روسیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس در سال 1398 قدمهای مهمیبرای تقویت روابط خود برداشتند که سفر ولادیمیر پوتین به عربستان و امارات عربی متحده و امضای چندین سند مهم همکاری در حوزه های اقتصادی از شاخص های مهم آن است. فعال ترشدن سیاست خارجی روسیه در حوزۀ خلیج فارس را میتوان در راستای پویایی سیاست خاورمیانه ای این کشور دانست که علاوه بر مسائل دوجانبه، اهدافی ژئوپلتیکی و استراتژیک را در حوزۀ رقابت های منطقه ای و جهانی نیز دنبال می کند. برای درک بهتر این موضوع گذری کوتاه به پیشینۀ روابط دو طرف می اندازیم.
به طورکلی مبدأ زمانی گسترش روابط روسیه با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را می توان بعد از سال 2000 ذکر کرد. تا پیش از این تاریخ در فاصلۀ زمانی تشکیل این کشورها (عربستان در سال 1932، کویت در سال 1961 و سه کشور قطر، امارات عربی متحده و بحرین در سال 1971) تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط جدی بین دو طرف وجود نداشت و حتی رابطۀ دیپلماتیک شوروی با عربستان قطع بود. در دهۀ 1990 نیز با وجود روابط رسمی دیپلماتیک میان روسیه و کشورهای مذکور، فضای روابط متأثر از تحولات داخلی روسیه (مشکلات اقتصادی، درگیری با جدایی طلبان چچنی که بعضاً عربستان و قطر از آن حمایت میکردند) و وضعیت بین المللی، مانند جنگ اول خلیج فارس و بحران بالکان قرار داشت و درمجموع مثبت نبود.
روسیه پس از پشت سرگذاشتن تکانه های ناشی از فروپاشی شوروی در دهۀ 1990، با شروع ریاست جمهوری پوتین در سال 2000 میلادی، با انجام اصلاحات در سیاست داخلی و خارجی، شروع به بازیابی و بازسازی جایگاه خود در نظام بین المللی کرد. در این بین افزایش قیمت انرژی، به ویژه نفت در دهۀ اول قرن جدید عاملی بود که به کمک روسیه آمد و علاوه بر بهبود وضعیت اقتصادی و حل بسیاری از مشکلات داخلی این کشور، باعث تقویت اعتماد به نفس مسئولان روسیه در عرصۀ بین المللی نیز شد. درنتیجه این روند گسترش همکاری با کشورها مختلف جهان در راهبرد سیاست خارجی روسیه قرار گرفت که تقویت روابط با کشورهای حاشیۀ خلیج فارس، ازجملۀ آن بود. سفر ملک عبدالله ولیعهد وقت عربستان به مسکو در سال 2003 و سفر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به ریاض در سال 2007 و بازدید از کشورهای قطر و امارات متحده عربی در ادامه این سفر اتفاق مهمیبود که برای اولین بار در تاریخ روابط روسیه با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به وقوع می پیوست. سفر سه روزه سلمان پادشاه عربستان به مسکو در اکتبر سال 2017، اولین سفر رسمیبالاترین مقام عربستانی به روسیه (و اتحاد جماهیر شوروی) بود که به وسیلۀ رسانه ها به عنوان نزدیکی غیرمنتظره بین دو دشمن تلقی شد. امضای مجموعه ای از اسناد همکاری دوجانبه در بخشهای اکتشافات نفتی، نظامی و فضایی، ازجمله معاملات تسلیحات به ارزش سه میلیارد دلار، موافقت عربستان سعودی با سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری در پروژه های انرژی روسیه و تعهد شرکت روسی فراوری گاز و پتروشیمی روسیه ( سیبر) برای ساختن کارخانه در عربستان به رقم 1.1 میلیارد دلار، ازجمله دستاوردهای این سفر بود.
