شماره تابستانی مجله آسیای میانه و قفقاز (122) منتشر شد و محتوای آن نیز در سایت دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی قرار گرفته است. در این شماره شش مقاله به قلم اساتید و دانشپژوهان حوزه روابط بینالملل در مورد مسائل آسیای میانه وقفقاز انتخاب و منتشر شده است:
مقاله اول با عنوان "بازگشتگان داعش در آسیای مرکزی: مطالعه موردی قزاقستان و ازبکستان " به قلم خانم دکتر فریده محمدعلیپور و آقای محمد نصیرزاده به موضوع بازگشت خانوادههای بجا مانده از داعش در کشورهای آسیای میانه میپردازد. بر اساس این مقاله بازگشت این افراد به کشورهای مبدأ پس از شکست گروه تروریستی داعش درسوریه، در روند مبارزه با تروریسم به مسئله مهمی مبدل شد زیرا هویت جدید آنها در تعارض با هویت ملی به برچسبهایی برای جداسازی این افراد و نگهداری آنها در اردوگاهها بدل گشت. درحالیکه اغلب کشورهای اروپایی از پذیرش این افراد سرباز زدند، دو کشور قزاقستان و ازبکستان به بازگرداندن این زنان و کودکان مبادرت ورزیدند. این مقاله با این پرسش آغاز میشود که چگونه بازپروری زنان و کودکان داعشی در قزاقستان و ازبکستان بر هویت این افراد تأثیر گذاشته است؟ سپس نویسندگان با استفاده از نظریه کنشگرـ شبکه چنین نتیجه میگیرند که قرار گرفتن زنان و کودکان بازگشته از داعش در شبکهای از روابط اجتماعی نوین؛ بازتعریف هویتی این افراد را میسر کرده است. مقاله همچنین در پی این نتیجه است که بازپروری این افراد در شبکهای از روابط اجتماعی و استفاده از ظرفیتهای مراکز بازپروری، مدارس، خانواده و محله بهعنوان واسطههای ترجمه سبب شده است که زنان و کودکان بازگشته از داعش به تأمل هویتی و درنتیجه بازاندیشی در هویت اجتماعی خود بپردازند و در فرآیند موفق ادغام قرار گیرند. در این کشورها، فعالیتهای سازگاری با سرزمین مادری و بازپروری و اقدامات بنیادی بهصورت فردی با تمرکز ویژه بر حمایت معنوی، روانی، ایدئولوژیک و خانواده آغازشده است که با کمکهای دولتی در مواردی همچون بازگرداندن وضعیت مدنی، کمکهای مالی دورهای، غلبه بر طرد اجتماعی و ناراحتی روانی، آموزش در مشاغل جدید مانند مترجمی، حسابداری و خیاطی همراه بوده است.
مقاله دوم با عنوان "تهدیدهای امنیتی و سیاست خارجی روسیه در دوران پوتین" به قلم خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد و آقای صارم شیراوند این موضوع را مورد واکاوی قرار میدهد که چرا روسیه در دوران پوتین استراتژی عملگرایی واقعگرایانه و کدهای رفتاری متأثر از این استراتژی را در عرصه سیاست خارجی در دستور کار خود قرار داده است؟. در واقع مقاله بر این گمانه استوار است که فدراسیون روسیه دوران پساشوروی، با تهدیدهای امنیتی بسیاری مواجه بوده است. اما در دوران پوتین عملگرایی ویژه ای را متاثر از تهدیدهای خود در سیاست خارجی اتخاذ کرده است. نویسندگان با مروری بر رویکردهای فدراسیون روسیه در دوران ولادیمیر پوتین، در پی اثبات این گزاره است که تهدیدهای امنیتی در کنار شکنندگی امنیت ملی فدراسیون روسیه در فضای پساجنگ سرد، مهمترین محرک عملگرایی واقعگرایانه در سیاست خارجی این کشور بوده است. بر اساس دریافتهای این مقاله، تهدیدهای امنیتی در دو سطح داخلی و خارجی باعث تزلزلپذیری امنیت روسیه در سه سطح داخلی، منطقهای و سیستمیشدهو همین مسئله موجب آن شد که روسیه پوتین با نگاهی موسع به موضوع امنیت، برای تقابل با این تهدیدها بهنوعی عملگرایی واقعگرایانه در سیاست خارجی روی آورد. بر همین اساس، کدهای رفتاری ویژهای در جهت تأمین منافع و امنیت روسیه و کاهش آثار احتمالی تهدیدهای گوناگون بر امنیت ملی بهعنوان دستورالعمل عملیاتی و زیرساخت سیاست خارجی این کشور طراحی و اجرایی گردیدهاند.
