جایگاه روسیه در شکل گیری تاریخ جهان ( قسمت چهاردهم)

۷ آذر ۱۴۰۳
مشاهده ۳۴۰

 در ادامه سلسله جلسات بررسی جایگاه روسیه در شکل گیری تاریخ جهان، جلسه علمی هفتگی تاریخ، در روز چهارشنبه 23 آبان ماه 1403 با سخنرانی جناب آقای دکتر محمد حسن مهدیان برگزار شد. اهم مطالب ارائه شده در این سخنرانی به شرح زیر است:

 

در جلسه قبل درباره دریای خزر و مشکلات آن ظرف 30-25 سال گذشته صحبت شد و من به قسمتی از آن‌ها اشاره کردم. یکی دیگر از مسائل مربوط به دریای خزر، موضوع غیرنظامی‌کردن این دریا بود. آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان معتقد بودند که این دریا باید کاملاً غیرنظامی‌باشد، اما پذیرش این موضوع برای روسیه سخت بود. چرا که از زمان روسیه تزاری همواره ناوهای جنگی در دریای خزر حضور داشتند و حتی انقلابیون کمونیست که به جنبش میرزا کوچک‌خان کمک می‌کردند، از این ناوگان استفاده می‌کردند. در زمان روسیه تزاری نیز روسیه از این ناوگان علیه ایران بهره می‌برد و در نهایت با حمله نیروهای بلشویکی، رشت و بندر انزلی را تصرف کردند. با این پیشینه تاریخی، مشخص بود که روسیه غیرنظامی‌کردن دریای خزر را نمی‌پذیرد، خصوصاً پس از روی کار آمدن ولادیمیر پوتین و با توجه به تفکرات او درباره روسیه و جهان پیرامونی.

تقسیم بستر و زیربستر دریای خزر بین پنج کشور هنوز مورد بحث است و با برگزاری هرکدام از جلسات رژیم حقوقی دریای خزر، مطالب جدیدی مطرح می‌شود. برخی کشورها گاهی از مواضع توافق‌شده قبلی خود عدول می‌کنند و نظریات جدیدی را ارائه می‌دهند. بنابراین، این جلسات همچنان ادامه خواهند داشت، مگر اینکه کشورهای پیرامون دریای خزر تصمیم بگیرند به توافق مشترکی برسند.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، پس از روی کار آمدن یوگنی پریماکوف، وزیر خارجه روسیه، سفر علی‌اکبر ناطق نوری به روسیه از ۱۳ تا ۱۶ اسفندماه ۱۳۷۵ انجام شد. این سفر نتایج بسیار خوبی داشت. ناطق نوری با همه مسئولان کشوری ملاقات کرد، در مجلس دوما سخنرانی داشت و از برخی مراکز و شهرهای روسیه، از جمله جمهوری تاتارستان، بازدید کرد.

چهار سال بعد، از ۲۲ تا ۲۵ اسفندماه ۱۳۷۹ (۱۲ تا ۱۵ مارس ۲۰۰۱)، سفر محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت ایران، به روسیه انجام شد. این سفر اولین سفر رئیس‌جمهوری ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌به روسیه بود و استقبال از هیئت ایرانی بی‌نظیر بود. خاتمی موفق شد با تمامی مقامات عالی فدراسیون روسیه، از جمله رئیس‌جمهور، اسقف اعظم روسیه، رئیس دوما و رؤسای دانشگاه‌های دولتی مسکو دیدار کند. او همچنین دکترای افتخاری از دانشگاه‌های روسیه دریافت کرد و از مراکز فضایی، انستیتوهای علمی-تحقیقاتی و مراکز مهم دیگر بازدید داشت. سفر به سن‌پترزبورگ و دیدار با شهردار این شهر، بازدید از موزه هرمیتاژ و سفر به جمهوری تاتارستان نیز از برنامه‌های این سفر بود.

