جایگاه روسیه در شکل گیری تاریخ جهان (قسمت دوم)

۲۳ خرداد ۱۴۰۳
مشاهده ۱۹۵۳

سخنرانی آقای دکتر محمدحسن مهدیان با موضوع «جایگاه روسیه در شکل‌گیری تاریخ جهان» در قالب سلسله جلسات هفتگی سخنرانی‌های علمی در موضوعات تاریخی، در روز چهارشنبه شانزدهم خرداد برگزار شد. اهم مطالب مطروحه در این سخنرانی به شرح ذیل است:

بعد از اینکه بلشویک‌ها متوجه شدند که نمی‌توانند مقامات دولت ایران را به گفتگو پیرامون معاهده صلح و همکاری دعوت کنند و مهم‌تر از آن، بعد از استقرار نیروهای روسیه شوروی در قفقاز و خروج سپاه چکسلواکی، روس‌ها به این نتیجه رسیدند که باید در برابر ایران، از قوه قهریه استفاده کنند. لذا در 17 می 1920 ناوگان ارتش سرخ مستقر در دریای خزر، از باکو به سمت انزلی حرکت کرد و به نیروهای انگلیسی و ارتش سفید مستقر در انزلی اولتیماتوم داد که شهر را ترک کنند. بهانه آنها برای این هجوم این بود که بازماندگان ارتش سفید (نیروهای تحت امر ژنرال دنیکین) تجهیزات دریایی را از شمال دریای خزر به انزلی منتقل کرده‌اند و نیروهای ارتش سرخ به فرماندهی ژنرال فئودور راسکولنیکف برای بازگرداندن این تجهیزات آمده‌اند. این در واقع بهانه بود و اصل مطلب این بود که نیروهای میرزا کوچک خان و کمونیست‌های همراه او مثل حیدرخان عمواغلی و احسان‌الله خان دوستدار با نیروهای ارتش سرخ هماهنگ کرده بودند که این نیروها وارد گیلان شوند.

با توجه به وضعیتی که ایران در این زمان داشت، کمونیست‌ها در گیلان مستقر ماندند. این استقرار از 1920 تا معاهده 26 فوریه 1921 ادامه داشت. روس‌ها چون احساس کردند عملیاتشان در گیلان موفقیت‌آمیز بوده است، به لهستان حمله کردند ولی در لهستان موفق نبودند و این عدم کمیابی در لهستان، باعث شد لنین و به ویژه چیچرین در خصوص ایران و وضعیت گیلان، نرمش از خود نشان دهند.

چیچرین به نخست وزیر ایران نامه نوشت که این حمله به ایران بدون هماهنگی با دولت روسیه شوروی انجام گرفته و کار خودسرانه بوده است و به زودی قلمروی گیلان را ترک خواهند کرد. ولی به جز چیچرین افراد دیگری مثل استالین، ارژنیکیدزه و نریمان نریمانف بودند که حاضر نبودند نیروهای ارتش سرخ به راحتی از گیلان خارج شوند. آنها معتقد بودند که باید در گیلان ماند و یک رژیم سوسیالیستی در آن برقرار کرد و بعد به سراغ سایر نقاط ایران رفت.

شکست روسیه در لهستان و اسارت تعداد زیادی از نیروهای آن در این کشور، سبب شد که دولت روسیه شوروی موافقت کند که معاهده 26 فوریه 1921 را با ایران امضا کند. این معاهده برای روسیه بسیار مهم بود چون اولین معاهده‌ای بود که دولت بلشویکی توانسته بود با یک کشور آسیایی منعقد کند. نمایندگان شوروی در امضای این معاهده، وزیر خارجه آن کشور چیچرین و معاون وزیر خارجه لف کاراخان بود. از طرف ایران علیقلی خان مشاورالممالک انصاری معاهده را امضا کرد.

