تأمل نظری در حوزه سیاستورزی و شیوه حکومت داری از جمله تأملات ریشهدار در تاریخ بشر است. شکلگیری جوامع بشری و نیاز به وجود یک گروه حاکم و ادارهکننده، حتی در اشکال ابتدایی آن، طبیعتاً اندیشه در شیوه حکومتگری را نیز به دنبال داشته است. پرسش اصلی این اندیشهها این است که «بهترین» شیوه حکومت کدام است و این «بهترین» هم بقا و ثبات حکومت و هم رضایت خاطر اتباع و رعایا را در بر میگیرد. این پرسش را میتوان چکیده و عصاره تمامی مباحث اندرزنامههای سیاسی دانست و درواقع این اندرزنامهها را باید پاسخهایی مفصل به این پرسش کوتاه و مختصر در نظر گرفت.
تأملات در حوزه سیاستورزی را میتوان در دو گروه عمده جای داد؛ یک گروه در ذیل مباحث مربوط به فلسفه سیاسی یا فلسفه حکومت جای میگیرد و از نامآشناترین آثار در این گروه باید به احکامالسلطانیه اشاره کرد. آراء و آثار فارابی در حوزه سیاست را نیز باید در همین دسته جای داد. گروه دوم شامل آثاری است که کمتر حاوی تأملات نظری و عمیق در حوزه «فلسفه» سیاست و حکومت و بیشتر حاوی دستورات عملی و عینی درباره «چگونگی» حکومتداریاند و عموماً از این گروه با عنوان اندرزنامهها یاد میشود. آثاری چون نصیحهالملوک، سیرالملوک، اخلاق ناصری و سلوک الملوک در این گروه جای میگیرند و حتی آثار تعلیمی-تمثیلیِ عمومیتری نظیر کلیله و دمنه، بوستان و گلستان سعدی، قابوسنامه و ... نیز خالی از اندرزها و توصیههای سیاسی نیستند. اندرزنامهها از موضعی حکیمانه و توصیهگرایانه و با زبانی ساده و روشن و از طریق درهمآمیختن حکایت و نصیحت، حاکمان را در اتخاذ بهترین شیوه سیاستورزی یاری میرسانند. اگر مؤلفان آثار گروه اول فقیهان و عالمان دینیاند، گروه دوم را عموماً وزیران، دیوانیان، اهل قلم و ادیبان تألیف کردهاند. این خاستگاه متفاوتِ تألیفی در محتوا و زبان این آثار نیز آشکار است.
اندرزنامهها کلیت یک نظام حکومتی و کارکردهای آن را مورد توجه قرار میدهند و برای هریک از کارویژههای یک حکومت، توصیههایی دارند. در یک نگاه کلی، میتوان یک دیدگاه مطلقگرایانه مبتنیبر خیر و شر را در این متون ملاحظه کرد. در تمامی این توصیهها، تأکید بر عدل و داد و پرهیز از ظلم و بیعدالتی در معنای کلی آن وجود دارد. کانون اصلی در منظومه فکری این آثار را باید «عدالت» دانست. علاوه بر این، تداوم مفهومی آشکاری نیز در این متون وجود دارد. این تداوم گاهی به تکرار عینی و دقیق جملات، عبارات و حکایات نیز میرسد. حتی محتوای اندرزنامههای ساسانی نیز به دوران اسلامی منتقل شده و این خود نشانگر وجود یک بینش اخلاقی واحد در نگاه به سیاست در سرتاسر تاریخ ایران است. نخستین آثاری از این دست که در دوران اسلامی و عمدتاً به زبان عربی تألیف شدهاند و از جمله آنها میتوان به کتاب التاج، کتاب الوزراء و الکتّاب، الفخری فی آداب السلطانیه و نظایر آنها اشاره کرد، دقیقاً همان محتوای آثار پیش از اسلام را بازگو میکنند و به عبارت بهتر، این تداوم نشان میدهد که آنچه با عنوان نهضت ترجمه میشناسیم و آثار فکری تمدنهای باستان را به جامعه اسلامی وارد کرد، بینش اخلاقی آن آثار را نیز منتقل نموده است.
حال میتوان مسأله سیاست خارجی را نیز در نگاه این آثار اندرزنامهای دنبال نمود. در آنچه به این حوزه مربوط میشود، هم میتوان موضوعات و توصیههای کلی و فراگیری را نظیر هوشیاری در برابر دولتهای خارجی، حفاظت از مرزها، تدابیر جنگ و صلح و مسائلی از این قبیل یافت و هم البته اندرزهای جزئی و موردی در خصوص قواعد هدیه دادن و هدیه گرفتن در روابط خارجی، طریقه پذیرایی از فرستادگان دولتهای دیگر، نحوه ارسال گزارشهای دیپلماتیک و نکاتی از این دست در این متون وجود دارد. مرکز ثقل تمامی این توصیهها «میانهروی» است؛ چنان که هدیههای بسیار گرانقیمت نشانه ضعف و هدایای کمارزش دال بر خساستاند و یا افراط در احترام گذاشتن به فرستادگان دولتهای دیگر نشانه زبونی و تفریط در آن، علامت بیحرمتی و بیادبی است. همین الگو تقریباً در تمامیتوصیههای این آثار قابل مشاهده است.
