دوراندیشی و رفتار حکیمانه در جنگ، عین شجاعت است...

جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی سالهاست که در یک «جنگ ترکیبی» به سر می‌برند، جنگی که طی این سال ها، حسب برخی از رویدادها، «فعال» و در برخی از مقاطع «نیمه فعال» و گاه «غیر فعال» بوده است.
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
مشاهده ۳۳۹۸
سید محمد حسینی

جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی سالهاست که در یک «جنگ ترکیبی» به سر می‌برند، جنگی که طی این سال ها، حسب برخی از رویدادها، «فعال» و در برخی از مقاطع «نیمه فعال» و گاه «غیر فعال» بوده است. جنگ ترکیبی، جنگ نیابتی، جنگ روانی، جنگ رسانه‌ای، جنگ سایبری، جنگ شناختی و جنگ اقتصادی را در بر می‌گیرد. جنگ ترکیبی، از اقسام جنگ‌های مدرن و جدید است که با جنگ‌های کلاسیک تفاوت‌های بسیاری دارد. در جنگ ترکیبی میان ایران و اسرائیل، طرفین دارای مزیت‌های نسبی هستند. ایران در جنگ نیابتی نسبت به اسرائیل، مزیت نسبی قابل توجهی دارد و با اهرم‌های نیابتی خود توانسته است، موجودیت اسرائیل و منافع حیاتی این رژیم را دچار چالش دائمی نماید و این رژیم را دچار استیصال نماید. در آن سو اما اسرائیل در جنگ روانی، اطلاعاتی، سایبری، شناختی و به خصوص در جنگ اقتصادی دارای مزیت نسبی است که البته این مزیت را در سایه حمایت بلوک غرب به رهبری امریکا و همکاری برخی از بازیگران منطقه‌ای به دست آورده است.

سوال اساسی اینجاست. چنانچه جنگ مستقیم و ادامه‌داری میان ایران و اسرائیل اتفاق بیافتد، تکلیف جنگ ترکیبی میان آنها چه می‌شود؟ پاسخ روشن است. چنانچه ایران و اسرائیل وارد منازعه مستقیم و ادامه‌دار و غیرکنترل شده شوند، ایران در جنگ ترکیبی قطعأ بازنده خواهد شد، چرا که اهرم‌های امنیتی ایران در جنگ نیابتی اگرچه در کوتاه مدت علیه اسرائیل فعال‌تر خواهند شد اما مورد حمله قطعی اسرائیل، امریکا و هم پیمانان آنها قرار خواهند گرفت و در میان مدت کارکرد اصلی خود را از دست خواهند داد. همین نکته مشخص می‌کند چرا اسرائیل تلاش می‌کند جبهه‌ای مستقیم علیه ایران بگشاید و امریکا را آشکارا و فعال وارد جنگ در منطقه نماید. این نکته نیز مشخص می‌کند چرا جمهوری اسلامی ایران مایل به منازعه مستقیم با اسرائیل «در شرایط کنونی» نیست.

در حال حاضر ایران در جنگ ترکیبی دست برتر را دارد و اتفاقأ ایران موفق شده است با استفاده از مزیت نسبی که در این جنگ دارد، مرگ تدریجی اسرائیل از طریق «هزار ضربه چاقو» را به نتیجه برساند. درست است که اسرائیل در سایر مولفه‌های جنگ ترکیبی مزیت نسبی نسبت به ایران دارد اما ایران در جنگ سایبری، روانی، اطلاعاتی، شناختی و اقتصادی دچار استیصال نشده است، در حالی که «جنگ غزه» به تنهایی اسرائیل را دچار استیصال کرده است.

