پرواز قوی سیاه بر فراز اوکراین: سناریوها و پیامدهای جنگ

۱۷ اسفند ۱۴۰۰
مشاهده ۲۲۷۳

تا چندی پیش شروع جنگ اوکراین برای هیچ کس قابل پیش بینی نبود. هر چند با استقرار نیروهای روسیه در مرز اوکراین، گمانه زنی‌ها شروع شد اما حتی مقامات اوکراین مایل نبودند آنرا باور کنند. اکنون جنگ شروع شده و یک واقعیت است. اما به نظر می رسد که پدیده قوی سیاه در اوکراین نیز در حال تکرار است: پدیده ای غیرقابل پیش بنی و با پیامدهای زیاد. پیامدهایی که هنوز برای هیچ کس روشن نیست.  

ریشه‌های این بحران را باید در پارادوکس تاریخی امنیت جستجو کرد. گرچه دور جدید تقابل نتیجه رویکرد آمریکا و اروپا به روسیه و عدم توجه به خطوط قرمز مسکو است، اما آنچه کشورهای اروپایی شرقی را به سمت ناتو و اروپای غربی سوق داد تجارب تاریخی تعامل با روسیه بود. هرچند عضویت اوکراین در ناتو می‌توانست روسیه را در معرض خطر جدی قرار دهد، اما زمانی که روسیه اوکراین را مورد حمله قرار داد، نه تنها روسیه در معرض چنین خطری قرار نداشت بلکه با شکست ناتو و آمریکا در افغانستان، از نظر امنیتی وضعیت بهتری نیز پیدا کرده بود. شکست ناتو در افغانستان پیام ضعف اروپا و آمریکا را به همه از جمله پوتین مخابره کرد و پوتین در اقدامی‌پیشدستانه تصمیم گرفت قبل از آنکه آمریکا و اروپا از بحران کرونا خلاص شوند، مسئله اوکراین را حل کند. در ذیل به برخی سناریوهای پیش رو و پیامدهای منطقه ای و جهانی جنگ پرداخته شده است.

بر اساس مشاهدات اولیه سه سناریو ذیل قابل بررسی است:

  1. تسلیم کامل اوکراین و استقرار یک حکومت مطلوب: از گفته‌های مقامات روسیه این طور برداشت می‌شود که آنها انتظار داشتند اوکراین به سرعت دچار شکست یا فروپاشی شده و ارتش اوکراین قدرت را به دست گرفته و شرایط روسیه را بپذیرد. اما با توجه به مقاومتی که از نیروها و مردم اوکراین مشاهده می‌شود و نیروهایی که از خارج به آنها پیوسته اند، تصرف کامل اوکراین و استقرار یک حکومت مورد نظر روسیه تقریبا منتفی است.
  2. تصرف نسبی اوکراین و استقرار حکومت مطلوب در کیف: به نظر می رسد که اکنون روسیه در حال دنبال کردن این سناریو باشد به گونه ای که بتواند جنگ را محلی کرده و از هزینه‌های نظامی خود بکاهد و طرف مقابل را به پای میز مذاکره بکشاند. اما فضای روانی که جنگ بر اوکراین و روابط اروپا و آمریکا با روسیه حاکم کرده، تحقق این سناریو را مشکل ساخته است.
  3. جنگ فرسایشی: رویکرد طرف آمریکایی- انگلیسی به جنگ اوکراین بیشتر متمایل به این وضعیت است. به گونه ای که روسیه درگیر جنگ نظامی، تحریم اقتصادی و انزوای سیاسی باقی بماند و جا پای جریان فراآتلانتیک در اروپا هر چه بیشتر محکم شود، تا زمانی که این جنگ همانند جنگ افغانستان به تحولات داخلی در روسیه منجر گردد.
  4. گسترش جنگ: شکست بدترین گزینه برای پوتین و حامیان وی در روسیه خواهد بود چون آنها باید برای همیشه با آینده سیاسی و اقتصادی خود در روسیه و اروپا خداحافظی کنند. عدم تحقق سناریو اول و دوم، به موازات افزایش هزینه‌ها و احتمال شکست، ممکن است پوتین را تشویق نماید که به جای پذیرش شکست، هزینه‌های طرف مقابل را افزایش دهد. اروپا و آمریکا نیز به اندازه کافی از نظر سیاسی و نظامی نزد متحدین خود تحقیر شده اند، لذا در این مرحله مایل به عقب نشینی نیستند.  کمکهای نظامی و غیرنظامی‌که اروپا و آمریکا طریق همسایگان اوکراین مثل لهستان در اختیار دولت اوکراین یا نیروهای مقاومت اوکراین (در صورت سقوط کیف) قرار می دهند، می‌تواند بهانه گسترش جنگ را فراهم کند. از هم اکنون نیز روسیه شروع به تهدید همسایگان اوکراین کرده است.
  5. تجزیه اوکراین: هرچند مخاصمات میان قدرتهای اروپایی در شکل جنگ سرد همواره طولانی بوده اما جنگهای نظامی اروپایی طی یک قرن گذشته زیاد طولانی نبوده اند، بخصوص جنگهای داخلی مثل بوسنی و کوزوو. در مقابل تجربه تجزیه در اروپا از راههای ظاهرا دموکراتیک کم نیست. بر اساس این تجارب، ممکن است اوکراین نیز به سرنوشت یوگسلاوی و صربستان دچار شود. یعنی یک جنگ کوتاه مدت تا یکی دو سال و سپس تجزیه اوکراین به دو بخش شرقی تحت تسلط روسیه و غربی. به این ترتیب پوتین به بخشی از اهداف خود در کوتاه مدت دست می یابد اما تجزیه اوکراین پایان مشکلات روسیه با اروپا و آمریکا نخواهد بود و ممکن است فضای جنگ سرد میان آنها مدت زمان طولانی طول بکشد. این سناریو محتمل تر از بقیه به نظر می رسد.

