در تحلیل عملیات موشکی- پهپادی 26 فروردین ماه 1403 علیه رژیم صهیونیستی، بررسی اهداف و انتظارات ماموریت و تاثیر آن بر موازنه قدرت در منطقه، ارزیابی تاثیرات و دستاوردهای عملیات برای دستگاه دیپلماسی و پیش بینی رویدادهای پس از آن به عنوان محورهای اصلی بحث، جای تامل و تفکر دارد. در این چارچوب و در ادامه، زوایای این رویداد به اختصار مورد اشاره قرار میگیرند:
- نخستین پرسشی که به لحاظ ماهوی در رابطه با عملیات 26 فروردین ماه به ذهن متبادر میشود این است که آیا اصولا برای ج.ا. ایران نتیجه ی عملیاتی این اقدام مهم بوده یا اثر بازدارندگی و نمایش اقتدار و ارداه ی کشور مطمح نظر بوده است. وقتی که از چند روز قبل سایر کشورها از جمله همسایگان در جریان حمله قرار گرقته اند، بدیهی است ایران با هدف غافلگیری دشمن وارد عمل نشده و طبعا نتیجه ی عملیاتی برایش موضوع اصلی نبوده بلکه آنچه اهمیت داشته تفهیم شرایط و اصلاح ادراک طرف مقابل از قدرت نظامیکشور و مانور اقتدار بوده است. در عین حال ایران ثابت کرد پس از عبور از مرحله ی صبر استراتژیک وارد فاز جدیدی شده و اراده ی آن را دارد که پاسخ هر تهدیدی را متناسب با دامنه و شدت آن بدهد.
- تحولات اخیر نشان می دهد موازنه تهدید میان ایران و اسرائیل دیگر شکسته شده و ما وارد یک دوره ی تاریخی جدید در خاورمیانه شده ایم که در قالب آن، اقدامات اسرائیل با دامنههای مختلف، هزینه مند خواهد شد و فارغ از اینکه اسرائیل تحمل پذیرش این هزینهها را داشته باشد یا خیر، در عمل مفهومی از بازدارندگی به نفع ایران و جریان مقاومت ایجاد شده است.
- پشتوانه ی "ظرفیت دیپلماتیک و توان چانه زنی" هر کشوری در مناسبات بین المللی، "قدرت نظامی" آن کشور است. برآورد قدرت نظامیکشورها از یکدیگر نیز لزوما در صحنه ی عملیاتی جنگ و رودررویی نظامی فرسایشی بدست نمی آید. گاه "نمایش قدرت" و "قدرت نمایی" در قالب یک یا چند حرکت دفعی و با هدف ارسال سیگنال هشدار و نشان دادن ظرفیت بازدارندگی، جایگاه یک کشور را در معادلات بین المللی و منطقه ای تثبیت نموده و یا موقعیت آن را ارتقاء می دهد. از این منظر تردیدی وجود ندارد که حمله ی پهپادی – موشکی 26 فروردین ماه، تصویر روشن تری از موقعیت ایران در منطقه و جهان بدست داد و گمانه زنیها را به یقین تبدیل کرد.لذا من بعد و پس از دو رویداد مهم: "یکی نسل کشی بی سابقه ی رژیم صهیونیستی در غزه در برابر چشمان جهانیان و سکوت شرم آور مدعیان غربی حقوق بشر" و دیگری "عملیات نظامیبازدارنده اخیر" ، دست دیپلمات های ایرانی و دستگاه دیپلماسی در پای میز مذاکره در هر زمینه ای بازتر خواهد بود لذا اگرچه طبیعتا در موج های نخست اقدام غرب در مقابل رخداد اخیر، شاهد نوعی رویکرد تهاجمی خواهیم بود اما در افقی دراز مدت طرف مقابل در همه ی ترتیبات امنیتی منطقه ای و جهانی ناگزیر خواهد بود جایگاه ایران را به عنوان یک کنشگر بسیار مهم، به مراتب بیش از پیش لحاظ کند.این تحول به روشنی در کارکرد دستگاه دیپلماسی در آینده خود را نشان خواهد داد.
- پشتوانه ی "قدرت نظامی" هر کشور فارغ از مولفههای سخت افزاری و ظرفیت های علمی، تکنولوژیکی در حوزه ی دفاعی، "پشتیبانی مردمی و سرمایههای اجتماعی" است . برای حفظ این سرمایه ی گرانبها و تقویت آن، میزان رضایتمندی و احساس مشارکت در تصمیم گیریها توسط آحاد مردم بسیار حائز اهمیت است. در خصوص شاخص رضایتمندی؛ وضعیت اقتصادی و معیشتی و کاهش چالش ها، تنش های فرهنگی، اجتماعی و میزان کارآمدی دولت و سلامت دولتمردان و در بعد دوم یعنی: "مشارکت" که بیشتر صبغه ی سیاسی دارد، وجود حس همدلی و دیده شدن آحاد جامعه در تصمیم سازیها بسیار مهم هستند. "نمایش قدرت اخیر" که پس از ماهها رجز خوانی و خط و نشان کشیدنهای رژیم جنایتکار صهیونیستی به رخ رهبران آن و جهانیان کشیده شد، در کنار مولفههای دوگانه ی پیش گفته است که حس همدلی در جامعه را تقویت خواهد کرد. طبیعی است که در عرصه ی دیپلماسی نیز همراهی مردم، ظرفیت و توان مذاکره و چانه زنی را بالا خواهد برد. بدون شک هر اقدامیکه منجر به تشدید وضعیت دو قطبی در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه در وضعیت عادی ( و نه در زمان رقابت های سیاسی و انتخاباتی) و افزایش شکاف های داخلی شود، آفت این همدلی خواهد بود.