از منظر جنگ ترکیبی؛ حکمتِ عملیات «عین الاسد و وعده صادق» بیشتر درک می‌شود. وقتی رژیم اسرائیل در بطن جنگ ترکیبی روز به روز به اضمحلال نزدیک می‌شود؛ چرا باید با ورود به جنگی مستقیم عملأ اسرائیل را از اضمحلال قطعی نجات داد؟ رفتار حکیمانه و دوراندیشی نظام جمهوری اسلامی ایران در قبال جنگ‌طلبی اسرائیل را نباید به ترس تعبیر کرد، چه اینکه ایران در عملیات وعده صادق؛ پیامی استراتژیک به سران رژیم صهیونیستی ارسال نمود که در قالب آن، ایران توان عبور از سامانه دفاعی گنبد آهنین را دارد و نیز می‌تواند موشک‌های خود را به هر گونه هدفی در اسرائیل برساند اما مسئله اصلی اینجاست که جمهوری اسلامی نمی‌خواهد در زمینی که اسرائیل طراحی کرده است، بازی کند و این تدبیر عین حکمت و شجاعت است.

کسانی که در فضای رسانه‌ای، حمله مستقیم ایران به اسرائیل با گرفتن تلفات بالا از صهیونیست‌ها را تجویز می‌کنند، آیا می‌دانند در زمین اسرائیل بازی می‌کنند؟

ترور اسماعیل هنیه در خاک ایران، پاسخ قاطع ایران را می‌طلبد. پاسخی که بازدارنده باشد اما این پاسخ نباید ایران را وارد جنگی مستقیم و بی‌پایان با رژیم اسرائیل نماید. تجربه عملیات وعده صادق به همگان ثابت کرد ایران تنها با اسرائیل نمی‌جنگد؛ مشارکت امریکا، انگلستان، فرانسه و اردن در ردگیری موشک‌های ایران و به گفته برخی از منابع کمک‌های اطلاعاتی برخی دیگر از کشورهای منطقه به صهیونیست‌ها ثابت کرد ایران در جنگ مستقیم با اسرائیل یا ائتلافی از کشورها روبرو خواهد بود که کینه‌های انباشت شده برخی از کشورها از جمهوری اسلامی ایران، جنگ محتمل میان ایران و اسرائیل را به محلی برای عقده‌گشایی و جنایت آنها تبدیل خواهد کرد. یادمان نرود که در حکمرانی، جنگ آخرین گزینه است پس تا جایی که ممکن است رفتار حکمرانان حتی در قبال دشمن نابکار باید ناظر بر بازدارندگی آنها از جنگ باشد.

برخی معتقدند عملیات وعده صادق در قبال اسرائیل بازدارنده نبوده است چون اسرائیل با جسارت بیشرمانه بیشتر، این بار در خاک ایران دست به ترور زده است. در پاسخ به آنها باید گفت اتفاقأ عملیات وعده صادق بازدارنده بوده است اما یکی از عناصر اصلی بازدارندگی «عقلانیت» طرفین است و چه کسی است نداند که این روزها رفتارهای نتانیاهو غیرعقلایی است، به طوری که حتی عناصر رژیم صهیونیستی نیز او را به دیوانگی متهم می‌کنند.

عملیات وعده صادق اما در قبال امریکا بازدارنده بوده است و نشانه آن پیام‌های مستقیم و غیر مستقیمی است که این روزها از سوی امریکایی‌ها فرستاده می‌شود تا ایران را از پاسخ نظامی‌به اسرائیل منصرف کنند.

بر اساس آنچه گفته شد جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی پاسخ قاطعی خواهد داد اما پاسخ ایران دوراندیشانه و مبتنی بر حکمتی خواهد بود تا ایران را وارد زمین طراحی شده اسرائیل نکند. در شرایط کنونی جنگ کنترل نشده و مستقیم ایران با اسرائیل، خواسته صهیونیست‌ها است تا امریکا و ائتلافی از کشورها را وارد جنگی کنند که عملأ جنگ جهانی سوم را کلید خواهد زد.

سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

 (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
نظم مترنیخی (۱۸۴۸-۱۸۱۵) یکی از موفق‌ترین تلاش‌های تاریخی برای ایجاد صلح پایدار پس از آشفتگی‌های جنگ‌های ناپلئونی بود.
رده‌بندی دولت‌ها به لحاظ کارکردی عبارت است از: ۱- دولت هژمون، ۲- دولت قوی، ۳- دولت کارکردگرای رفاه و امنیت ساز ۴- دولت متوسط ۵- دولت ضعیف و ۶- دولت ورشکسته. سور...