قطعنامه آژانس بین الملل انرژی اتمی و سناریوی تقابل فعال آمریکا با ایران

۲۳ خرداد ۱۴۰۱
مشاهده ۳۳۴۶

پس از ناامیدی دولت امریکا از ایجاد روابط عادی با ایران در دولت بازرگان، متعاقب اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، الگوی رفتاری دولت امریکا در قبال ایران در دولت‌های مختلف دموکرات و جمهوری‌خواه بر اساس الگوی تحریم- مهار و تقابل فعال -غیرفعال تنظیم شد.

مفهوم تقابل فعال، مفهومی مربوط به ادبیات جنگ سرد است که در فاصله سال‌های 1945 تا 1970 (آغاز دتانت) هر گونه منازعه، در هر نقطه‌ای از جهان، رنگ و لعاب جنگ سردی به خود می‌گرفت و نیروی‌های نظامی امریکا و شوروی به همراه پراکسی‌های ( موکلین) خود در مقابل یکدیگر صف‌آرایی می‌کردند. جنگ ویتنام، جنگ کره، مناقشه کوبا از نمونه‌های عینی تقابل فعال امریکا و شوروی بود. منازعه‌ها و چالش‌های سیاسی داخلی نیز گاه شکل جنگ سرد به خود می‌گرفت. منازعه اعراب و اسرائیل و کودتای 28 مرداد در ایران از مصادیق چالش‌های بومی است که در سطح منازعات سیستمیک تعریف و تبیین گردید.

تقابل فعال و غیر فعال میان ایران و امریکا نیز در طول چهل سال گذشته همواره به شکلی متناوب برقرار بوده است. همه دولت‌های مستقر در کاخ سفید در مورد استراتژی تحریم و مهار ایران اتفاق نظر داشته اند. تنها تفاوت میان آنها راهبرد تقابلی آنها در قبال مسائل فیمابین تهران- واشنگتن بود. کاخ سفید هیچگاه با نیت تعامل با ایران وارد بازی نشده است بلکه گاهی بر حسب اقتضائات درونی امریکا یا الزامات ساختار قدرت در سطح خاورمیانه، تقابل فعال را به تقابل غیرفعال تبدیل کرده است. دوران جنگ تحمیلی تا پیش از افشای ماجرای مک فارلین، دوران کلینتون و اوباما (پیش از تحریم‌های 2011) از دوره‌های تقابل غیر فعال امریکا و ایران بود اما پس از افشای  ماجرای مک‌فارلین، دوران بوش پدر، پسر، اوباما (پس از تحریم‌های 2011) و ترامپ از مقاطع تقابل فعال میان ایران و امریکا بوده است.

دوران تقابل فعال نیز دو وضعیت نسبتأ متفاوتی داشته است. زمانی که امریکا با اجماع قدرت‌های بزرگ تقابل خود با ایران را فعال کرده، بیشترین تهدید و آسیب متوجه ایران بوده است. برای نمونه می‌توان به اجماع‌ میان امریکا و شوروی در سالهای 1365-1367 و نیز اجماع قدرت‌های بزرگ علیه ایران در دوران اوباما پس از 2011 اشاره کرد که در هر دو مقطع منجر به صدور قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران در شورای امنیت  ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل شد. در نقطه مقابل هرگاه تیم حاکم مستقر در کاخ سفید به صورتی یکجانبه تقابل فعال علیه ایران را آغاز کردند، شکاف میان قدرت‌های بزرگ فعال شده است به گونه‌ای که فضایی برای کنش‌گری و مدیریت بحران برای ایران فراهم شده است. دوران بوش پدر و پسر و ترامپ از نمونه‌های این وضعیت است.

بر اساس تحلیل تاریخی که عرض شد، تقابل مجدد آژانس بین المللی اتمی می‌تواند نتایجی ناظر بر فعال شدن و یا غیرفعال شدن تقابل امریکا/ اروپا با ایران داشته باشد. در صورتی که قطعنامه تصویب شده شوکی به مذاکرات فریز شده وین باشد و طرفین را به انجام توافق موقت ترغیب نماید، آنگاه این قطعنامه، با وجود تلخی موقتش برای ایران، تقابل میان ایران و امریکا را موقتا غیرفعال می‌کند و در نتیجه آزادی عمل ایران در منطقه و محیط بین‌الملل را برای پیشبرد بهتر سیاست همسایگی و نگاه آسیایی فراهم خواهد کرد. در نقطه مقابل ، این قطعنامه می‌تواند آغاز روند خطرناکی باشد که پرونده هسته ای ایران را مشابه دوران اوباما به شورای امنیت سازمان ملل گسیل دارد و تقابل ایران را نه تنها با امریکا بلکه با مجموعه ای از قدرت های بزرگ فعال نماید.

نکته کلیدی در این است که آیا چین و روسیه در صورت انتقال پرونده هسته ای ایران از شورای حکام به شورای امنیت در کنار ایران می ایستند و یا آنکه مانند دوران اوباما، لابی‌های سیاسی و تجاری جهانی این دو کشور را نیز علیه ایران و در کنار قدرت های غربی می نشانند؟ برنامه‌ریزی سناریویی در مذاکرات ایران با غرب باید به سمتی هدایت شود که در صورت فعال شدن تقابل امریکا- اروپا و ایران، روند تقابل غیرمستظهر به اجماع قدرت‌های بزرگ باشد.

سید محمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

 (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است