همکاری دو کشور در قالب اوپک پلاس (کشورهای تولیدکننده نفت اوپک و غیراوپک) با هدف تنظیم بازار نفت که در سال 2016 آغار و موجب تثبیت قیمت نفت در آن زمان شد، ازجمله محورهای همکاری روسیه و عربستان در سالهای اخیر است. اگرچه در اوخر سال 1398 با توافق نیافتن دو طرف برای کاهش تولید نفت این همکاری دچار چالش و باعث سقوط قیمت نفت به پایینترین سطح شد، ولی درنهایت دو کشور با موافقت مجدد برای کاهش تولید نفت در فروردین ماه سال جاری، همکاری در چارچوب اوپک پلاس را حفظ کردند.
بااین حال روابط روسیه و عربستان دارای عوامل همگرایی و واگرایی است که بعضی از آنها تابع شرایط بین المللی و برخی دیگر ثابت بوده و تابع روابط کلی بین کشورها است. برخی متغیرهای مهم روابط دو کشور به شرح زیر قابل ذکر است.
الف) متغیر انرژی: روسیه و عربستان بزرگترین تولیدکنندۀ نفت در بین کشورهای عضو اوپک و غیراوپک هستند. اهمیت نفت و انرژی در اقتصاد و به تبع آن قدرت سیاسی دو کشور امری مهم بوده و حفظ قدرت برتر در عرصۀ تولید و توزیع نفت برای دو طرف اولویت خاصی دارد. بنابراین عامل نفت عامل رقابت و همکاری بین دو کشور بوده، اگرچه با توجه به تغییر شرایط بین المللی بازار انرژی، کیفیت کار تغییر خواهد کرد.
ب) متغیر ژئوپلتیک: روسیه طی یک دهه گذشته به دنبال ایفای نقش آفرینی بیشتر در سیاست جهانی است. دراین راستا این کشور، روابط خود را با کشورها و مناطق مختلف جهان گسترش داده و در این بین، غرب آسیا و حوزۀ خلیج فارس از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. روس ها به استناد روابط متوازن خود با همه کشورهای منطقه خود را به نسبت آمریکا - که دارای روابط خصمانه با ایران، سوریه و فلسطین است - در موقعیت بهتری دانسته و از این طریق با گسترش رایزنی های سیاسی و همکاریهای اقتصادی در صدد بهره برداری از این سرمایه ژئوپلتیک است. ضمن آنکه تقویت حضور این کشور در عرصۀ بین الملل مستلزم استفاده حداکثری از همه ظرفیتهای ژئوپلتیک است. طرح روسیه برای امنیت خلیج فارس که در سال گذشته ارائه شد، در این راستا ارزیابی میشود. این موضوع برای عربستان که ایران و ترکیه را رقیب منطقهای خود میداند نیز دارای اهمیت بوده و بنابراین همکاری با روسیه برای این کشور از اهمیت بیشتر برخوردار میشود.
ج) متغیر اقتصادی: اقتصاد روسیه که به مراتب از اقتصادی رقبای بین المللی این کشور (آمریکا، چین، اروپا) کوچکتر است نیاز به تقویت بیشتر دارد. منطقۀ غرب آسیا به دلیل برخورداری از منابع بالای مالی هم به جهت سرمایه گذاری و هم به جهت بازار برای صادرات کالا، به ویژه تسلیحات نظامی از اهمیت زیادی برخوردار است. ازاینرو روسیه با این رویکرد در پی ظرفیت کشورهای این منطقه، بهویژه عربستان است و توافقات اقتصادی به عمل آمده در این راستا انجام شده است.
د) متغیر امنیتی: یکی از مشکلات روسیه در دهه 90 حضور جنگجویان مسلمان سنی در مناطق قفقاز شمالی این کشور بود. جنگجویانی که به جهت مالی و ایدئولوژیکی موردحمایت عربستان و قطر بودند. دور نگاه داشتن مسلمانان روسیه و حتی کشورهای آسیای مرکزی از نفوذ جریان افراطی سلفی از اولویتهای روسیه است که در قالب همکاری با کشورهای حوزۀ خلیج فارس بهتر می تواند صورت گیرد.
