بسیاری از کارشناسان حوزه امریکا، سیاست خارجی ترامپ را همراه با ابهام و پیچیدگی توصیف میکنند. نگاهی به اظهارات ترامپ در قبال چین و روسیه، به خصوص جنگ اوکراین، نمایانگر این ابهام هست. با این همه اما سیاست خارجی ترامپ در مورد خاورمیانه تقریبأ روشن و شفاف است و در طیف گسترده مسائل خاورمیانه، رویکرد ترامپ نسبت به جنگ غزه، پیمان ابراهیم و مسئله ایران بیش از هر موضوع دیگری روشن و شفاف است. او بارها سیاست دولت اول خود در قبال ایران (تشدید تحریمها) و منازعه عرب-اسرائیل (پیمان ابراهیم) را تایید کرده است و اتفاقأ انتقادهای او از دولت بایدن نیز ناظر بر همین دو موضوع است. از نظر ترامپ، جنگ غزه نتیجه رهاشدگیِ پیمان ابراهیم توسط بایدن ، و کنشگری ایران در منطقه نیز نتیجه شل کردن پیچ تحریم توسط دولت بایدن بوده است.
یکی از سندهایی که نقشه راه دولت ترامپ را در قبال خاورمیانه و به خصوص ایران روشن میکند؛ «سند راهبردی جمهوریخواهان برای سال 2025» است. این سند که در واقع مانیفیست حزبی جمهوریخواهان برای سال 2025 محسوب میشود، گزارش 900 صفحهای است که توسط بنیاد هریتیج در سال 2022 توسط بیش از 900 کارشناس تدوین شده است. در این گزارش به ارزیابی سیاستهای داخلی و خارجی امریکا در ابعاد بوروکراتیک، اقتصادی، رفاهی، حقوقی و زیستمحیطی پرداخته شده است و ضمن نقد رویکردهای دولت بایدن، توصیههای سیاستی به نامزد جمهوریخواهان برای انتخابات 2024 ارائه میکند. بسیاری از کارشناسان مسائل امریکا از این سند به عنوان «نقشهراه دولت ترامپ» در سال 2025 نام میبرند.
در این سند به سیاستهای خاورمیانهای امریکا نیز اشاره شده است که محوریت این بخش، جایگاه ایران به عنوان «دِگر» امریکا در خاورمیانه است. به عبارتی دیگر، سند بر اساس ضدیتسازی از ایران و تعریف ایران به عنوان دشمن اصلی امریکا در خاورمیانه؛ سیاستهای خاورمیانهای امریکا را تدوین کرده است. سند با نقد سیاست خارجی دولت بایدن در خاورمیانه به خصوص در قبال ایران میگوید: «دولت بایدن برای مهار ایران کمکهای مالی در اختیار متحدان منطقهای امریکا قرار داده است که منافع امنیتی امریکا را تأمین نکرده است».
در بخش دیگری از سند؛ از پیمان ابراهیم به عنوان مهم ترین ابتکار سیاست خارجی دولت ترامپ اول یاد شده است. در سند آمده است: «پیمان ابراهیم با هدف تبدیل ایران به عنوان «مسئله اصلی خاورمیانه» و خارج کردن منازعه اعراب و اسرائیل از محوریت اصلی مسائل منطقه، طراحی شده است.» بر این اساس سند توصیه میکند:
١- کمکهای امریکا در خاورمیانه باید در خدمت منافع امنیتی امریکا قرار گیرد.
٢- امریکا به جای اعطاء کمکهای مستقیم مالی باید در جهت تقویت و حمایت از بخش خصوصی و شبکه تجاری میان اعراب و اسرائیل سیاستورزی نماید.
٣- کمکهای امریکا به هم پیمانان امریکا باید در جهت تقویت «پیمان ابراهیم» قرار گیرد.
٤- کمکهای امریکا به کشورهایی مانند عراق و لبنان و گروههای فلسطینی مادام که به طور مستقیم و غیرمستقیم با ایران همکاری میکنند، باید فورأ قطع شود.
5- کمکهای امریکا باید در خدمت تغییر الگوی مداخله امریکا در خاورمیانه از «حضور» به «نفوذ» قرار گیرد.
مطالب مندرج در این سند پیشتر نیز از سوی ترامپ و مشاورانش مطرح شده است. این سند ضمن تأیید تهدیدهای سابق مقامات جمهوریخواه نسبت به ایران حاوی این هشدار راهبردی برای مقامات و تصمیمگیران جمهوری اسلامی است که ترامپ راهبرد خود را در قبال ایران انتخاب کرده و به محض ورود به کاخ سفید آن را اجرایی خواهد کرد. آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی ایران نمیتواند الگوی رفتاری در قبال دولتِ بایدن را برای دولت ترامپ نیز به کار بندد. الگوی ایران در قبال دولت بایدن «نه جنگ و نه مذاکره مستقیم» بود. پیشبینی میشود الزامات ساختاری ایران را به سمت الگوی «هم جنگ هم مذاکره مستقیم» ببرد اما پیش از آنکه ساختار نظام بینالملل چنین الگویی را با هزینههای گزاف به ایران تحمیل کند، بهتر است الگویی متناسب برای مقابله با تهدیدهای ترامپ طراحی شود تا ضمن حفظ عزت ایران، حداکثر منافع ملی تأمین و تهدیدهای احتمالی کاهش یابد.
سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)