کشورهای غربی در پی ناآرامیهای چند ماه گذشته و حرکت های صورت گرفته تلاش کردند تا اغتشاشات داخلی ایران را به عنوان جنبش و انقلاب زنان در ایران معرفی نمایند. برای ارزیابی تحولات چند ماه گذشته در وهله نخست آنچه اهمیت دارد، مقایسه وضعیت زنان ایران با گذشته خود و در مرحله بعدی مقایسه جامعه زنان ایران با وضعیت زنان منطقه است.
این موضوع از آن جهت از نظر جامعه شناختی اهمیت دارد که باید ریشه تفاوت ها را در فرهنگ و سنت جستجو کرد. بدیهی است سنت و فرهنگ شرقی و خاورمیانه ای با فرهنگ اروپایی و غربی تفاوت های بسیار دارد. از این رو تفکیک موضوع زنان از سیاست ایران و برجسته نمودن آن، فقط میتواند استفاده ابزاری تلقی شود.
باید این موضوع را مدنظر داشت که زنان ایرانی در چه بستر اقتصادی و سیاسی توانسته اند رشد کنند. جامعه ایران یک سال پس از وقوع انقلاب اسلامی، درگیر 8 سال جنگ با عراق شد و با خاتمه جنگ، پیش از آنکه مجال سازندگی اقتصادی را پیدا کند، درگیر تحریم های یک جانبه و پیاپی آمریکا و اروپا شد که در واقع شروع نوع دیگری از جنگ بود که همان جنگ اقتصادی است و همواره در این فضا به تنهایی مقاومت کرده است. بنابراین، جامعه زنان و رشد آنان، جدا از کل جامعه ایرانی نیست و میبایست در یک مجموعه کلی آن را ارزیابی نمود.
در چنین فضای تحت فشار از طرف کشورهای غربی که نظیر آن پیش از انقلاب اسلامی احساس نشده بود، زنان ایران چگونه رشد کردند؟ آمارهای سازمان یونسکو و موسسه آمار UIS گویای آن است که 91 درصد زنان ایرانی تا سال 2015 با سواد بوده اند. در سال 1400 با توجه به رشد جمعیت، این آمار به 6 درصد بی سوادی در میان زنان ایرانی رسیده است.
در اینجا باید ابتدا ایران را با کشورهای همسایه خود در منطقه مقایسه کرد. در همسایگی ایران، کشور افغانستان است. در سال 2023 هنوز آموزش ابتدایی دختران افغانستانی، یک معزل اجتماعی برای این کشور محسوب میشود. از آن طرف باید به آمار وضعیت زنان در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس توجه شود، کشورهایی که از رفاه و سرانه اقتصادی بالایی برخوردارند و هیچگونه فشار و تحریمی از طرف غرب متوجه آنان نیست. اما به واقع رشد اجتماعی زنان در این کشورها به چه نسبتی بوده است؟
بدیهی است وضعیت مردم این خطه را نمیتوان با استرالیا و نیوزلند و ... که فاقد بحرانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هستند، مقایسه نمود. برعکس، آنچه باعث سرفرازی و افتخار جمهوری اسلامی و جامعه زنان ایرانی میشود همین امر است. اینکه تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی و جنگ های نظامی و جنگ های اقتصادی تحمیلی به ایران، توانسته اند به توانایی قابل توجهی نائل آیند.
همان گونه که در تعریف دمکراسی و اجرای آن، به تفاوت بین کشورها پرداخته شده و گفته شد دمکراسی غربی در کشورهایی مانند افغانستان و عراق جواب نداد. همان گونه باید به تفاوت های فرهنگی و دینی کشورها بویژه در حوزه زنان، قبل از قضاوت و مقایسه آنان با زنان اروپا و آمریکا پرداخت. اما اگر بنابر مقایسه باشد خوب است به آمارهای بالای خشونت های خانوادگی در اروپا نیز توجه شود. آمارهایی که میان خانوادههای ایرانی و علیه زنان به چشم نمی خورد.
برای نمونه کشور فرانسه یکی از کشورهایی است که همواره با افزایش آمارهای خشونت های خانوادگی روبروست. این خشونت ها نسبت به دختران سنین 15-5 سال هم رسیده است. در همین راستا، روزنامه لوموند در ماه اوت 2021 گزارشی منتشر ساخت و از به قتل رسیدن تعداد 102 زن در سال 2020 طی دوره قرنطینه خانگی توسط همسر یا همسر سابق خود پرده برداشت.
از این رو ناآرامیها دو علت عمده داخلی و خارجی دارد. علت داخلی آن به مقایسه آستانه تحمل نسل جدید با نسل هایی برمیگردد که دوران تلاطم انقلاب اسلامی و 8 سال جنگ تحمیلی را مزه کرده اند و به علت شرایط سخت روزگار، مقاومت و تحمل آنان بالاتر رفته است. همین امر در اروپا هم مصداق دارد. نسل هایی که جنگ های جهانی و آثار مخرب آن را تا سال ها تجربه کرده اند و آستانه تحمل بالاتری دارند با مقایسه نسل جدید برای مثال در فرانسه که برای چند دهم سانتیم افزایش بهای گازوئیل در قالب نهضت جلیقه زردها دست به اعتراضات سراسری زدند.
اما علت خارجی ناآرامیهای اخیر ایران کدام است؟ ریشه آن به سوء استفاده ابزاری از موضوع " زن" برمیگردد. صدای کشورهای غربی برای حمایت از زنان ایرانی جهت آزادی و بهبود شرایط اجتماعی برای آنهاست. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا این دلسوزی برای وضعیت اقتصادی ناشی از تحریم ها و زنان سرپرست خانواده و از آن بدتر، این دلسوزی برای وضعیت بهداشت و سلامت ناشی از تحریم ها صورت نمیگیرد؟
چرا برای زنانی که به سرطان سینه مبتلا میشوند و سالانه به علت کمبود داروهای شیمی درمانی جان خود را از دست می دهند، غرب هیچ احساس مسئولیتی نمیکند و کمیته حقیقت یابی برای گرفتن آمار از زنانی که سالانه به دلیل بیماریهای زنانه جان خود را از دست می دهند، تعیین نمیشود؟ براساس آمار موسسه آمار ایران تا سال 1405 به میزان 63 درصد مبتلایان زن به سرطان سینه افزایش خواهد داشت. تحریم ایران در خرید دستگاههای پت اسکن جهت تشخیص سریع و به موقع بیماری جهت پیشگیری و کمبود داروهای شیمی درمانی به بحران سلامت زنان ایران دامن زده است. در حالی که زنان مبتلا به سرطان سینه در اروپا و آمریکا بلافاصله با دستگاه پت اسکن شناسایی و مداوا و از مرگ نجات می یابند.
معصومه سیف افجه ای، مدیر گروه مطالعات حقوق بشر و زنان
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)