تداوم جنگ در اوکراین تغییرات مهمی را در ژئوپلیتیک مناطق پیرامونی و محور اورآسیا موجب شده است که یکی از قابل مشاهده ترین و پر سر و صدا ترین با اندکی فاصله در آسیای مرکزی است، منطقه ای که نقش مهمی در سیر تاریخی و تمدنی جهان و دو قاره آسیا و اروپا داشته و حداقل در قاره سبز بسیار شناخته شده نمیباشد. آسیای مرکزی به طور کلی شامل 5 کشور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان است که دارای منابع طبیعی و معدنی قابل توجه بوده و موزائیکی از اقوام و ملل مختلف میباشد و اگرچه آنها از نظر قومیبه عنوان کشورهای ترک تبار و دینی اسلام با هم مرتبط بوده و تا حد زیادی سرنوشت ژئوپلیتیکی یکسانی در قرن بیستم داشتند ولی سقوط اتحاد جماهیر شوروی و دوره پس از آن موجب متمایز کردن آنها در برخی سطوح گردید. در حال حاضر پنج بازیگر اصلی ژئوپلیتیک، یعنی روسیه، چین و ایالات متحده آمریکا، به اضافه جمهوری اسلامی و ترکیه، مزیت خاصی در رابطه با کشورهای آسیای مرکزی دارند که به اختصار به آن پرداخته میشود:
فدراسیون روسیه
این کشور بازیگر مسلط در این منطقه برای چندین قرن بوده است چرا که کشورهای آسیای مرکزی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند و برخی رویدادهای جاری مانند تحولات سال گذشته در قزاقستان نشان داد که مسکو هم چنان نقش برتر و تعیین کننده داشته و در صورت لزوم در منطقه ایفای نقش می نماید. هم چنین از سویی ابعاد هویتی و فرهنگی نیز نقش روسیه در این منطقه بسیار قوی است که الفبای سیریلیک به زبان روسی و اقلیت های مهم روسی را در بر میگیرد. و از سوی دیگر باید توجه داشت که روابط نظامی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی و زیرساخت ها به کرملین وابسته بوده و این کشورها جایگاه مهمیبین چین و روسیه دارند. البته در شرایط جاری بر کسی پوشیده نیست که نفوذ و تاثیرگذاری روسیه تحت آثار جنگ اوکراین تا حدودی کاهش یافته و بر نقش رقبای دیگر بویژه چین، آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه، ایران و حتی کشورهای خلیج فارس افزوده شده است.
چین
این کشور مزیت های خاص اقتصادی، نظامی، جمعیتی در آسیای مرکزی داشته و ظرفیت سرمایه گذاری چین در قابل یک کمربند و یک راه بسیار اغواگر میباشد در عین که طرفین دارای یک تاریخ مشترک بسیار قدیمی، تعداد قابل توجه اقلیت قومی و روابط اقتصادی ریشه دار هستند که براحتی حذف پذیر نیستند و جاده ابریشم نیز عنصر مهمی است که از این منظر به آنها هویت مشترک میبخشد. کشورهای آسیای مرکزی از دیدگاههای متعدد برای چین اهمیت ویژهای دارند و این کشور به دنبال تقویت نفوذ خود در منطقه با هدف تامین امنیت مرزهای غربی خود در برابر گروههای شبهنظامی اسلامگرا، تضمین واردات انبوه انرژی و حفظ بازار برای کالاهای چینی در کنار امکان سرمایه گذاری در زیرساخت ها میباشد.
ترکیه
نقش برتر این کشور به بهره مندی از جامعه قومی ترک با اشتراکات دینی و فرهنگی بر میگردد همچنین ترکیه از طرفی حضور گسترده اقتصادی در این کشورها داشته و در ردیف سرمایه گذاران برتر در این جمهوریهای میباشد و از طرف دیگر آنکارا به عنوانهاب منطقه ای انرژی نقش مهمی در صادرات انرژی آسیای مرکز دارد. در عین حال که حمایت سیاسی این کشور عامل توازن در روابط این جمهوریها با چین و روسیه بوده است. روابط با ترکیه برای قزاقستان و ازبکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی در درجه اول به دلیل دسترسی به بازارهای غربی در کنار حمایت از چند جانبه گرایی و در مرحله بعد همکاری گسترده نظامی و امنیتی بسیار مهم میباشد هم چنین تعاملات گردشگردی طرفین نیز بسیار قابل توجه میباشد.
آمریکا
سیاست این کشور در منطقه بیشتر بر رصد تحولات و بهره گیری از این جمهوریها در بالانس روابط با مسکو و پکن متمرکز میباشد البته پس از بحران اوکراین توجه واشنگتن به این منطقه افزون شده است که سفر آنتونی بلینکن به قزاقستان و ازبکستان در این راستا قابل تحلیل میباشد. با این حال، رویکرد دیپلماتیک ایالات متحده در قبال آسیای مرکزی از سال 2015 در پلتفرم دیپلماتیک موسوم به C5+1 قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان به علاوه امریکا تجسم یافته است.
جمهوری اسلامی ایران
روابط کشورمان با جمهوریهای آسیای میانه علیرغم اشتراکات فرهنگی و تمدنی در دوره پسا فروپاشی چند مرحله مختلف را تجربه نموده است و از ظرفیت های قابل توجه بسط و گسترش روابط استفاده حداکثری نشده است. بر کسی پوشیده نیست که ایران توانمندی مهمی در صدور خدمات فنی و مهندسی و تامین کالاهای مصرفی این کشورها و بویژه در بخش ترانزیت انرژی و کالا دارد و بنظر می رسد در دو سال گذشته اقدامات قابل توجهی با هر پنج جمهوری بویژه با عضویت کشورمان در پیمان شانگهای صورت پذیرفته که سفر ریاست جمهوری به اکثر این کشورها و سفر مقامات عالیرتبه این جمهوریها و افزایش قابل توجه حجم مبادلات در کنار تقویت تعاملات دفاعی و امنیتی نمادهای مهم آن میباشد.
واقعیت این است که جمهوریهای آسیای میانه علیرغم اشتراکات قابل توجه دارای صدای واحدی نبوده و به نوعی در رقابت غیر اعلامیبسر میبرند و بیشتر در فرایند محک نوع تعامل با بازیگران مهم مذکور مشغولند؛ البته قزاقستان و ازبکستان در تعامل با کشورهای غربی فعالتر میباشند و این منطقه به تعادل و ثبات امیدوارکننده نرسیده است و در حال حاضر همه این دول یک نگرانی مشترک در موضوع افراطی گری و تروریسم حاصل از خروج آمریکا از افغانستان دارند و گزینه همکاری بویژه با روسیه، چین و جمهوری اسلامی ایران در کنار ترکیه در روند تغییر نظم جهانی و منطقه ای میتواند در دفع نگرانیهای چند وجهی این کشورها و تامین ثبات و آرامش منطقه موثر باشد.
علی بمان اقبالی زارچ، کارشناس ارشد اورآسیا
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)