بازاندیشی دورنمای همکاری اروپا و غرب آسیا در پرتو جنگ غزه

۱۵ آبان ۱۴۰۲
مشاهده ۱۳۲۲۲

اروپایی‌ها بیش از هر زمان دیگر از تداوم درگیری و خشونت در مناطق اشغالی فلسطین نگران شده اند. چرا که بار دیگر توجه جامعه جهانی به منطقه غرب آسیا جلب شده و موضوع اوکراین به تدریج درحال فراموشی است. اظهارات زلنسکی رئیس جمهور اوکراین و دودا رئیس جمهور لهستان موید همین امر می‌باشد. درواقع اروپا به این درک رسیده است که وقوع درگیری گسترده در غرب آسیا به تضعیف موضع جناح یورآتلانتیک در مواجهه با روسیه می انجامد.

اتحادیه اروپا با داشتن 16000 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی به عنوان یکی از بالاترین درآمدهای سرانه جهان ؛ از ابتدای هزاره سوم سعی در تقویت نقش و بازیگری خود در عرصه بین المللی دارد ولی در مدیریت دو بحران امنیتی داخلی قاره یعنی جنگ بوسنی و جنگ کوزوو در سال های پایانی قرن بیستم نتوانست ظرفیت شایسته ای را بنمایش بگذارد و نهایتا با نقش آفرینی امریکا بر این دو بحران فائق آمد. این اتحادیه در دهه‌های ابتدایی هزاره سوم ضمن توجه به تثبیت ساختاری داخلی؛ فصل جدیدی را در نقش آفرینی سیاست خارجی و امنیتی بویژه دریای سیاه تجربه می نماید.

اتحادیه با بیش از 3 هزار میلیارد یورو مبادلات خارجی بزرگترین قطب تجاری جهان بوده و بیش از 50 % انرژی مورد نیاز خود را از منطقه غرب آسیا تامین می نماید. بطور کلی منطقه غرب آسیا بواسطه موضوعات امنیت انرژی، تروریسم، چالش مهاجرت، بحران قدیمی فلسطین و رژیم صهیونیستی و داعش در سوریه؛ عراق؛  لیبی و غیره  برای اتحادیه اهمیت فوق العاده ای دارد.

ولی اتحادیه بیشتر رویکرد نرم ، غیرفعال و اجتماعی را برای مدیریت بحران‌ها در نظر دارد و بدلیل تنوع منافع و مواضع کشورهای مهم و تاثیر گذارتر خود بویژه سه کشور  آلمان ، فرانسه و ایتالیا  با همرایی انگلیس و پیروی از مواضع آمریکا و توجه به رعایت ملاحظات شورای همکاری خلیج فارس ؛ ترکیه و  رژیم صهیونیستی کمتر توانسته است با ایفای نقش فعال در منازعات غرب آسیا با موفقیت شایان روبرو باشد.

اروپا پس از تجربیات تلخ سه قرن جنگ و منازعه؛ پس از جنگ جهانی دوم به سمت توسعه و رفاه روی آورده است و با جغرافیای سیاسی خاص خود نقش مهمی در تعاملات منطقه ای و بین المللی داشته و می‌توان اذعان نمود که  5 اصل استوار سیاست خارجی به عنوان شعار همه دول عضو و احزاب سیاسی و جامعه مدنی مورد موافقت بوده است:

  •  تامین امنیت و ثبات با رویکرد اجتماعی فرهنگی در مسیر ارتقاء درآمدهای اقتصادی و بهبود رفاه عمومی در سطح ملی کشورهای عضو و در سطح ساختاری اتحادیه اروپا
  • ارتباط دوستانه با امریکا و رژیم صهیونیستی
  • تلاش برای تقویت و گسترش اتحادیه و ناتو به سمت شرق برای مقابله با روسیه
  • کمک و اقدام لازم برای تقویت سازمان ملل متحد و سازمان‌های بین المللی بویژه در آفریقا
  • همکاری نزدیک با کشورهای آسیایی و بویژه غرب آسیا

اساسا" در اداوار مختلف تاریخی و حیات بشریت " قاره آسیا و بویژه منطقه غرب آسیا که همواره جایگاه بسیار مهمی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشته و خواهد داشت و بطور کلی مولفه‌های اهمیتی آن در موارد ذیل خلاصه می‌شود:

