دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه بسته جهان همواره نقش مهمیبرای کشورهای ساحلی بویژه جمهوری اسلامی ایران و روسیه داشته است. اگرچه در برههای از زمان این منبع بزرگ آبی نادیده گرفته شد اما در حال حاضر این منطقه با وضعیت جدید از جمله رنسانس دوباره روسیه، ایران قدرتمند، آذربایجان جاه طلب، چین در حال رشد و ظهور افراطگرایی اسلامی دست و پنجه نرم می نماید. این درحالی است که در هزاره سوم با توجه به اکتشاف منابع عظیم نفت و گاز، این منطقه جایگاه برجسته تری برای کشورهای ساحلی و در فرایند تامین انرژی اروپا و ترکیه بدست آورده است.
منابع انرژی دریای خزر، منطقه را دارای اهمیت خاص بین المللی کرده است. طبق پیشبینیها حدود 48 میلیارد بشکه نفت و 292 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی منابع ثابت شده و احتمالی در منطقه وجود دارد. این منطقه علاوه بر نفت و گاز، محل زندگی بیش از صد نوع ماهی میباشد که مهمترین آن استروژن اروپایی است که از سوی اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت در فهرست گونههای در معرض خطر انقراض قرار دارد. حدود 90% از ماهیان خاویاری سیاه و قرمزی که در دنیا به فروش میرسد از خزر میباشد. گرچه، طی دههها به دلیل ماهیگیری بیش از حد و آلودگی زیاد، موجودیت ماهیان منطقه در خطر قرار گرفته است.
موضوع مهم دیگر این که دریای خزر بین اروپا و آسیا قرار دارد. دو قاره ای که امروزه بیشترین بازار مصرف انرژی دنیا هستند. لذا میلیاردها دلار جهت اتصال منطقه به دیگر نقاط دنیا صرف میگردد و در کریدورها و ریلهای جدید و مدرن برای اتصال خزر به اروپا، شرق آسیا و هند برخی فعال و تعدادی در حال راهاندازی هستند.
بطور کلی خزر یک منطقه پر چالش است و علیرغم چندین دور مذاکره و امضاء سند هنوز وضعیت روشنی از میزان سهم و دسترسی کشورهای ساحلی وجود ندارد. این در حالی است که روسیه و ایران بزرگترین بازیگران منطقه هستند و ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان به عنوان قدرت های منطقهای در حال ظهور و بروز هستند.
درگیری روسیه در اوکراین موجب تقویت و تغییر کنشگری برخی کشورهای حاشیه دریای خزر شده است. به عنوان مثال سیاست خارجی باکو به عنوان یکی از کشورهای مهم در استفاده از منابع نفتی منطقه خزر بر تقویت استقلال؛ ارتقاء موقعیت در جامعه بینالمللی؛ تضمین تمامیت ارضی کشور و رفع عواقب درگیری نظامیبا ارمنستان و تامین امنیت اقتصادی و انرژی بر پایه سیاستهای تدافعی متمرکز میباشد. از طرفی ترکیه با مولفههای ارتباط فرهنگی، زبانی و اقتصادی با سه کشوری که دارای قومیت ترکی یعنی آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان بخصوص روابط بسیار نزدیک با باکو سعی در تقویت نقش و نفوذ خود در منطقه دارد و شرکتهای ترکیهای میلیاردها دلار در منطقه سرمایه گذاری کردهاند.
ایران نیز یکی از قدرتهای با ثبات اوراسیا است و از این رو برای خود در منطقه خزر یک موقعیت ویژه دارد. جنوبیترین بخش دریای خزر در ایران واقع و بسیار عمیق است و دو سوم حجم کل آب دریا را شامل میشود. ایران بعد از روسیه به دلیل داشتن10% از ذخایر نفت خام دنیا و 17% از ذخایر گاز طبیعی، دومین کشور بزرگ دارنده منابع گاز طبیعی در دنیا است. البته ذخایر نفت ایران مانند ذخایر گازی دور از سواحل دریای خزر قرار دارد ولی در این اواخر خبر محدود نمودن ورودی آب رود ولگا موجب نگرانی تهران شده است و نکته جالب توجه این است که مردم ایران توجه ویژه ای به دریای خزر به عنوان مهمترین مقصد تفریحی و گردشگری طبیعی در تمامی فصول سال بویژه تابستان دارند.
همچنین منطقه خزر برای قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای اهمیت مضاعف رو به رشد دارد. امریکا در سال های اخیر توجه ویژه ای به منطقه خزر با اهداف مهمی چون تقویت خزر برای تبدیل شدن به مرکز حمل و نقل، تولید پایدار و امن برای منابع انرژی، رصد تحرکات ایران و روسیه و حل و فصل مناقشات طولانی در منطقه دارد. روابط چند جانبه اروپا نیز با کشورهای منطقه بر مشارکت عملی مبتنی بر موضوعات اقتصادی و انرژی تمرکز دارد.
از سوی دیگر چین در بخشی از پروژههای زیرساختی در آسیای مرکزی سرمایه گذاریهای سنگینی انجام داده است. بخش اصلی فعالیتهای چین در بخش شرقی سواحل دریای خزر میباشد. روسیه نیز حداکثر نفوذ خود در منطقه را از طریق اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی انجام داده و بزرگترین ناوگان نیروی دریایی در دریای خزر را دارا میباشد. تجارت و سرمایهگذاری روسیه در هر یک از کشورهای ساحلی دریای خزر توسعه یافته است و سازمانهایی از قبیل سازمان پیمان امنیت دسته جمعی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که با حمایت روسیه هستند در تلاش برای مقید کردن پایتخت کشورها به مسکو، از طریق موافقتنامهها و معاهدات میباشند.
مسکو در خزر بر موضوعاتی چون به حاشیه بردن نفوذ غرب در منطقه، همگرایی کشورهای منطقه زیر نظر سازمانهای مورد حمایت، دلسرد کردن سرمایه گذاری خارجی در ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان که میتواند جریان عبور نفت و گاز را به بازار اروپا تسهیل کند و افزایش فعالیت اقتصادی با دیگر کشورهای ساحلی دریای خزر متمرکز میباشد.
بنابراین تغییرات محیط بازی به خصوص رقابت و در برخی موارد تعارض میان کنشگران منطقه ای و فرامنطقه ای در منطقه خزر باعث گردیده است که این منطقه در آینده نیز همچنان در شطرنج استراتژیک قدرتهای منطقهای و جهانی از اهمیت بالایی برخوردار باشد و به عنوان یکی از کانونهای تمرکز مورد توجه قرار گیرد.
علی بمان اقبالی زارچ، کارشناس ارشد یورآسیا
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)