نوروز فراتر از یک سنت ملی، یک میراث فرهنگی است که در گستره وسیعی از مناطق دنیا از جمله آسیای مرکزی، قفقاز، کشورهای حوزه خلیج فارس، شبهقاره هند، بخشهایی از قاره اروپا و آفریقا جشن گرفته میشود. اما چرا نوروز چنین جایگاهی پیدا کرده است؟ پاسخ را میتوان در مفاهیمی همچون جهان ایرانی و نظریاتی مانند اشاعه فرهنگی[1] و منطقهگرایی فرهنگی[2] جستجو کرد. اگر به دنبال تحلیل نقش نوروز در ایجاد و تقویت هویت مشترک و همگرایی فرهنگی و یافتن راهکارهایی برای بهرهبرداری از ظرفیتهای این سنت ارزشمند باشیم، در ابتدا لازم است به تعریف مفهوم جهان ایرانی و دو نظریه اشاعه فرهنگی و منطقهگرایی فرهنگی به عنوان مبنای تحلیل بپردازیم.
نوروز در چارچوب نظریه اشاعه فرهنگی و منطقهگرایی فرهنگی
نظریه اشاعه فرهنگی، که ریشه در انسانشناسی فرهنگی دارد، توضیح میدهد که چگونه عناصر فرهنگی در میان جوامع مختلف گسترش مییابند. در این چارچوب، نوروز به عنوان یک سنت دیرینه، از طریق ارتباطات تاریخی، زبانی و فرهنگی در میان ملتهای مختلف جهان ایرانی پذیرفته شده و استمرار یافته است. بر اساس این نظریه، نوروز بدون دخالت اجبار سیاسی یا مداخلات دولتی، از طریق جذابیت ذاتی و پیوندهای تاریخی و فرهنگی در سرزمینهای مختلف، و در میان نسلهای مختلف رواج یافته و پذیرفته شده است. به عبارت دیگر، انتقال این آیین به صورت آگاهانه، خودخواسته و به واسطه ارتباطات فرهنگی و تمدنی برقرار شده است.
از سوی دیگر، پارادایم منطقهگرایی فرهنگی، که در مطالعات روابط بینالملل و مطالعات منطقهای مطرح است، بر این نکته تأکید دارد که اشتراکات فرهنگی میتوانند به عنوان زیربنای ایجاد همگرایی و منطقهگرایی محسوب گردند. این نظریه نشان میدهد که چگونه اشتراک در عناصر فرهنگی، مانند سنت نوروز، میتواند به ایجاد حس همبستگی و اتحاد میان ملتها و شکلگیری همگرایی و اتحادهای منطقهای کمک کند. در واقع ارزشهای مشترک فرهنگی نه تنها موجب تقویت هویت ملی میشوند، بلکه میتوانند در سطحی بالاتر به همکاریهای منطقهای در حوزههای سیاسی و اقتصادی نیز منجر گردند. بر این اساس، نوروز میتواند بستری برای شکلگیری همکاریهای منطقهای و فراتر از آن، تحکیم روابط دیپلماتیک و اقتصادی میان کشورهای حوزه تمدنی ایران یا به عبارتی جهان ایرانی باشد.
مفهوم جهان ایرانی و جایگاه نوروز در آن
برخلاف برداشتهای صرفاً ملیگرایانه، در این تحلیل جهان ایرانی نه به عنوان یک محدوده سیاسی، بلکه به عنوان یک حوزه تمدنی تعریف میشود؛ حوزهای که بر اساس اشتراکات فرهنگی، زبانی، هنری و سنتی، از جمله نوروز، شکل گرفته است. به بیان دیگر، جهان ایرانی مرزهای سیاسی را پشت سر میگذارد و به عنوان یک تمدن با ویژگیهای فرهنگی متمایز مورد توجه قرار میگیرد. اگر بخواهیم این گستره جغرافیای فرهنگی را با مرزبندیهای سرزمینی فعلی انطباق دهیم محدودهای ترسیم میشود که مرزهای آن از استانهای غربی چین فعلی تا غرب آسیا و شرق دریای مدیترانه امتداد یافته است و به کاربردن موصوف «جهان» برای چنین وسعت سرزمینی چندان هم اغراق آمیز نیست.
در بطن این جهان ایرانی، نوروز به عنوان یکی از مهمترین سنتهای مشترک، نه تنها ارزشهای تاریخی و فرهنگی را به تصویر میکشد، بلکه پیوندهای عمیق میان ملتهای این حوزه را به نمایش میگذارد. به عبارت دیگر، نوروز پلی است که ملتهای قابل تعریف ذیل مفهوم جهان ایرانی را بر پایه ارزشهای مشترک فرهنگی و تاریخی به هم متصل میکند.
