اجلاس ریاض از انتظارات تا واقعیات

۲۴ آبان ۱۴۰۲
مشاهده ۳۶۵۷

در روزهای گذشته شاهد برگزاری اجلاس فوق العاده کشورهای اسلامی در ریاض، بودیم. همانگونه که سید حسن نصرالله نیز در سخنرانی اخیر خود تأکید کرد، فلسطینی‌ها، به ویژه مردم غزه به این نشست امید بسته بودند و انتظار می رفت در پایان آن شاهد تصمیمی جمعی، جدی و بازدارنده از سوی کشورهای اسلامی‌باشیم. جنبش مقاومت اسلامی حماس نیز در پیامی‌به نشست فوق العاده سران کشورهای عربی و اسلامی در پایتخت عربستان سعودی، از آن‌ها خواست تا تصمیمی تاریخی و سرنوشت‌ساز بگیرند و برای ارسال مواد غذایی و آب، اقلام پزشکی و سوخت به غزه و بهبود وضعیت بیمارستانها در این باریکه، از همه اهرم‌های قدرت عربی و اسلامی خود استفاده کرده و به آمریکا به عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی، فشار وارد کنند.

با این وجود، متأسفانه این انتظارات برآورده نشد و شرکت کنندگان در این اجلاس تنها با صدور بیانیه ای حملات و جنایات جنگی رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه را محکوم کرده و خواستار توقف فوری جنگ، شکستن محاصره غزه و ارسال کاروان‌های کمک‌های بشردوستانه عربی- اسلامی و بین المللی به این منطقه شدند. هر چند اعضای شرکت کننده در این نشست از دادستان دیوان کیفری بین‌المللی خواستند تحقیقات فوری درباره جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت توسط رژیم صهیونیستی در سراسر اراضی اشغالی فلسطین از جمله بیت‌المقدس شرقی را آغاز کند، اما برای اعمال هیچ تحریم یا تهدید مشترک دیگری به جمع بندی نرسیدند.

البته موضع گیری و سخنان رؤسای جمهور و سایر مقامات ارشد شرکت کننده در این نشست نسبتاً یکدست و محکم بود، اما در نهایت به دستاورد ملموس و اثرگذاری که بتواند ورق جنگ در غزه را برگرداند، منجر نشد. سؤال اینجاست که چرا؟ چگونه است که کشور اسلامی عضو سازمان همکاریهای اسلامی‌که در آن قدرتهای منطقه ای اثرگذاری همچون جمهوری اسلامی ایران، عربستان، ترکیه، مصر، قطر، اندونزی و مالزی عضو هستند، نمی‌توانند به تصمیمی‌برسند که فاجعه غزه را که توسط رژیم صهیونیستی و با حمایت مستقیم آمریکا در حال وقوع است را پایان دهند؟!

پاسخ اولیه و ابتدایی احتمالاً منافع و اهداف سیاسی متفاوت و حتی متناقض اعضای این سازمان است؛ کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی هر چند به واسطه جمعیت عظیم خود و برخورداری از منابع غنی انرژی، اهرم های فشار قدرتمندی همچون تحریم اقتصادی و تحریم انرژی را در دست دارند، اما چشم انداز سیاسی آینده آنها در عرصه بین المللی و منطقه ای یکسان نیست.

 در حالی که کشورهایی همچون ایران و سوریه خواهان تقویت جبهه مقاومت در منطقه هستند و نابودی رژیم صهیونیستی، شکل گیری کشور مستقل فلسطین و خروج آمریکا از منطقه جز اهداف آنها است، اکثر کشورهای عربی و البته تا حدودی هم ترکیه، از قدرت گرفتن و پیروزی جبهه مقاومت می هراسند و آن را در راستای منافع و امنیت خود نمی‌بینند و از راه حل دو کشوری حمایت می‌کنند. ضمن اینکه هیچ یک از آنها خواهان نابودی رژیم صهیونیستی و خروج کامل آمریکا از منطقه نیستند. در نتیجه به واسطه چنین اهداف و رویکردهای متناقضی است که نشستهای پی در پی از قاهره گرفته تا ریاض برگزار می‌شود، اما به نتیجه ملموسی نمی رسد و دردی از مردم غزه دوا نمی‌کند.