مقاله سوم با عنوان " روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری قرقیزستان؛ ایستایی و پایداری (1371-1401) " به قلم آقای دکتر سید محمدکاظم سجادپور و آقای حمید نجف نیا به موضوع روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری قرقیزستان میپردازد. مقاله با این فرض آغاز میگردد که ارزیابی روابط دو کشور ایران و قرقیزستان در طول سی سال برقراری روابط رسمی، علیرغم فرصت تقویت همگرایی در ابعاد مختلف نشان از نوعی ایستایی و پایداری دارد. پس از آن مقاله با بررسی دستاوردها و ناکامیهای این روابط سعی دارد تا به این پرسش پاسخدهد که علل چنین ایستایی و پایداری چیست؟. نویسندگان در ادامه چنین نتیجه میگیرند که دلایلی چون عدم اولویت و تفاوت انگارهها و فقدان راهبرد منسجم تقویت روابط در سطح دوجانبه، سیاست خارجی محتاطانه قرقیزستان در قبال تعامل با ایران و از سوی دیگر حضور قدرتهای رقیب منطقهای و بینالمللی از عمده ترین علل این ایستایی و پایداری بوده است. نهایتا نویسندگان معتقدند برای نیل به توسعه روابط دو کشور در ابعاد مختلف میتوان گسترش همکاریها در ابعاد اقتصادی را در کنار اولویتهای فرهنگی و سیاسی در روابط با قرقیزستان در رقابت با سایر کنشگران در دستور کار جدی قرارداد.
چهارمین مقاله شماره تابستان فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز با عنوان " راهبردهای روسیه و اتحادیه اروپا و ثبات انرژی اوکراین (2014-2004)" به قلم آقای دکتر محمدولی مدرس و آقای بهرام طاهری به نگارش درآمده است. نویسندگان در این مقاله عنوان میدارند که اوکراین به دلیل موقعیت جغرافیایی و دارا بودن خطوط متعدد لوله گاز، نقشی مهم در ژئوپلتیک انرژی ایفا کرده است. وابستگی متقابل میان روسیه، اتحادیه اروپا و اوکراین در حوزه انرژی، اگرچه امکانی را برای بسط همکاریها و درنتیجه چسبندگی ژئوپلیتیک میان آنها فراهم آورده، اما شکلگیری یک رابطه وابستگی متقابل نامتقارن، مناسبات انرژی فیمابین را دستخوش تلاطم کرده و درنتیجه بر ثبات انرژی اوکراین تأثیر گذاشته است. بر همین اساس، نویسندگان این پرسش را پیش میکشند که راهبردهای روسیه و اتحادیه اروپا چگونه ثبات انرژی اوکراین را در فواصل سالهای 2004 تا 2014 (انقلاب نارنجی تا انقلاب میدان) تحت تأثیر قرار داده است؟ سپس نتیجه میگیرند که روسیه با پیگیری راهبردهای انرژی خود از طرقی همچون متنوعسازی مسیرهای انتقال، اخذ مابه ازاء استراتژیک، افزایش قیمت، کاهش و حتی قطع جریان انتقال انرژی و تحمیل قراردادهای بلندمدت و استفاده از ابزار انرژی جهت تغییر رفتار رژیمهای واگرا و اتحادیه اروپا از طرقی مانند متنوعسازی تأمینکنندگان انرژی و مسیرهای انتقال و معطوف نمودن توجه به انرژیهای تجدیدپذیر بر ثبات انرژی در اوکراین تأثیر گذاشتهاند.