جمهوری تاتارستان به دلیل جایگاه ویژه‌ای که به‌عنوان منطقه‌ای مسلمان‌نشین داشت، اهمیت زیادی داشت. در این سفر سرکنسولگری ایران نیز افتتاح شد. تاتارستان از نظر ذخایر نفتی و شرکت‌های قوی مثل شرکت تات‌نفت، جایگاه برجسته‌ای داشت. این شرکت که مورد تحریم نبود، دسترسی به تکنولوژی‌های غربی داشت و با شرکت‌های نفتی غربی همکاری می‌کرد. این امر باعث شده بود که نوآوری‌هایی ارائه دهد که برای ایران جذاب بودند. تاتارستان همچنین آکادمی علوم و مراکز علمی-تحقیقاتی پیشرفته‌ای داشت و در زمینه روش‌های نوین استخراج نفت فعالیت می‌کرد.

با این حال، برخی از شرکت‌های ایرانی معتقد بودند که می‌توانند میدان‌های کوچک نفتی در جنوب ایران را به‌صورت مستقل به شرکت‌های خارجی واگذار کنند، اما در عمل این‌گونه نبود. شرکت‌های روسی مانند تات‌نفت وقتی وارد همکاری می‌شدند، متوجه می‌شدند که شرکت‌های ایرانی اختیار کامل میدان‌های نفتی را ندارند و در نهایت تصمیم‌گیرنده، شرکت ملی نفت ایران است.

شرکت ملی نفت نیز تمامی‌شرکت‌های نفتی را نمی‌پذیرفت. استانداردهای خاصی برای پذیرش شرکت‌ها وجود داشت که شرکت‌های روسی به سختی می‌توانستند با آن‌ها هماهنگ شوند. علاوه بر این، شرکت ملی نفت ایران درخواست‌هایی داشت که برای شرکت‌های روسی دشوار بود. از سوی دیگر، برخی شرکت‌های روسی مانند روستیخ که در تولید سلاح و ماشین‌آلات فعالیت می‌کردند، هلدینگ‌های بسیار قوی بودند، اما ورود آن‌ها به بازار نفت و گاز ایران ساده نبود.

سفر آقای خاتمی‌به روسیه بسیار موفقیت‌آمیز بود. به خاطر دارم در این سفر، در مترو بودم و تعدادی از خانم‌های مسن که نشسته بودند، پرسیدند: «کجایی هستید؟» وقتی گفتیم ایرانی هستیم، با لبخند گفتند: «شما رئیس‌جمهور خیلی خوش‌تیپی دارید.» در این سفر، ملاقات دکتر خرازی با ایوانف، ملاقات علی شمخانی با وزیر دفاع روسیه و بازدیدهای مختلف دیگر، به‌ویژه از مرکز فضایی روسیه و انستیتوهای علمی، انجام شد.

به‌طور کلی، سفر آقای خاتمی‌به روسیه نگاه مردم این کشور را نسبت به فرهنگ و تمدن ایران تغییر داد. آن‌ها به صراحت می‌گفتند که فرهنگ و تمدن ایران با فرهنگ و تمدن کشورهای عربی و کشورهای پیرامونی روسیه متمایز است. این سفر وجهه خوبی برای ایران داشت و در جریان آن، موافقت‌نامه دوستی و همکاری بین ایران و روسیه امضا شد. با این حال، پس از این سفر نیز در ارتباط با همکاری‌های همه‌جانبه روسیه با ایران، اتفاق فوق‌العاده‌ای رخ نداد.

یکی از دلایل این مسئله، تأثیر اطرافیان پوتین و حضور گروهی از الیگارش‌ها و خانواده یلتسین بود. افرادی مانند بوریس بریزفسکی همچنان بر تصمیمات تأثیر داشتند و همکاری‌ها به‌صورت کج‌دار و مریز پیش می‌رفت، ولی تحرک اساسی دیده نمی‌شد.

باید یادآوری کرد که انجام سفرهای آقای ناطق نوری و آقای خاتمی‌به روسیه، به ابتکار طرف ایرانی بود. با وجود این، حجم روابط تجاری و بازرگانی بین دو کشور همچنان در سطح پایینی قرار داشت و ایران نمی‌توانست در تجارت با روسیه، با برخی کشورهای همسایه، مانند ترکیه، رقابت کند. نبود زیرساخت‌ها و لجستیک مناسب یکی از دلایل این موضوع بود.