این معاهده 26 ماده دارد. در ماده سوم قید شده که مرزهای دو کشور به همان صورت و شکلی که در کمیسیون‌های مرزی 1881، 1883 و 1893 تعیین شده، باقی خواهد ماند یعنی مرزها هیچ تغییری نخواهد کرد. دولت روسیه شوروی از استفاده از جزایر آشوراده و جزایر مشرف به سواحل استان استرآباد ایران صرف نظر می‌کند و همچنین قریه فیروزه را با اراضی مجاوره آن که مطابق قرارداد ۲۸ می ۱۸۹۳ به روسیه واگذار شده بود به ایران مسترد می‌دارد. در مقابل، دولت ایران رضایت می‌دهد که شهر سرخس معروف به سرخس روسی یا سرخس قدیمی‌با زمین‌های مجاور آن که منتهی به رودخانه سرخس می‌شود در تملک روسیه باقی بماند. هم‌چنین استفاده مشترک و برابر از رودخانه اترک و سایر رودخانه‌ها و آب‌های سرحدی و نیز تشکیل یک کمیسیون مرکب از نمایندگان ایران و روسیه برای حل و فصل مسائل مرزی مطرح شده است.

آن چیزی که به شدت حاکمیت ایران را زیر سوال برد و خلاف شعارهای دولت روسیه شوروی، نشان داد که این معاهده حقوق و امتیازات برابر را برای دو طرف ایجاد نمی‌کند، ماده پنج تا هفت این معاهده است که تأکید بر دخالت آتی روسیه شوروی داشت چنان که آن دولت بتواند هر زمان تشخیص داد نیروی نظامی وارد ایران کند. مواد دیگر درباره موضوعات راه‌های شوسه، تجارت، بنادر، تلگراف و ... هم در سال‌های بعدی توسط روسیه رعایت نشد.

مواد پنج تا هفت تأکید دارد که نباید در خاک دو دولت متعاهد نیروهای ضد دولت دیگر فعالیت کنند ولی در روسیه این‌طور نبود و همزمان که این معاهده را تنظیم می‌کردند، گروه‌های ضد دولتی ایرانی تحت عنوان احزاب عدالت، سوسیال دموکرات‌ها و غیره در روسیه فعالیت می‌کردند و کمینترن که دولت روسیه شوروی آن را تشکیل داده بود، فعالیت این گروه‌ها را تنظیم می‌کرد. یعنی مواد پنج تا هفت کاملاً یک‌جانبه و تنها به نفع روسیه شوروی بود.

ماده ششم به صراحت دست روسیه شوروی را باز گذاشته است که هر زمان که به سلیقه خودش احساس خطر کند، می‌تواند نیرو وارد ایران کند و تنها یک بهانه به عنوان رفع تهدیدات علیه شوروی برای این لشکرکشی کافی است و روسیه متعهد شده بعد از رفع تهدید، خاک ایران را ترک کند ولی جنگ جهانی دوم نشان داد که روسیه به این قول عمل نمی‌کند و علی‌رغم آمریکا و انگلیس که در موعد مقرر نیروهای خود را از ایران خارج کردند، دولت شوروی این کار را نکرد.

اغلب مواد معاهده 1921 که اینقدر روس‌ها درباره آن داد سخن می‌دادند اجرایی نشد یا به صورت یک‌جانبه و تنها به نفع شوروی اجرایی شد. نیروهای ایرانی در سال‌های بعد آشوراده را به زور گرفتند و قصبه فیروزه را هم روس‌ها به بهانه‌های مختلف پس ندادند و منطقه دیگری را در شمال غرب ایران به جای آن دادند و قصبه فیروزه در ترکمنستان باقی ماند.

در ماده دهم معاهده 1921 گفته شده که دولت شوروی به صورت بلاعوض جاده شوسه انزلی-تهران و قزوین-همدان به طول بیش از ششصد کیلومتر،  راه‌آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه به طول دویست کیلومتر، اسکله‌ها و انبارهای مال التجاره و کشتی‌ها و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومیه، همه خطوط تلگراف و تلفن در خاک ایران که به روسیه تزاری تعلق داشتند، بندر انزلی و تجهیزات آن را به دولت ایران واگذار می‌کند.

