایی ترسیم نموده اند) با ورود به یک مصالحه نهایی با دشمن دیروز خود، طالبان، قابل اکتساب خواهد بود. رخداد های آتی در قالب سرنوشت ملت افغانستان، جامعه مدنی، نهاد های دمکراتیک دارای کارکرد و تعهدات طالبان در زمینه مشارکت همگان در قدرت تمامی موضوعات ثانویه ای خواهند بود که تحت الشعاع منفعت سیاسی مد نظر رئیس جمهور دونالد ترامپ از ناحیه  خروج نظامیان امریکایی  قرار خواهند گرفت.

(مسئولیت محتوای مطالب  برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است