ثبت جهانی نوروز و تأثیرات آن بر دیپلماسی فرهنگی
ثبت نوروز به عنوان میراث معنوی بشری در یونسکو در سال ۲۰۰۹، با مشارکت کشورهای ایران، هند، قزاقستان، پاکستان، ازبکستان، جمهوری آذربایجان و ترکیه، و ثبت نهایی پرونده نوروز با پیوستن کشورهای عراق، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان و قرقیزستان، نقطه عطفی در ارتقای جایگاه و اهمیت بینالمللی نوروز بود.
این ثبت جهانی، نوروز را از یک جشن ملی به سطحی فراملی ارتقا داد و زمینههای لازم را برای استفاده از ظرفیتهای فرهنگی آن در جهت توسعه همکاریهای منطقهای و بینالمللی فراهم کرد. قطعنامه سازمان ملل متحد در حمایت از نوروز نیز تأکیدی بر نقش این سنت در ایجاد صلح و همبستگی میان ملتها بود.
دیپلماسی نوروز و روند برگزاری جشنهای جهانی نوروز
دیپلماسی نوروز از سال ۱۳۸۸ (2009م.) به عنوان ابزاری برای تعاملات فرهنگی و همگرایی منطقهای آغاز شد. پیش از ثبت جهانی نوروز، کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان جشنهای مشترکی برگزار کردند، اما با ثبت این میراث در یونسکو، نخستین جشن جهانی نوروز در سال ۱۳۸۹ (2010م.) در تهران برگزار شد و با حضور سران کشورهای عضو و تصویب نخستین بیانیه نوروز، روند رسمی همکاریهای فرهنگی در این زمینه آغاز گردید. در سالهای بعد، جشنهای جهانی نوروز در کشورهای مختلف از جمله تاجیکستان، ترکمنستان و افغانستان برگزار شد و نشستهای چندجانبهای برای تقویت همکاریهای فرهنگی و اقتصادی شکل گرفت. اما بعد از سال 1393 ( 2014م.) ، برگزاری این جشنها در سطح سران به دلیل چالشهای مختلف، متوقف شد و بزرگداشت نوروز عمدتاً به شکل تبادل پیامهای نوروزی، نشستهای کارشناسی یا رویدادهای فرهنگی ادامه یافت.
با این حال، برگزاری مراسمهای بینالمللی، مانند جشن جهانی نوروز در کاخ گلستان (۱۳۹۶) و مجموعه نیاوران (۱۴۰۱)، و رویدادها و همایشهای مختلفی مشابه آنچه در اسفند ماه 1403 در میدان آزادی تهران شاهد آن بودیم یا همایشی بینالمللی که با عنوان «هلال نوروزی در نگین بافت تاریخی شیراز؛ حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع)» برگزار شد، نشاندهنده تداوم نقش و اهمیت نوروز در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای عضو این پرونده است.
همانطور که اشاره کردیم نوروز به عنوان یک جشن دیرینه، علاوه بر تجدید حیات طبیعت و آغاز سال نو، عاملی وحدتبخش در میان ملتهای حوزه تمدنی ایران محسوب میشود. نوروز با ایجاد فضای تعامل و گفتوگو، نقش مهمی در کاهش تنشهای سیاسی و اقتصادی و تقویت همکاریهای منطقهای ایفا میکند.
برای جمهوری اسلامی ایران، که دارای پیشینه فرهنگی و تاریخی غنی است، بهرهبرداری از ظرفیتهای نوروز میتواند به عنوان ابزاری برای دیپلماسی فرهنگی و تقویت روابط دوستانه و سازنده با همسایگان مورد استفاده قرار گیرد.
پیشنهاداتی برای بهرهبرداری از ظرفیت نوروز در تقویت همکاریهای منطقهای
۱. ایجاد چارچوبی نهادی برای همکاریهای نوروزی
کشورهای عضو پرونده ثبت جهانی نوروز میتوانند با تشکیل یک نهاد مشترک منطقهای، فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی و گردشگری مرتبط با نوروز را هماهنگ کنند. جمهوری اسلامی ایران، به دلیل جایگاه تاریخی و نقش پیشگام خود در ثبت نوروز، میتواند محوریت این نهاد را بر عهده بگیرد و از این ظرفیت برای تقویت همکاریهای منطقهای بهره ببرد.