الف: ظرفیت بالای انرژی غرب آسیا با توجه به وجود بیش از 60 % منابع نفت و گاز  جهان در این منطقه و وابستگی بیش از 70% بخش تولید و اقتصاد اروپا به واردات انرژی از خارج

ب: تحولات غرب آسیا در سال های آغازین هزاره سوم و تهاجم نظامی امریکا به عراق ، افغانستان و لیبی موجب بهم بخوردن ثبات منطقه و نوعی توسعه ناامنی و گسترش خشونت و اشکال مختلف تروریسم شده است که گستردگی آن خیلی سریع بویژه از طریق مدیترانه می‌تواند امنیت اروپا را هدف قرار دهد.

ج: مهاجرت از دیگر موضوعات بسیار مهم و از چالش های اساسی اروپا در دهه‌های ابتدایی هزاره سوم میلادی می‌باشد. در مطالعه سیاست خارجی کشورها فرهنگ و میزان پیشرفت های علمی از عوامل پایدار بوده است؛ امری که موجب جذابیت مراکز علمی و آموزشی اروپا برای اتباع خارجی و به تبعه آن مهاجرت از اقصی نقاط دنیا خصوصا از غرب آسیا به سمت قاره سبز شده  است .

 د: موضوع مهم دیگر به حوزه فرهنگ و دین بر میگردد. با توجه به روند افزایشی موالید بین مسلمانان مقیم اتحادیه و میزان چشمگیر مهاجران مسلمان اتحادیه نگران بهم خوردن یکپارچگی دینی قاره و افزایش سهم و نقش مسلمانان در برابر مسیحیت فائق می‌باشد. در واقع اتحادیه بویژه احزاب و گروه‌های ملی گرا و حتی دینی مسیحی نگران آن هستند که تمدن مسیحیت در رقابت با تمدن اسلامی در نبردی نرم ناچار به واگذاری عرصه باشد. بهرحال در معادلات ژئوپلیتیک معاصر توجه خاصی به نقش دین و مذهب شده است و در واقع دومین پیام مقام معظم رهبری حضرت آیت اله خامنه ای به جوانان اروپایی با داشتن ویژگی‌های مهم مخاطب شناسی ، موضوع تعیین کننده گفتگوی بین دینی ، تروریسم و اتهامات واهی وارده به اسلام ناب محمدی (ص)  حکایت از شناخت عمیق رقابت تمدنی اسلام و مسیحیت در اروپا را دارد.

ه : ارزش های دمکراتیک نیز حوزه چالشی دیگر در تعاملات اتحادیه با غرب آسیا می‌باشد. در واقع اگر اتحادیه رویکرد حمایت جریانات و نهضت های آزادی خواهی در این منطقه را دنبال نماید؛ نتیجه آن استقرار مردم سالاری دینی و حاکمیت رهبران مستقلی خواهد بود که در هیچ شرایطی حاضر به مصالحه بر سر منافع ملی و حراج سرمایه‌های زیرزمینی خود نیستند .

و : وخامت اوضاع در غرب آسیا بطور اعم و نبود چشم انداز روشن برای سیاست های حوزه یورو آتلانتیک در سه  کشور سوریه؛  یمن ، لیبی و حتی فلسطین اشغالی، بشدت اروپا را بواسطه میزان تاثیر پذیری امنیتی و اجتماعی بشدت نگران کرده است و رویکرد اعضای اتحادیه اروپا در مورد حل وفصل بحران منطقه متفاوت بوده و فرایند دنبال شده بیشتر اسیر سیاست های توسعه طلبانه برخی از دول منطقه ای خصوصا رژیم صهیونیستی و سیاست دوگانه امریکا بوده است .

به هر حال اهداف سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تعامل با  منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به دلیل دسترسی به کشورهای خلیج فارس، آسیای مرکزی  و ثروت منابع طبیعی و انسانی کاملا روشن است و ضرورت دارد با عنایت به پیوندهای دیرینه تاریخی و فرهنگی جایگاه ویژه ای به جمهوری اسلامی ایران اختصاص دهد. کلام آخر این که اتحادیه اروپا باید دیپلماسی ترکیبی عمومی و خصوصی بین کار بلندمدت فناوری و تعامل ژئوپلیتیکی تعادل برقرار نماید.

علی بمان اقبالی زارچ، رئیس گروه مطالعات اورآسیا

(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است