دلیل دیگر برای بی نتیجه بودن نشست کشورهای اسلامی، تفاوت رویکرد آنها به پیمان ابراهیم و آشتی سیاسی با رژیم صهیونیستی است؛ در حالی که ایران و سایر اعضای جبهه مقاومت، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را خیانت به آرمان فلسطین و دلیل زیاده خواهی‌های رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر می دانند، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نمی خواهند در مواجهه با این جنگ، تمامی‌پلهای پشت سر خود را خراب کرده و روابطشان را با آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی کاملا تیره و سرد کنند در نتیجه سیاست یکی به میخ و یکی به نعل را در پیش گرفته اند و می‌کوشند از حد لفاظی و سخنرانی‌های آتشین فراتر نروند. حضور و نقش آفرینی آنها در نشستهای مختلف عربی- اسلامی نیز به این دلیل است که وجهه و اعتبار آنها را در عرصه داخلی و بین المللی، حفظ کند و انگ بی تفاوتی به آنها زده نشود، اما در عین حال از اتخاذ هر سیاست و تصمیمی‌که آمریکا و رژیم صهیونیستی را تحت فشار جدی قرار دهد و روی روابط آتی با آنها تأثیر منفی بگذارد، اجتناب می‌کنند.

در چنین شرایطی، باید گفت هر چند حمله 7 اکتبر حماس به رژیم صهیونیستی و آغاز جنگ خونین غزه، روند آشتی سیاسی و بهبود و توسعه روابط برخی کشورهای عرب از جمله عربستان با رژیم صهیونیستی را به تعویق انداخت و انتظار می رود به دلیل رویکرد جنایتکارانه و ضد بشری این رژیم در جنگ غزه و حمله آن به مراکز درمانی و کودکان و زنان، در آینده نزدیک نیز شاهد تدوام نفرت فزاینده ملتهای عرب از رژیم صهیونیستی و فراهم نشدن شرایط آشتی اعراب و رژیم صهیونیستی باشیم، اما رویکرد کشورهای عربی و اسلامی در نشست اخیر ریاض نشان داد این سیاست تدوام نخواهد داشت.

پایان بی نتیجه نشست ریاض و عدم توافق کشورهای اسلامی‌شرکت کننده برای اجرای تصمیمات سخت گیرانه و تحریم‌های جدی علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا حاکی از آن است که این کشورها همچنان برای آینده روابطشان با رژیم صهیونیستی برنامه دارند. شاید مقامات این کشورها برای آرام کردن افکار عمومی جریحه دار شده ملتهای اسلامی، در کوتاه مدت به دنبال عادی سازی روابط با چنین رژیم کودک کشی نباشند، اما قطعا سیاست بلند مدت آنها چیز دیگری است.

به عبارت دیگر، فعالیت اصلی قدرت های منطقه‌ای برای نقش آفرینی در بحران غزه در این اجلاسهای مشترک انجام نمی‌شود و این سازمان و جمع کشورهای اسلامی هیچ گاه نقطه اتکای اصلی و نهایی آنها نبوده است؛ تحرکات اصلی این کشورها در توافقات پشت پرده و رایزنی‌های دوجانبه و چند جانبه مخفی رقم می خورد؛ جایی که رسانه‌ها و افکار عمومی جهانی حضور ندارند و می‌توان هر چیزی را خرید و فروخت. در این جایگاه دولتمردان عرب می‌کوشند به بهای گرفتن امتیازاتی مختصر در جنگ کنونی، تداوم رابطه، توسعه سرمایه گذاری و البته آشتی سیاسی با رژیم صهیونیستی را تضمین کنند.

بر این اساس جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت اثرگذار منطقه ای و البته مخالف پیمان ابراهیم، باید به منظور کمک به پایان جنگ غزه و بالا بردن هزینه بی عملی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی، در صدد اعمال نفوذ و فشار بر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و تشویق آنها به بازی در زمین مشترک بر آید. در شرایط کنونی تحریک شدید افکار عمومی جهانی علیه اقدامات ضد بشری رژیم صهیونیستی در غزه، فضای مناسبی برای بازیگری ایران در این زمینه ایجاد کرده است، در نتیجه با بهره گیری از این موقعیت و البته استفاده از پتانسیل آشتی سیاسی با عربستان، باید تلاش شود در محوری موازی و همسو با همکاری با جبهه مقاومت، کشورهای اثرگذار منطقه و جهان اسلام را نیز به تحرکات جدی تر وادار کرد.

 محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه

(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)   

 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است