پیشبرد سیاست همسایگی چه در گذشته و چه اکنون؛ با موانع سیستمیک، منطقه ای و ملی مواجه بوده است. یکی از موانع عمده؛ تعارضات ناخواسته میان نقش ایران در جبهه مقاومت و نقش ایران در پیشبرد سیاست همسایگی بوده است. سیاست منطقه ای ایران طی سال های گذشته با دو اتهام شامل: تلاش برای ایجاد «هلال شیعی» و «صفویه گرایی» از سوی دشمنان مواجه بود. از سوی دیگر پدیده «ایران هراسی» از سوی برخی از رسانههای معاند ترویج میشد. سوختِ این اتهامات و جریاناتِ خصمانه رسانه ای نیز حمایت ایران از جبهه مقاومت در منطقه بود. آنها حمایت ایران از گروههای مقاومت را مستند میکردند که ببینید « ایران به دنبال احیای امپراطوری صفویه است و مبارزه با اسرائیل تنها بهانه ای برای بسط جغرافیای استراتژیک ایران در مختصات دولت شیعه صفوی است». مجموعه کنش های اجتناب ناپذیر و ضروری ایران در جبهه مقاومت و تبلیغات منفی علیه سیاست منطقه ای ایران باعث شده بود تا سیاست همسایگی ایران نیز از سوی برخی از همسایگان «باورپذیر» نباشد و تعاملات ایران در رابطه همسایگان حمل بر چیزهایی دیگر از قبیل فرار از تنگنای تحریم؛ تلاش برای نفوذ و حتی مداخله در امور داخلی تفسیر شود. از آنجا که «اعتمادسازی»؛ مرحله نهایی و میوه سیاست همسایگی است؛ اتهامات مذکور علیه سیاست منطقه ای ایران به فرایندِ اعتمادسازی ضربه مستقیم وارد می ساخت. جمهوری اسلامی ایران نیز در قالب سیاست اعلانی تلاش میکرد، بین کارکردِ ایران در جبهه مقاومت با کاردکردِ ایران در رابطه با همسایگان تفکیک قائل شود بلکه آنها را مقوم یکدیگر نشان دهد. دیپلماسی ایران استدلال میکرد؛ توان دفاعی ایران بازدارندگی و در جهت حفظ ثبات و امنیت منطقه و مقابله با توسعه طلبی رژیم صهیونیستی است. ایران تلاش میکرد نشان دهد در قبال امریکا و اسرائیل منطقی رئالیستی دارد اما نسبت به همسایگان منطقی ایده آلیستی را دنبال میکند.
فعال شدن تعارض جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی پس از 7 اکتبر و مجموعه زد و خوردهایی که میان ایران و رژیم صهیونیستی به وجود آمد؛ وجوه مثبت و منفی فراوانی داشت. یکی از وجوه مثبت آن باورپذیریِ کشورهای همسایه از استراتژی دفاعی ایران در ابعاد نظامیبود. منطق بازدارندگی حاکم بر عملیاتِ وعده صادق یک و دو و نیز دیپلماسی هوشمندانه دستگاه دیپلماسی کشور ( به ویژه سفرهای فشرده و موثر دکتر عراقچی ) در یک هم افزایی دقیق، این پیام را به کشورهای همسایه و منطقه ارائه نمود که قدرت نظامی ایران ، بازدارنده و دفاعی است. ایران به دنبال توسعه جنگ نیست ولی قاطعانه از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود دفاع میکند. این صحنه پیش روی کشورهای همسایه و منطقه قرار گرفت و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران چگونه از سوی صهیونیست ها تهدید نظامیشد و چگونه به این تهدیدها با منطق بازدارندگی پاسخ قاطع داد. محکومیت حمله صهیونیست ها به ایران از سوی کشورهای عربی به ویژه عربستان و مصر و اذعان دولت ترکیه مبنی بر اینکه ایران در قبال تجاوز رژیم صهیونیستی به سرزمینهایش حق پاسخ دارد؛ علامت مهمی از باورپذیری کشورهای همسایه و عربی از دفاعی بودن توان نظامی ایران است که به شدت پیشبرد سیاست همسایگی را تسهیل میکند. بنابراین نحوه مواجهه ایران با امریکا و رژیم صهیونیستی به کشورهای همسایه اثبات کرد که :
1- ایران آغازگر جنگ علیه کشورهای منطقه نخواهد بود و استراتژی نظامی اش بازدارندگی و دفاعی است.
2- ایران داوطلبانه در جهت حفظ امنیت جمعی منطقه و منافع عمومی امت اسلامی وارد عمل میشود.
3- تعارضی میان کنش نظامی ایران در جبهه مقاومت با سیاست همسایگی ایران نیست بلکه این دو با یکدیگر هم افزا هستند.
4- ایران در قبال قدرت های مداخله گر دارای منطق رئالیستی و در قبال کشورهای مسلمان و همسایه منطق ایده آلیستی دارد.
5- هلال شیعی؛ صفویه گرایی و ایران هراسی؛ افسانههای رسانههای غربی هستند و پا در واقعیت ندارند.
سیدمحمد حسینی،کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)