بحران تمام نشدنی افغانستان پس از چهار دهه همچنان گریبانگیر مردم این کشور است. همسایگی بلافصل این کشور با ایران و موقعیت آن بعنوان تداوم حوزه تمدنی ایرانی، سرریز این بحران و پیامدهای آن را در ابعاد مختلف متوجه کشورمان نموده است. اما فارغ از تداوم ناپایداری و صرف نظر از این که چارچوب سیاسی کنونی در افغانستان مبتنی بر سیطره طالبان به چه سمت و سویی برود، پیگیری موضوع اقتصاد و همکاریهای اقتصادی با افغانستان از سه منظر اهمیت ویژه دارد:
- از منظر انسانی،حیات مردم افغانستان و دسترسی آنها به امکانات معاش برای جلوگیری از وخامت بیشتر شرایط زندگی و امکان بهره برداری آنها از منابع بسیار غنی خدادادی.
- از منظر اقتصادی و اجتماعی، حفظ و توسعه منافع اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و پیشگیری از تداوم سیل آسیب زای آوارگان و پناهندگان به کشور.
- از منظر سیاسی، با توجه به وضعیت کنونی سیاسی در کابل و ملاحظات مربوطه در خصوص طالبان، حوزه اقتصاد بعنوان حوزه واجد حساسیت کمتر (low politics)، سهل ترین و مناسب ترین زمینه برای استمرار تعاملات با افغانستان طالبان است. توقف در بحث ها و سناریوهای سیاسی و انتظار برای روشن شدن و تثبیت وضعیت ساختار سیاسی در افغانستان، بازدارنده است و منافع ملی کشور را دچار خدشه میکند.
چرا افغانستان از نظر اقتصادی اهمیت دارد؟
- جمعیت نزدیک به چهل میلیونی افغانستان بعنوان بازار بزرگ مصرف کالاهای ایران بویژه کالاهای ساخته شده است. تا قبل از بحران اخیر، روزانه پنج میلیون دلار میان دو کشور مبادلات تجاری صورت میگرفت و 44 درصد کل واردات به افغانستان از سوی ایران بود.
- افغانستان ثروتمندتر از تصورات عمومی است. کمک های گسترده بین المللی، محصولات خوب کشاورزی، معادن غنی و درآمدهای مواد مخدر، پول قابل توجهی را در چرخه اقتصاد این کشور به جریان می اندازد. درآمد سرانه این کشور از 900 دلار در سال 2002 به 2100 دلار در سال 2020 افزایش یافته است.
- افغانستان مهم ترین دلیل برای بین المللی شدن بندر چابهار و مسیر ترانزیتی آن است و این بندر به دلیل انتقال کالا به افغانستان از تحریم های امریکا معاف بوده است.
- اهمیت افغانستان در بحث تحریم ها.
از افغانستان چه می خواهیم؟
جمهوری اسلامی ایران در تعاملات اقتصادی با افغانستان هم به دنبال کاستن از چالش ها و ناپایداریها و هم استفاده از فرصت ها است. تثبیت وضعیت اقتصادی در افغانستان برای منافع ملی ایران اهمیت دارد. کف انتظارات در این حوزه، حفظ مناسبات موجود اقتصادی و سقف آن رسیدن به نقطه ای است که ایران تبدیل به شریک اقتصادی راهبردی افغانستان شود. در نگاه اقتصادی به مناسبات با افغانستان، هم منافع اقتصادی کشورمان به خودی خود مهم است و هم از نظر اثراتی که شرایط اقتصادی این کشور بر فضای سیاسی و امنیتی آن دارد.
شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان، در هم تنیدگی زیادی با وضعیت اقتصادی این کشور و تاثیر مستقیم بر منافع اقتصادی و امنیتی ایران دارد. به عنوان نمونه، منتج از عدم شناسایی بین المللی نظام طالبان که یک بحث سیاسی است، کمک های بین المللی به افغانستان تقریبا متوقف شده و 9 میلیارد دلار پول این کشور در فدرال رزرو نیویورک مسدود گردیده است. این مساله باعث کاهش درآمد و قدرت خرید مردم و کاهش تقاضا برای کالاهای ایرانی میشود و از سوی دیگر تشدید مهاجرت غیرقانونی به کشورمان را در پی دارد. در عین حال انزوای اقتصادی طالبان از سوی غرب، میتواند فرصتی برای جمهوری اسلامی ایران باشد. باز شدن فضای اقتصادی افغانستان خارج از کنترل امریکا، پایان الینه گی اقتصاد این کشور به نسخههای بانک جهانی، فروپاشی ساختارهای بوروکراتیک اقتصادی غربگرا و نیاز طالبان به حکمرانی مطلوب و تامین نیازهای اقتصادی مردم از جمله این فرصت هاست.