- رژیم بحران زده به تداوم بحران نیاز دارد. از طرفی شواهد حاکی است حمله پهپادی – موشکی که هیمنه ی آن را درهم شکست را نتوانسته هضم کند. این حقیقت در میان بخش تند رو تر راست ها به وضوح نمایان شده لذا قطعا اسرائیل به دنبال پاسخ خواهد بود. چنانچه در ادامه، نزاع به اصطلاح وارد فاز پینگ پونگی شود، طبعا ایران با اختلاف فاز کمتری نسبت به قبل واکنش نشان خواهد داد. در عین حال بعید به نظر می رسد حتی در صورت تکرار حملات طرفین، درگیریها سیر تصاعدی پیدا کند و وارد خط تهاجمی تر ، در مقیاسی گسترده تر شود. اسرائیل با جنایاتی که مرتکب شده به لحاظ سیاسی حتی در میان حامیان خود دچار بحران است. ایران باید در عرصه ی دیپلماتیک از شکاف حادث شده میان هیات حاکمه ی امریکا و رژیم صهیونیستی نهایت بهره برداری را بکند و سطح مراودات دیپلماتیک را حتی با دولت های غربی همراه با رژیم بالا ببرد.
- ارزیابیها از توان موشکی و نظامی در دو حوزه ی آفندی و پدافندی و قدرت بازدارندگی کشور پس از عملیات 26 فروردین ماه در محافل داخلی و خارجی، هر چه باشد، یک واقعیت را به هیچ وجه نمیتوان کتمان کرد و آن اینکه:" امریکا، بریتانیا و متحدان غربی و عربی اسرائیل تمام قد در برابر این عملیات ایستادند" و لذا رویا رویی نظامی 26 فروردین ماه، مقابله ی یک قدرت منطقه ای به تنهایی در برابر چندین قدرت غربی مدعی بود و لذا هر اراده ای که با هر استدلالی و هر هدفی بخواهد موفق بودن این عملیات را به چالش بکشد، بر حقیقت: نا متوازن بودن و ظرفیت بازدارندگی آن نمیتواند ذره ای خدشه وارد کند. لذا از این حیث -و با لحاظ داشتن امکان وقوع سناریوی مشابهی در قلمرو جغرافیایی محدود به همسایگان و حوزه ی خلیج فارس -بدون وجود سامانههای دفاعی چند لایه غربی در کنار گنبد آهنین، برتری نظامی ایران و تغییر معادلات و توازن منطقه ای پس از تحولات 26 فروردین ماه انکار ناپذیر است. نکته ی حائز اهمیت دیگر اینکه ایران در این رویاروئی تمام ظرفیت آفندی خود را به میدان نیاورد اما اسرائیل و متحدانش با تمام ظرفیت پدآفندی وارد معرکه شدند لذا از این نظر نیز در سناریوهای پیش رو دست ایران بازتر خواهد بود.
- جهان غرب چه از منظر رسانه ای، چه در مراودات سیاسی، و محافل حقوقی، بین المللی ( نشست شورای امنیت) به وضوح و به مانند گذشته ثابت کرد از ضعف بزرگ استانداردهای دوگانه رنج میبرد و این، شکست بزرگی برای آن در نزد وجدانهای بیدار و در برابر چشم جهانیان است. حمله ی نظامی رژیم صهیونیستی به سفارت کشورمان در دمشق که نقض مسلم مفاد مصرح در کنوانسیون وین درباره روابط دیپلماتیک (1961) و در تعارض آشکار با نظریه ی" برون مرزی" مصونیت اماکن دیپلماتیک بوده و اقدامیبی سابقه تلقی میشود، هرگز از سوی قدرت های اروپایی محکوم نشد اما آنچه دقیقا بر اساس ماده 51 منشور سازمان ملل متحد ناظر بر دفاع مشروع کشورها و در پاسخ به این تجاوز صورت پذیرفت، مورد هجمه ی بی سابقه آنها قرار گرفت.ادبیات غرب در تهاجم انگاری عملیات پهپادی- موشکی ایران سبب شد اسرائیل در پاسخ مجدد به ایران، توجیه دفاع مشروع را بهانه کند از اینرو در سپهر سیاسی نیز کاملا در مسیر تقویت خوی تجاوزکارانه ی اسرائیل گام بر می دارد.
رضا حقیقی، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)