 خرید هواپیماهای مسافربری یکی از موضوعات اصلی سفر آقای خاتمی‌به مسکو بود. ایران مجبور شده بود برای خرید و ساخت هواپیما به روسیه متوسل شود، ولی با این واقعیت روبه‌رو بود که خود روسیه نیز به خرید و اجاره هواپیماهای مسافربری غربی چشم داشت. در نهایت، پروژه ساخت هواپیمای آنتونوف ۱۴۸ در ایران آغاز شد که به نتیجه نرسید و سقوط این هواپیماها نیز به ناکامی آن دامن زد.

این پروژه به دلیل همکاری ایران با اوکراین، که سابقه قوی در ساخت هواپیماهای مسافربری و باری داشت، مطرح شد. هواپیماهایی مانند « ایلیوشین ایل-۷۶ » و همچنین سری آنتونوف در اوکراین تولید می‌شدند. متخصصانی که از طراحی بسیاری از مدل‌های هواپیماهای روسی اطلاع داشتند، نقاط قوت و ضعف این مدل‌ها را برای طرف ایرانی تشریح کردند. در نتیجه، تصمیم گرفته شد که هواپیمای آنتونوف ۱۴۸ در ایران ساخته شود، اما این پروژه موفقیت‌آمیز نبود.

این هواپیماها از مدل‌های قدیمی‌بودند که سال‌ها در روسیه استفاده می‌شدند و مشکلی ایجاد نمی‌کردند. بعدها توپولف ۱۵۴ به ایران آمد و سال‌ها در خطوط هواپیمایی ایران مورد استفاده قرار گرفت. در روسیه، به دلیل جاده‌های نامناسب و شرایط اقلیمی دشوار، هواپیما بهترین وسیله سفر بین شهرها بود و شرکت‌های ایرانی نیز این مدل‌ها را اجاره می‌کردند.

از نظر متخصصان غربی، این هواپیماها اگرچه مقرون‌ به‌صرفه بودند، ولی سوخت آلوده‌کننده‌ای داشتند که باعث ممنوعیت پرواز آن‌ها در کشورهای غربی شد. در زمان شوروی، با توجه به جایگاه اول هواپیما در سیستم حمل‌ونقل، حتی وقوع سوانح نیز اعلام نمی‌شد. با این حال، مردم روسیه خاطرات بسیار خوبی از هواپیمای توپولوف ۱۵۴ داشتند. در ایران نیز، علی‌رغم راحت‌تر بودن هواپیماهای غربی، این مدل سال‌ها استفاده شد.

در نهایت، سفرها انجام می‌شد، اما تحرک چشمگیری در روابط بازرگانی و اقتصادی با روسیه مشاهده نمی‌شد. علت اصلی این موضوع، ناتوانی ساختارهای دولتی روسیه در حوزه هواپیماسازی و کمبود بودجه برای انتقال تکنولوژی به ایران بود. خود روسیه نیز به تدریج به سمت خرید و اجاره هواپیماهای غربی حرکت کرده بود، ولی ایران چاره‌ای جز تکیه بر روسیه برای خرید و ساخت هواپیما نداشت.

حدود یک سال و سه ماه قبل از پایان دوران ریاست‌جمهوری ولادیمیر پوتین، او در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۰۷، در کنفرانس امنیت جهانی که در شهر مونیخ آلمان برگزار ‌شد، به شدت از سیاست یک‌جانبه‌گرایی ایالات متحده آمریکا و جهان غرب انتقاد کرد. پوتین در این سخنرانی، دیدگاه‌ها و جایگاه روسیه در جهان معاصر را با توجه به اقدامات پشت پرده ایالات متحده و ناتو در گسترش به شرق، تشریح کرد و اعلام نمود که آمریکایی‌ها در عمل، سیاست تهاجمی خود را نسبت به فدراسیون روسیه ادامه می‌دهند. او تأکید کرد که ناتو، طی هفت سال گذشته (از سال ۲۰۰۰ به بعد) با وجود تمامی قول‌وقرارهایش با روسیه، همواره در حال پیشروی به سمت مرزهای روسیه بوده و از هیچ فرصتی برای تهدید کشورهای پیرامونی روسیه فروگذار نکرده است.

پوتین این اقدامات را بخشی از تلاش‌های غرب برای بی‌اعتبار کردن روسیه و حتی حذف آن دانست. این سخنان شدیداللحن، واکنش‌های منفی رهبران آمریکا و اروپا را به دنبال داشت و می‌شد از چهره آن‌ها فهمید که مخالفتشان با پوتین پس از این سخنرانی ده برابر شده است. مشخص بود که غرب در نهایت از سیاست "چماق و هویج" در برخورد با پوتین استفاده می‌کند.