۲. تقویت دیپلماسی نوروزی
برگزاری نشستهای فرهنگی و سیاسی سالانه میتواند بستری برای گفتگوهای چندجانبه ایجاد کند. پیشنهاداتی مانند ارائه تسهیلات کنسولی ویژه در ایام نوروز به ویژه در حوزه حمایتهای کنسولی و قضایی، تشکیل کمیسیونهای مشترک کنسولی و اقتصادی برای بررسی چالشهای مشترک، کاهش یا حذف موقت تعرفههای گمرکی بر کالاها و خدمات مرتبط با نوروز، میتواند به تقویت ارتباطات و همکاریهای اقتصادی در چارچوب دیپلماسی نوروزی کمک کند.
۳. بهرهگیری از ظرفیت گردشگری نوروز
نوروز میتواند به عنوان یک برند گردشگری منطقهای معرفی شود. توسعه زیرساختهای گردشگری، طراحی تورهای ویژه نوروزی و لغو متقابل روادید میان کشورهای عضو، میتواند به افزایش تبادلات گردشگری و اقتصادی بین این کشورها منجر شود. نمونههایی مانند سیاستهای گردشگری کشور تاجیکستان در بهرهبرداری از نوروز، نشاندهنده ظرفیت بالای این سنت برای ارتقاء صنعت گردشگری است که میتواند توسط دیگر کشورهای عضو پرونده نوروز از جمله جمهوری اسلامی ایران هم مورد الگو برداری قرار گیرد.
۴. گسترش برنامههای آموزشی و پژوهشی
ایجاد مراکز تحقیقاتی و آموزشی با محوریت نوروز و فرهنگ مشترک منطقه، تبادل دانشجویان و اجرای پژوهشهای علمی در این حوزه، میتواند آگاهی نسلهای آینده را درباره اهمیت این سنت افزایش دهد. این مراکز میتوانند نقش مهمی در تقویت ادبیات پژوهشی در حوزه همگرایی فرهنگی ایفا کنند.
۵. کاهش تشریفات و افزایش مشارکت مردمی
حذف موانع بوروکراتیک و تشریفات رسمی و افزایش حضور مردم در جشنهای نوروزی، به ویژه از طریق نشستهای فرهنگی، جشنوارههای هنری و مسابقات ورزشی در قالب لیگهای نوروز، میتواند انسجام فرهنگی را تقویت کند و زمینهساز تعامل فرهنگی گستردهتر میان ملتهای حوزه تمدنی نوروز شود.
این پیشنهادات میتوانند با کاهش موانع رسمی، افزایش تعاملات منطقهای و استفاده از نوروز به عنوان بستری برای همکاریهای پایدار، به تقویت دیپلماسی فرهنگی و همگرایی منطقهای کمک کنند.
نتیجهگیری
نوروز، فراتر از یک آیین سنتی، یک پدیده تمدنی با قدمتی بیش از سه هزار سال است که در میان ملتهای مختلف گرامی داشته میشود. این جشن که بدون نیاز به اجبار سیاسی و تنها از طریق پیوندهای تاریخی و فرهنگی در میان جوامع گسترش یافته، نمونهای بارز از اشاعه فرهنگی است و نقشی مهم در شکلگیری هویت مشترک میان ملتهای حوزه تمدنی ایران ایفا میکند.
در عصر حاضر، با تغییر رویکرد نظام بینالملل از تقابل نظامیبه سمت تعامل فرهنگی و اقتصادی، نوروز میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای تقویت همگرایی منطقهای و همکاریهای دیپلماتیک عمل کند. اشتراکات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی این آیین، بستر مناسبی را برای ایجاد تعاملات پایدار میان کشورهای حوزه تمدنی نوروز فراهم آورده است. ثبت جهانی نوروز در یونسکو و برگزاری جشنهای بینالمللی، فرصتهای تازهای برای افزایش تعاملات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایجاد کرده است. با این حال، برای بهرهبرداری کامل از این ظرفیت، کشورهای عضو باید در جهت نهادینهسازی برنامههای مشترک، ایجاد ساختارهای هماهنگ و رفع موانع بوروکراتیک گام بردارند. توسعه همکاریهای فرهنگی، اقتصادی و گردشگری در چارچوب نوروز، میتواند نهتنها پیوندهای تاریخی میان ملتها را تقویت کند، بلکه زمینهساز اتحادهای منطقهای پایدار و تقویت روابط میان کشورهای همسو گردد.
مینا هادیان،کارشناس وزارت امور خارجه
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)
[1] Cultural Diffusion
[2] Cultural Regionalism