 پیامدها:

  • اولین پیامد حمله روسیه به اوکراین این است که روسیه عملا در دام جنگ گیر افتاده است. دامی‌که خود برای خودش پهن کرد و آمریکا و انگلیس پوتین را تشویق و تحریک به ورود کردند. از هم اکنون مسئله امنیت به مسئله اصلی میان روسیه با اروپا و آمریکا تبدیل شده است. برای مدتی که احتمالا طولانی خواهد بود، اروپا، آمریکا و روسیه نمی‌توانند خود را از این دغدغه امنیتی مهم خلاص کنند. این دغدغه امنیتی بخش قابل توجهی از فکر آنها را به خود اختصاص خواهد داد. این مهمترین انرژی است که صرف جنگ خواهد شد و احتمالا هر دو طرف را تضعیف خواهد کرد.
  • مسئله امنیت ترکیب و میزان بودجه‌های کشورهای درگیر و حتی بقیه جهان را دگرگون خواهد کرد. پیروزی در این جنگ در اولویت قرار دارد و پیروزی در جنگ به بودجه نیاز خواهد داشت. بودجه نظامی‌کشورهای درگیر افزایش خواهد یافت و افزایش بودجه‌های نظامی، برداشتهای امنیتی جدیدی در سطح اروپا و بقیه جهان شکل خواهد داد.
  • این جنگ در کوتاه مدت می‌تواند به یک کوره پول سوزی برای از بین بردن پولهایی تبدیل شود که در دوره کرونا چاپ و منتشر شده اند. اما در میان و درازمدت، در صورت تداوم، به موازات افزایش هزینه‌های جنگ، کشورهای درگیر ناچارند پولهای بیشتری چاپ کنند که تورم و نارضایتی اجتماعی از جمله پیامدهای آن خواهد بود.
  • افزایش هزینه‌های ناشی از جنگ در اروپا طی سالهای آینده به تغییر نظامهای سیاسی منجر می‌شود. این فضا ممکن است فرصت بیشتری در اختیار احزاب دست راستی قرار دهد که پس از پیروزی، سیاستهای تندتری نیز در قبال جنگ و طرف مقابل اتخاذ کنند. نتیجه طبیعی این روند افزایش تنش و شکاف سیاسی میان جریانهایی مختلف سیاسی داخلی و منطقه ای خواهد بود.
  • اگر قوی سیاه دیگری از آسیا به پرواز در نیاید، تمرکز اروپا، آمریکا و روسیه بر جنگ و بحران فرصتهای اقتصادی و سیاسی بیشتری در اختیار چین و هند و اقتصادهای توسعه - محور آسیایی قرار خواهد داد. تایوان این ظرفیت را دارد اما معمولا قوی سیاه پدیده ای غیرقابل پیش بینی است و تحول ممکن است از جایی شروع شود که هیچ کس انتظار آنرا ندارد، مثل تونس و انقلابهای عربی.
  • غرب آسیا پس از چند دهه جنگ و درگیری فرصتی برای تنفس ممکن است پیدا کند، هر چند این احتمال را نیز نباید از نظر دور داشت که ممکن است آمریکا، روسیه و اروپا حوزه درگیریهای خود را وسیعتر ساخته و به خاورمیانه نیز گسترش دهند. ترکیه و سوریه در معرض خطر گسترش قرار دارند. گرچه زمینه‌های بی ثباتی در غرب آسیا همچنان زیاد است.
  • جنگ اوکراین در صورت تشدید و تداوم می‌تواند نظامی‌گری را در جهان تشدید و تشویق کند. جنگ سرد جدیدی که میان روسیه و غرب شروع شده می‌تواند وقوع کودتاهای نظامی و درگیریهای نظامی در سایل مناطق جهان از جمله آفریقا و خاورمیانه را نیز در پی داشته باشد.
