خونخواهی در سپهر اندیشه ایرانی، بازتابی از پیوند ژرف میان خرد، عدالت، و بازآفرینی نظم اخلاقی است؛ مفهومیکه از روایتهای کیهانی شاهنامه تا راهبردهای پیچیده سیاسی در جهان امروز امتداد یافته است. این مفهوم در هندسه فکری ایرانیان، نه کنشی هیجانی و نه اقدامی سطحی، بلکه تجسمی از عقلانیتی سامانمند است که از خلال صبر و اندیشه، به فرجامی قاطع و بیبازگشت منتهی میشود.
خونخواهی در این معنا، بهمثابه بازآفرینی عدالت کیهانی به کار میرود. در روایتهای اساطیری ایران، خونخواهی همواره در بستر بازگرداندن اشه (نظم راستین) معنا مییابد. نخستین بارقههای این مفهوم را میتوان در داستان گیومرد و سیامک یافت؛ جایی که مرگ سیامک بهدست دیو، شکافی در تعادل آغازین هستی ایجاد میکند. هوشنگ، بهعنوان جانشین خردمند گیومرد، با تأمل و تدبیر، نه از سر انتقام کور، بلکه بهمنظور بازسازی نظم ازهمگسیخته، دست به اقدام میزند. این نخستین تصویر از خونخواهی در اندیشه ایرانی، آن را به ابزاری برای پیریزی تعادلی تازه بدل میسازد.
در داستان دیگری، زمانی که ایرج پسر فریدون به دست دو برادر خود به ناحق کشته میشود، مفهوم خونخواهی بهمثابه پاسداری از اخلاق و خرد اخلاقی بروز مییابد. ایرج، نماد عدالت و صلح، قربانی آزمندی و کینتوزی برادرانش میشود؛ اما فریدون، بهجای فروغلتیدن در خشونت بیمنطق، از مسیر تأمل و خرد به بازآفرینی تعادل روی میآورد. اینجا خونخواهی، نه هیاهویی برای انتقام، که سازوکاری برای احیای بنیادهای اخلاقی و کیهانی است.
نقطه کمال این گفتمان را باید در ماجرای کیخسرو یافت؛ شاهی که پس از کشته شدن سیاوش بهدست افراسیاب، به طرحریزی گفتمانی از خونخواهی مبادرت میورزد که عمق آن، نهتنها در عدالتخواهی، بلکه در تدبیر و راهبرد نهفته است. کیخسرو، نه در شتاب انتقام، بلکه با صبر و تفکر، و از خلال مشورت با پهلوانان و بزرگان، مسیری پیچیده و هدفمند را برای فروپاشی سلطه افراسیاب طراحی میکند. این روایت، خونخواهی را از ابزاری برای انتقامجویی به قالبی از حکمرانی اخلاقی و خردمندانه ارتقا میدهد.
گفتنی است که این مفهوم از خونخواهی در مدار خرد ایرانی، تنها در اسطورهها نیست و در زمانه معاصر نیز میتوان نمونه آن را یافت. ترور ناجوانمردانه شهید اسماعیل هنیه، آنگونه که رهبر انقلاب اسلامی ایران یادآور شدند:
«رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما شهید هنیه را در خانهی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینهی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت... ما در این حادثهی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفهی خود میدانیم.»
این سخنان، پژواکی از همان منطق تمدن کهن ایرانی است که در آن خونخواهی، نه در شتاب کور و نه در تعلل مرگبار، بلکه در هندسهای از خرد استراتژیک و حسابشده جای میگیرد. اگر مرگ سیاوش به دست افراسیاب سرآغازی برای فروپاشی نظم آشوب بود، شهادت شهید هنیه نیز، در چشمانداز سیاست ایرانی، خاستگاهی برای آفرینش نظمی نوین و استوار است. نظمی که بر بنیان صبر و خرد استوار شده است. تأکید رهبر معظم انقلاب بر اینکه «در انجام وظیفه نه تعلل میکنیم و نه شتابزده میشویم»، تجسمی از همان عقلانیت دیرپای ایرانی است که گرههای عدالت را در سپهر زمان و مکان با دقت و هدفمندی پیش میبرد. در این مورد، فرش ایرانی نیز تمثیلی از هنر گرهگشایی از آشوب به شمار میرود.
فرش ایرانی، با هندسهای از نظم و زیبایی، نمادی ملموس از این خرد دیرینه است. در هر گره از این هنر کهن، صبری خلاقانه و تدبیری دقیق نهفته است؛ چنانکه خونخواهی در گفتمان ایرانی نیز، گرهبهگره، در بستر صبر، زمان، و عقلانیت به نقطه کمال میرسد. فرش ایرانی، با هر تار و پود خود، به یادمان میآورد که پیچیدگی و زیبایی، حاصل انبوهی از تصمیمات ظریف و اندیشیده است. گفتمان خونخواهی نیز، چه در شاهنامه و چه در سیاست معاصر، نه هیجانی مقطعی، بلکه نقشهای از خرد است که جهان پیرامون را به نظم بازمیگرداند.
نتیجه آن که، خونخواهی در فرهنگ ایرانی، پیوندی ناگسستنی با مفاهیمی چون خرد، عدالت، و اخلاق دارد. این مفهوم، از نخستین اسطورههای شاهنامه تا واکنشهای راهبردی معاصر ایران، همواره در قامت ابزاری برای بازسازی نظم اخلاقی و مشروعیت اجتماعی نقشآفرینی کرده است. شاهنامه با داستانهایی چون گیومرد، سیاوش، و کیخسرو، و سیاست امروز با ترسیم استراتژی خونخواهی برای شهدای محور مقاومت، هر دو بر مدار یک اصل بنیادین میچرخند: اینکه عدالت، جز از مسیر تدبیر و صبر نمیگذرد. این گفتمان، همچون فرش ایرانی، نه در شتابی هیجانی و نه در تعللی مرگبار، بلکه در هندسهای از خرد و صبر، جهانی بههمپیوسته از عدالت و زیبایی میآفریند؛ جهانی که در آن، خونخواهی نه انتقام، بلکه آغازی برای خلق نظمی تازه و استوار است.
امید بابلیان، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)