مقاله پنج شماره تابستانی فصلنامه با عنوان" روسیه و شالودهشکنی اوکراین در خارج نزدیک )2014 تا 2023( " توسط آقای دکتر دانیال رضاپور و خانم صدیقه آذین نوشته شده است. مقاله عنوان میدارد که جدایی کریمه از اوکراین و ضمیمه شدن آن به قلمرو فدراسیون روسیه در سال 2014 و عملیات ویژه نظامی روسها در قبال این کشور از فوریه 2022 بهعنوان نشانگان زبانشناختی تداعی کننده این امر است که روسیه بهدنبال بسط هر چه بیشتر حوزه نفوذ خود در منطقه خارج نزدیک و درعینحال جلوگیری از حضور غرب در شاکله ناتو برای بالا بردن ضریب امنیتی خود در آن است؛ بنابراین به دلیل اختلاف بنیادین در نشانگان زبانشناختی، تقابل بین روسیه و اوکراین نهتنها کاهش نیافته است، بلکه بهشدت در حمایت غرب از سیاست های اوکراین توسعه یافته است. نویسندگان همچنین تذکر میدهند که با توجه به اینکه مسئله اراده سیاستگذاران روسیه در جهان پساتاریخی، همچنان بر دو عنصر ذهنیت تاریخی (ژئوپلیتیکی) و ایدئولوژیکی در منطقه ترسیم شده است، امکان یک راهحل سریع منطقهای برخلاف منافع روسیه را از بین برده است. سپس آنها این پرسش را پیش میکشند که با توجه به اراده قدرت توسعه بنیاد با اشکال متفاوت متنی زبانشناختی؛ شالودهشکنی برخلاف منافع روسیه در خارج نزدیک چه پیامدهایی برای اوکراین در پی داشته است؟ آنها در ادامه مقاله نتیجه میگیرند که تلاش اوکراین برای جدایی از حیطه مجموعه امنیتی منطقهای مرکزگرایانه به رهبری روسیه پیامدی همانند جدایی شبهجزیره کریمه از اوکراین و اعلام استقلال مناطق روسنشین و تکهپاره شدن این کشور در سال 2023 داشته است.
و نهایتا مقاله ششم این فشماره از فصلنامه با عنوان " بررسی تئوریک گسترش روابط افغانستان و ترکیه (2001 تا 2021)" توسط آقای محمد اعظم طارق به نگارش درآمده است. وی در این مقاله با بررسی تاریخی روابط ترکیه و افغانستان، عنوان میدارد که رفتار بینالمللی دولتها زمانی معنادار و هویت مدار تلقی میشود که عوامل، انگیزهها و زمینههای آن مورد تبیین علمی و تفسیر تئوریک قرار گیرند. تعمیق و گسترش روابط افغانستان و ترکیه پس از 2001 م یکی از آن دسته رفتارها میباشد. نویسنده هدف خود را تحلیل علل و عوامل این رفتار در چارچوب نظریۀ سازهانگاری بر میشمارد و این پرسش را پیش میکشد که مبانی سازهانگارانهای که موجب تعمیق و گسترش روابط آنکارا و کابل از 2001 تا 2021 شد، چیست؟ و نهایتا پاسخ را در سازههای مشترک اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی می داند که به اعتقاد وی از عمدهترین مبناهای سازهانگارانۀ تعمیق و گسترش روابط افغانستان و ترکیه را در بازه زمانی ذکرشده، میباشد. بر اساس یافتههای این مقاله «هویت» و «منفعت» دو محور اصلی روابط آنکارا و کابل را تشکیل دادهاند. با این تفاوت که هویت بهعنوان سازۀ موقت و منفعت به حیث سازۀ دائمی نقش بازی کرده است.
همانند روال همیشگی فصلنامه، در شماره تابستانی فصلنامه نیز فایل PDF تمام مقالات و نیز خلاصه انگلیسی تمام مقالات ارائه شده است. عزیزان برای دریافت مقالات میتوانند به آدرس زیر رجوع نمایند:
http://ca.ipisjournals.ir/issue_48364_49132.html