متغیرهای دیگر همکاری
بحران سوریه: ازجمله موضوعات روابط دو کشور اختلاف مواضع مسکو و ریاض پیرامون وضعیت سوریه است. حمایت سیاسی و نظامی روسیه از دولت بشار اسد که موردحمایت تهران است و حمایت سعودی از نیروهای مخالف دولت مرکزی سوریه، ازجمله مواردی است که دو کشور را غیرمستقیم در مقابل هم قرار داده است. بااین حال تلاش مسکو بر این بوده که این موضوع به سیاست کلی این کشور در رابطه با عربستان آسیب نزند؛ موضوعی که ازطرف سعودی نیز رعایت می شود.
بحران یمن: رفتار مسکو درخصوص این بحران که عربستان درگیر آن است، به گونه ای بوده است که ضمن حفظ توازن، باعث رنجش سعودی ها نشود؛ به ویژه آنکه مبارزان حوثی درگیر با ائتلاف سعودی موردحمایت تهران هستند. بااین حال اقدام روسیه در تعلیق کار سفارت خود در صنعا پایتخت یمن و انتقال کارکنان سفارت به ریاض که یک هفته بعد از کشته شدن علی عبدالله صالح در دسامبر 2017 صورت گرفت، علامتی مثبت برای ریاض مبنی بر اراده مسکو برای تداوم سیاست حفظ توازن در منطقه ارزیابی میشود. البته این اقدام نیز به سرعت توسط حاکمان سعودی پاسخ داده شد و از سال 2017 به بعد، عربستان سعودی پشتیبانی گذشته خود از قطعنامه های سازمان ملل که مداخله نظامی روسیه در اوکراین را محکوم میکرد کنار گذاشت و درعوض تصمیم به ارائۀ رأی ممتنع درخصوص این موضوع گرفت.
بحران روابط عربستان و قطر: در پی اقدام 5 کشور عربی به رهبری عربستان در قطع روابط دیپلماتیک با قطر در ژوئن سال 2017 ، مسکو سعی کرد بیطرفی خود را حفظ و مواضع معتدلی در پیش بگیرد. همچنین روسها پیشنهاد میانجیگری بین دو کشور مذکور را در جولای 2017 ارائه داد.
مسئلۀ حقوق بشر و حمایت از مواضع عربستان: در پی قتل فجیع جمال خاشقجی روزنامه نگار اهل سعودی به دست نیروهای امنیتی این کشور در اکتبر سال 2018 ، پوتین اظهار داشت که روسیه «نمیتواند شروع به وخیم ترشدن روابط با عربستان کند؛ زیرا نمی داند واقعاً چه اتفاقی افتاده است.» همچنین در آگوست سال 2018، روسیه در اختلافات کانادا و عربستان از سعودی حمایت کرد. ماریا زاخاروا سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه اظهار داشت که «سیاسی کردن امور مربوط به حقوق بشر غیرقابل قبول است».
درمجموع میتوان گفت نگاه روسیه به روابط با عربستان علاوه بر امور معمول دوجانبه، عمل در چارچوب استراتژی بزرگ این کشور برای گسترش و ارتقای جایگاه خود در نظام بین الملل و تقویت چندجانبه گرایی است. موضوعی که نه صرفاً با نگاه سیاسی، بلکه با نظرداشت ابعاد و ظرفیت های اقتصادی، به ویژه انرژی و امنیتی انجام می شود. ازطرفی روس ها به خوبی میدانند که در این مسیر با مانع سختی، چون ایالات متحده و رقبایی چون اروپا و چین روبه رو هستند و درنتیجه تلاش دارند ضمن پرهیز از ایجاد حساسیت برای سایر قدرت های ذینفع، با حرکتی آرام و تدریجی به سمت اهداف خود، نقش روسیه را در ایجاد توازن منطقه ای و به تبع آن امنیت بین المللی ارتقا دهند. امری که تاکنون نیز پاسخ لازم را گرفته است.
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)