از جمله مواردی که عموماً در این دست از آثار مورد توجه قرار میگیرد، بایستهها و نبایستههای یک سفیر (عموماً در این متون، از اصطلاحات «ایلچی» و «رسول» استفاده میشود) است. در نگاه این متون، سفیر موقعیتی پیچیده، مهم و چندبعدی دارد. آنها مجموعهای گسترده از خصایل، ویژگیها و دانشها را برای سفیران الزامی میدانند. تجربه فراوان و متنوع، سخنوری، حافظه قوی، توانایی پیشبینی، حاضرجوابی، ظاهر مناسب، شجاعت، دانایی، فصاحت و قاعدهدانی نمونههایی از این خصایلاند و البته سفیر باید پرحرف، خسیس، طمعکار، دارای همت پَست، بیادب، سبکسر و گمنام نباشد. به عبارت بهتر، این متون برخورداری از تمامی صفات و خصایل مثبت انسانی و نداشتن هیچیک از صفات و خصایل منفی را برای سفیر لازم میدانند و بدین گونه است که تصویر یک انسان آرمانی را از او ترسیم میکنند. در واقع، به بیان خواجه نظامالملک «سیرت و خرد و رأی رسول دلیل باشد بر سیرت و خرد و رأی و بزرگواری پادشاه» و بنابراین، سفیر آینه حکومتی است که او را اعزام نموده و هر زشت و زیبای او انعکاسی از زشت و زیبای دولت متبوعش است.
علاوه بر ویژگیها و توانایی شخص سفیر، مأموریت و مسئولیت او نیز در نگاه این متون، پیچیده و چندبعدی است. در باور اندرزنامهها، سفیر تنها رساننده یک پیغام از دولتی به دولت خود نیست (در زمانه نگارش این متون، سفیر به معنای امروزی یعنی سفیر مقیم نیست، بلکه کسی است که مسئولیت پیامرسانی را بر عهده دارد). حتی شاید بتوان گفت کمترین وظیفه سفیر رساندن همان پیامی است که بر عهده وی گذارده شده است. او در واقع مأمور است تا تصویری دقیق، روشن، چندبعدی و جزئینگرانه را از محل مأموریت خود به دولت متبوعش ارائه نماید. مؤلف روضهالانوار عباسی به صراحت از سفیران (در تعبیر این کتاب: ایلچیان) میخواهد که «بر کلیات و معظمات امور اکتفا ننمایند بلکه وقایع جزئیه را ... در هر باب استعلام و اعلام مینموده باشند» و آن «وقایع جزئیه» در حقیقت شامل مجموعه گستردهای است که از عزل و نصبهای آن حکومت و اوضاع لشکر و سپاهیانش تا میزان خرابی و آبادانی شهرها و راهها و پلها و اخلاق شخصی مسئولان آن دولت و نحوه معاشرت و تعامل آنان با یکدیگر و رضایت رعایا از حاکمان خود را در برمیگیرد. هیأت همراه سفیر نیز همین وظیفه را بر عهده دارند و ضروری است «از حقیقت حالات مطلع باشند و روزنامه بهتفصیل در همه باب» بنویسند. در واقع، این آگاهی همهجانبه ارمغان اصلی سفیر از مأموریت خود است و بدان جهت اهمیت دارد و بسیار بر آن تأکید میشود که میتواند سلطهآفرین باشد و ابزار غلبه فکری (و چه بسا عینی) دولتی بر دولت دیگر را فراهم آورد. به عبارت دیگر، آنچه امروزه برای ما تحت عنوان ارتباط دانش و قدرت مطرح است، در تعبیر این متون بدین شکل بازتاب یافته است.
مطالعه دقیق متون اندرزنامهای و تلاش برای درک منظومه فکری آنها، اطلاعات مهمی را از پیشینه سیاستورزی در ایران و یا نگاه نخبگان به سیاست را آشکار میسازد. این متون در حوزه آنچه به سیاست خارجی مربوط میشود، با توجه به فقدان اسناد و یادداشتهایی از سفرا و ایلچیان ایرانی تا پیش از قرن هفدهم میلادی، میتوانند نحوه نگاه ایرانیان به این مقوله را نمایش دهند و هرچند ممکن است به دلیل سرشت توصیهای و اندرزی خود جنبه آرمانگرایانه داشته باشند، دستکم شمایی از واقعیت عمل در این حوزه را روشن میسازند.
محیا شعیبی عمرانی، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)