در این شرایط، نیاز به الگوی جدیدی از در هم تنیدگی اقتصادی با افغانستان احساس میشود که پیوستگی منافع سیاسی و اقتصادی را برای ایران در پی داشته باشد. الگویی که باید با توجه به مؤلفههای جدید طراحی شود.
چه باید کرد؟
مجموعه ای از اقدامات در دو فاز کوتاه مدت و میان مدت و با هدف نهایی ایجاد شراکت اقتصادی راهبردی با افغانستان باید در دستور کار باشد:
- کمک به ایجاد درآمد برای مردم افغانستان و تامین کالاها و مایحتاج ضروری آنان از طریق ارائه خطوط اعتبار خرید (buyer’s credit)؛
- احداث خط لوله جهت انتقال مواد سوختی به افغانستان و تثبیت نقش اول ایران در تامین انرژی افغانستان از طریق شبکه سازی؛
- ایجاد بسترهای کشت محصولات کشاورزی از قبیل چغندر قند و دانههای روغنی در افغانستان. تقویت کشاورزی مولّد در افغانستان منافع اقتصادی و امنیتی برای ایران دارد؛
- اجاره معادن افغانستان با هدف فرآوری مواد معدنی در ایران و یا عرضه در بازارهای جهانی؛
- حفظ تعامل با بخشهای اقتصادی و تجاری افغانستان و تعامل با طبقه جدید ذینفعان اقتصادی و نخبگان اقتصادی این کشور؛
- صادرات کالاهای کشاورزی و معدنی مشترک به بازارهای فاقد تعرفه برای کالاهای افغانی؛
- توجه جدی به مقوله همکاریها (کمک های) توسعه ای. افغانستان از جمله کشورهای انتهای جدول توسعه نیافتگی است و رویکرد در قبال این کشورها باید حمایتی باشد. این رویکرد حمایتی هم با هدف کاستن از آسیب ها و هم ظرفیت سازی برای بلندمدت صورت میگیرد. جمهوری اسلامی ایران باید رویکرد حمایتی خود در قبال افغانستان را تقویت کند. اگر به فکر صادرات و منافع اقتصادی هم هستیم، باید ابتدا ظرفیت سازی کنیم. در چارچوب کمک های توسعه ای، مهم ترین اقدام میتواند آموزش مدیران افغانستان در حوزههای تخصصی اقتصادی و فنی باشد. اعطای بورسیههای آموزشی در این زمینه و آموزش نیروی انسانی میتواند در دستور کار قرار گیرد. استفاده از ظرفیت های چابهار و اعطای امکانات به افغانستان در آنجا میتواند از جمله ابعاد دیگر کمک های توسعه ای باشد.
- ایفای نقش محوری منطقه ای و بین المللی در خصوص افغانستان. ایران میتواند به محور همکاریهای منطقه ای و بین المللی و با قدرت های اقتصادی در همکاری با افغانستان و بازسازی این کشور تبدیل شود. طرح های بلندمدت چین برای افغانستان هم تهدید و هم فرصت است. باید چین برای همکاری مشترک با ایران متقاعد شود. میتوان یک بندر خشک در مرز ایران و افغانستان که نقش پارک لجستیک را ایفا کند ایجاد کرد که کالاهای چینی و نیز منابع معدنی افغانستان در آنجا فرآوری و دپو شده و مبادله گردد. کار مشترک در معادن میتواند از پروژههای دیگر باشد. همچنین میتوان به یک پلتفرم مشترک سه جانبه میان ایران، چین و افغانستان برای تهاتر فکر کرد. با هند هم میتوان همکاریهایی در حوزه اقتصادی طراحی کرد.
مجموعه اقدامات کوتاه مدت و میان مدت در چارچوب یک نقشه راه هدفمند ابتدا با هدف تثبیت منافع اقتصادی ایران در افغانستان و کاهش ناپایداریها و آسیب ها در این کشور و سپس توسعه منافع و در هم تنیدگی و در نهایت شراکت اقتصادی راهبردی با افغانستان خواهد بود که همگی دستاوردهای مشخص سیاسی و امنیتی نیز برای ایران در بر خواهد داشت.
خلیل شیرغلامی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)