رقابت جهانی در حوزه هوش مصنوعی (AI) به یکی از ویژگیهای تعیینکننده قرن بیست و یکم، همراه با پیامدهای قابل توجهی برای قدرتهای اقتصادی، سیاسی و نظامی تبدیل شده است. این رقابت عمدتاً بین دو منطقه اصلی صورت میگیرد: غرب، به رهبری ایالات متحده و اروپا، و حوزه شرق که کشور چین بر آن تسلط دارد. هر کدام از این مناطق با نقاط قوت، استراتژیها و چالشهای منحصربه فرد خود، آینده هوش مصنوعی را به طرز عمیقی شکل خواهند داد.
رویکرد غرب به هوش مصنوعی
رویکرد غرب به هوش مصنوعی عمدتاً مبتنی بر نوآوری و کارآفرینی است و ایالات متحده بازیگر اصلی این میدان محسوب میشود. سیلیکونولی، مرکز فناوری جهانی، میزبان برخی از تأثیرگذارترین شرکتهای دنیا از جمله گوگل، اپل، مایکروسافت و OpenAI است. این شرکتها سرمایهگذاریهای عظیمی در تحقیق و توسعه هوش مصنوعی انجام میدهند که منجر به دستاوردهای مهمی در زمینه یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و سیستمهای خودکار شده است.
دولت ایالات متحده، اخیراً تمرکز خود را بر هوش مصنوعی افزایش داده است. هدف ابتکار ملی هوش مصنوعی که در سال 2020 راهاندازی شد، تضمین رهبری جهانی ایالات متحده در هوش مصنوعی است. این ابتکار تحقیق در این زمینه را ترویج داده، نیروی کار هوش مصنوعی را تقویت کرده و اطمینان میدهد که این فناوری به طور اخلاقی و مسئولانه استفاده میشود.
از سوی دیگر، اروپا بر جنبههای اخلاقی و مقرراتی توسعه هوش مصنوعی تأکید دارد. اتحادیه اروپا مقررات سختگیرانهای را برای اطمینان از توسعه و استفاده از هوش مصنوعی بهگونهای که حقوق بشر و حریم خصوصی را رعایت کند، وضع نموده است. مقررات عمومی حفاظت از دادهها (GDPR) اتحادیه اروپا نمونه بارزی از تلاش اروپا برای توازن میان نوآوری و حفاظت از حقوق فردی است. علاوه بر این، اتحادیه اروپا باهدف ترویج نوآوری در سراسر این قاره از طریق برنامههایی مانند Horizon Europe در تحقیق و توسعه هوش مصنوعی سرمایهگذاری کرده است.
رویکرد شرق به هوش مصنوعی
در حوزه شرق، چین به عنوان قدرتمندترین رقیب در مسابقه هوش مصنوعی شناخته میشود. رویکرد دولت چین به هوش مصنوعی با حمایت قوی دولتی، دسترسی گسترده به دادهها و تأکید بیشتر بر ادغام در جامعه مشخص میشود. شورای دولتی چین در سال 2017 برنامهای بلندپروازانه برای تبدیلشدن به رهبر جهانی در هوش مصنوعی تا سال 2030 ارائه کرد که این برنامه شامل سرمایهگذاریهای عظیم در تحقیق، آموزش و زیرساختهای هوش مصنوعی است.
مزیت چین در رقابت هوش مصنوعی تا حدی از جمعیت زیاد و مقدار زیاد دادههایی که میتوان جمعآوری و تجزیه و تحلیل کرد، ناشی میشود. در توسعه هوش مصنوعی، دسترسی به مجموعه دادههای بزرگ بسیار مهم است و جمعیت چین منبع عظیمی از دادهها برای آموزش سیستمهای هوش مصنوعی فراهم میکند. علاوه بر این، رویکرد دولت چین به حریم خصوصی دادهها، کمتر محدودکننده بوده که اجازه میدهد جمعآوری و استفاده گستردهتری از این دادهها انجام شود.
شرکتهای بزرگ فناوری چینی مانند بایدو، علیبابا و تنسنت در خط مقدم نوآوری در هوش مصنوعی قرار دارند و از سیاستهای دولتی که توسعه و ادغام سریع هوش مصنوعی در بخشهای مختلف از جمله بهداشت و درمان، امور مالی و... را تشویق میکنند، بهرهمند میشوند. نقش دولت در تقویت توسعه هوش مصنوعی مستقیمتر و مداخلهجویانهتر از غرب است و اجازه میدهد اجرای فناوریهای هوش مصنوعی در مقیاس بزرگتر و سریعتر انجام شود.
تفاوتها و چالشهای کلیدی
در حال حاضر رقابت هوش مصنوعی بین دو منطقه شرق و غرب صرفاً در پی برتری در توسعه پیشرفتهترین فناوری نیست، بلکه تعیین استانداردهای جهانی برای حکمرانی هوش مصنوعی هم از اهمیت بهسزایی در این رقابت برخوردار است.
این تفاوتها یک چالش مهم ایجاد میکنند و آن، امکان "دوگانگی" استانداردهای هوش مصنوعی است. اگر شرق و غرب نتوانند بر سر استانداردهای مشترک توافق کنند، ممکن است جهانی را شاهد باشیم که در آن نظامهای هوش مصنوعی در مناطق مختلف غیرقابل تطبیق هستند یا تفاوتهای چشمگیری در نحوه استفاده و مقررات هوش مصنوعی وجود دارد. این وضعیت میتواند به تنشهای ژئوپلیتیکی و چالشهای بیشتری در همکاریهای جهانی منجر شود.
علاوه بر این، مسائل اخلاقی مرتبط باهوش مصنوعی، مانند سوگیری در الگوریتمها، تأثیر بر اشتغال، و استفاده از آن در نظارت و کاربردهای نظامی، به طور فزایندهای اهمیت مییابند. دو سمت این ماجرا باید این مسائل را مورد توجه قرار دهند، هرچند رویکردهای آنها احتمالاً بر اساس زمینههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادیشان متفاوت خواهد بود.
آینده رقابت هوش مصنوعی
رقابت هوش مصنوعی بین شرق و غرب احتمالاً در سالهای آینده شدت خواهد یافت. هر دو جبهه آگاه هستند که رهبری در حوزه هوش مصنوعی نهتنها موفقیت اقتصادی، بلکه در حوزه نفوذ جهانی تعیینکننده خواهد بود.
بااینحال، امکان همکاری نیز وجود داشته و مسائلی مانند قوانین و اخلاق در هوش مصنوعی، حکمرانی جهانی و تأثیر هوش مصنوعی بر مشاغل و جامعه، چالشهایی هستند که نیاز به راهحلهای جهانی دارند. تلاشهای مشترک میان شرق و غرب حتی در صورت وجود رقابت شدید، میتواند به حل این چالشها کمک کند.
در نهایت، نتیجه این رقابت شکلدهنده آینده هوش مصنوعی و نقش آن در جهان خواهد بود. چه از طریق رقابت و چه از طریق همکاری، شرق و غرب هر دو نقش حیاتی در تعیین چگونگی تحول هوش مصنوعی در جوامع، اقتصادها و عرصههای سیاسی ایفا خواهند کرد.
مهدی سلامی، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)