  • رسیدن به واقع  بینی زمان بر خواهد بود. همه مهاجمین فکر می‌کردند ظرف چند هفته تا چند ماه با پیروزی باز می‌گردند اما نهایتا مثل شکست آمریکا در عراق و افغانستان، پس از گذشته یکی دو دهه با شکست بازگشتند. شکست هر یک از طرفین پیامدهای جدی برای آن کشور و بقیه به دنبال خواهد داشت و به تحولات سیاسی مهم داخلی می انجامد که این نیز خود پیامدهای منطقه ا ی و بین المللی جدی به همراه خواهد داشت .
  • در این میان این اوکراین هست که وجه المصالحه تنشهای میان روسیه و اروپا قرار می‌گیرد و در حال حاضر به نظر نمی رسد سرنوشتی جز تجزیه در پیش داشته باشد، مگر اینکه روسیه دچار تحولات سیاسی داخلی شود، که طی یک قرن گذشته وقوع چنین تحولاتی در روسیه نیز کم نبوده است.
  • در عین حال، احتمال وقوع تحولات سیاسی داخلی در کشورهای اروپای شرقی به گونه ای که به نفع روسیه تمام شود نیز نباید دست کم گرفت. با افزایش بی ثباتی و هزینه‌های جنگ، دموکراسیهای غربی آسیب پذیرتر از اقتدارگرایی روسیه هستند.
  • تحریمهای آمریکا و اروپا در درجه اول از سرناچاری و برای پاسخگویی به افکار عمومی داخلی است. در کوتاه مدت این تحریمها نمی‌تواند رفتار روسیه را تغییر دهد و در درازمدت روسیه با توجه به تعدد همسایگان و نفوذ سیاسی حتی در اروپا ، قادر به مدیریت آنها خواهد بود.
  • دولتهای اروپایی و آمریکا اگر نتوانند جنگ اوکراین را قبل از انتخابات پیش رو به نفع خود مدیریت کنند، قربانیان اصلی جنگ اوکراین خواهند بود. بایدن که از قبل نیز ضعیف ظاهر شده بود، شانسش را برای پیروزی در انتخابات 2024 بیش از پیش از دست داده اما ترامپ که فکر می‌کرد در 2024 برنده هست، به واسطه پرونده انتخابات 2016، به همان شدت از جنگ اوکراین ممکن است آسیب ببیند.

 به هر حال این جنگ تازه شروع شده و پیامدهای زیادی به همراه خواهد داشت.  فعلا دوره غلبه احساسات بر عقلانیت است. متاسفانه همه جنگها با خوشبینی شروع می‌شوند و تا زمانیکه تصمیم گیرندگان اصلی سیاسی به بیهوده بودن جنگ و لزوم حل سیاسی آن پی ببرند، مدتی طول خواهد کشید. هر دو طرف و یا جانشینان آنها پس از پرداخت هزینه‌های زیاد، به مذاکره خواهند پرداخت و به بخشی از خواسته‌های خود خواهند رسید؛ اما با هزینه بسیار زیاد و آنهم زمانی که وقتی چشم باز می‌کنند، فاصله بیشتری میان خود با چین و هند و دیگر اقتصادهای توسعه محور احساس خواهند کرد.

نبی سنبلی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

   (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است