ماده دوازدهم اعلام می‌کند که منطقه زرگنده و املاک و ساختمان‌های کنسولگری‌ها و دفاتر کنسولی متعلق به روسیه در تملک روسیه شوروی باقی می‌ماند. ماده شانزدهم ناظر به لغو کاپیتولاسیون برای اتباع شوروی در ایران و تبعیت آنها از محاکم داخلی ایران است. ماده هجدهم راجع به آزادی مسافرت اتباع دو کشور در قلمرو یک‌دیگر است. این ماده را هم روسیه اجرا نکرد و اگرچه تردد اتباع شوروی در ایران آزاد بود، تردد اتباع ایران در قلمرو شوروی به هیچ وجه امکان‌پذیر نبود و آنها اغلب شهرها و نقاط را به عنوان نقاط ممنوعه تعیین کرده بودند.

ماده سیزدهم اعلام می‌کند که دولت ایران اجازه ندارد که امتیازات و مایملکی که را که مطابق این عهدنامه به ایران مسترد شده‌است به تصرف و اختیار یا استفاده هیچ دولت ثالثی بگذارد. یعنی بخش عظیمی از منابع زیرزمینی ایران بلااستفاده می‌ماند چون خود ایران توانایی بهره‌برداری از آنها را نداشت و فقط می‌توانست آنها را دوباره به روسیه واگذار کند. یعنی روسیه از یک طرف، این امتیازات را به ایران واگذار کرده بود و از طرف دیگر می‌دانست دولت ایران توان بهره‌برداری از آنها را ندارد لذا در زمان جنگ جهانی دوم بدون اطلاع دولت ایران، روسیه در شمال ایران مناطق شیرگاه و زیراب به استخراج نفت و ذغال سنگ پرداخته بود و بعدا که دولت ایران طلاهای خود را از دولت استالین مطالبه می‌کرد، دولت استالین اعلام می‌کرد که ما در زمان جنگ جهانی دوم در مناطق شمال ایران هزینه کرده‌ایم و می‌خواهیم این هزینه‌ها را از طلاها کسر کنیم.

خوشتاریا یکی از اتباع روسیه امتیاز نفت شمال را از ایران گرفته بود ولی مجلس ایران این امتیاز را تصویب نکرد. بلشویک‌ها معتقد بودند این امتیاز هم جزو مفاد ماده سیزدهم عهدنامه 1921 قرار می‎گیرد. وقتی دولت قوام‌السلطنه می‌خواست این امتیاز را به استاندارد اویل آمریکا بدهد، به شدت با آن مخالفت می‌کردند.

وقتی هنوز این معاهده به تصویب مجلس نرسیده بود، دولت ایران از طریق نماینده خود اسدالله‌خان به روتشتین یادداشت فرستاد و اعلام کرد که باید مواد پنجم و ششم این معاهده حذف شود و مواد سیزدهم و بیستم هم که ناظر به امتیازات است، تغییر پیدا کند. در 15 دسامبر 1921 این معاهده به تصویب مجلس رسید و بعد از تصویب این معاهده، نیروهای شوروی از گیلان خارج شدند. همه مفاد معاهده 1921 تا پایان روسیه شوروی برقرار ماند و بسیاری از آنچه را که در این معاهده گفته شده است که به ایران مسترد می‌شود، روس‌ها در ملکیت خودشان نگه داشتند و به ایران پس ندادند. البته اگر معاهده 1921 را با سیاست استعماری انگلستان مقایسه کنیم، به مراتب برای ایران مقرون به صرفه‌تر بود. چون انگلستان به هیچ وجه حاضر نبود چنین کاری را در برابر ایران انجام بدهد و می‌خواست تا حد امکان امتیازات بیشتری را از ایران بگیرد. این معاهده به هر حال فرصت تنفسی را برای ایران فراهم کرد که از فشار وحشتناک روسیه تزاری و انگلستان فارغ شود.

محیا شعیبی، کارشناس اداره تاریخ شفاهی و مطالعات تاریخی

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است