یک سال و سه ماه بعد، دوران ریاست‌جمهوری ولادیمیر پوتین به پایان رسید و دیمیتری مدودف از ۷ می ۲۰۰۸ تا ۷ می ۲۰۱۲ رئیس‌جمهور روسیه شد. مدودف برخلاف پوتین، برخورد ملایم‌تر و انعطاف‌پذیرتری با غرب داشت. اما آمریکایی‌ها در همان ابتدای دوران ریاست‌جمهوری او تلاش کردند زهرچشمی از او بگیرند. آن‌ها رئیس‌جمهور گرجستان، میخیل ساآکاشویلی، را تشویق کردند تا در ۸ اوت ۲۰۰۸ به اوستیای جنوبی و جمهوری آبخازیا حمله کند. در جریان این حمله، تعدادی از سربازان حافظ صلح روسیه کشته شدند.

در پی این اتفاق، روسیه وارد جنگ با گرجستان شد و تا نزدیکی تفلیس، پایتخت گرجستان، پیشروی کرد، ولی پایتخت را تصرف نکرد. اداره جنگ در زمان ریاست‌جمهوری مدودف با نخست‌وزیر و ولادیمیر پوتین، بود که وضعیت جنگ را هدایت می‌کرد. این جنگ منجر به آن شد که روسیه در ۲۶ اوت همان سال، استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا را به رسمیت بشناسد. در پی این اقدام، گرجستان در ۲ سپتامبر همان سال، روابط دیپلماتیک خود با روسیه را قطع کرد.

این وقایع نشان داد که دنیای غرب تمایلی به همکاری استراتژیک با روسیه ندارد. وزیر خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، در مصاحبه‌ای اعلام کرد که از همان زمان، روسیه به این نتیجه رسید که همکاری استراتژیک با غرب امکان‌پذیر نیست..پس از این وقایع، مسئله الحاق شبه‌جزیره کریمه به خاک روسیه در سال ۲۰۱۴ مطرح شد. روسیه معتقد بود که کریمه، سرزمینی است که با خون سربازان روسی فتح شده و باید به سرزمین اصلی بازگردد. این الحاق، روابط روسیه و دنیای غرب را بیش از پیش متشنج کرد و در پی آن، بحران اوکراین به وجود آمد.

در ارتباط با اوکراین، مشکلاتی میان این کشور و روسیه مطرح بود. با تحریک غرب، اوکراینی‌ها روز به روز فشارها و توقعات خود از روسیه را افزایش دادند. از جمله، اجاره‌بهای ناوگان روسیه در دریای سیاه را پس از فروپاشی شوروی به مرور افزایش دادند و سپس حاضر به تمدید قرارداد اقامت این ناوگان نظامی نشدند. علاوه بر این، برای مردم روس‌تبار استان‌های جنوبی و شرقی اوکراین مشکلات عدیده‌ای به وجود آمد. منابع روسی از آرشیوها و کتاب‌فروشی‌ها جمع‌آوری شد و تمامی ساکنان، از جمله مردم کریمه، مجبور شدند برای ادامه زندگی و دریافت خدمات اداری، زبان اوکراینی یاد بگیرند.

کریمه که اغلب ساکنان آن تاتار هستند، از زمان اردوی طلایی و چنگیزخان منطقه‌ای حاصلخیز و خوش‌آب‌وهوا بوده است. برای روسیه، اهمیت کریمه بیشتر به دلیل استقرار ناوگان دریایی‌اش در دریای سیاه بود. از نخستین روزهای ایجاد روسیه قدیم، روس‌ها که خود را از اعقاب وایکینگ‌ها (واریاگ‌ها) می‌دانند، به قسطنطنیه هجوم آوردند و در طول تاریخ، همواره تلاش کردند بر تنگه‌های بسفر و داردانل مسلط شوند. این هدف، حتی در دوران استالین و پس از جنگ جهانی دوم، همچنان دنبال می‌شد، ولی هرگز محقق نشد.

نسرین حکیمی، کارشناس اداره تاریخ شفاهی و مطالعات تاریخی

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است