در دهم اردیبهشت ماه (20 آوریل) سال جاری دولت روسیه طی بیانیه ای اعلام کرد دیوید ساسولی رئیس پارلمان اروپا و 7 مقام ارشد اتحادیه اروپایی را تحریم و ورود آنها را به روسیه ممنوع نموده است. این اقدام در پاسخ به تحریم چهار مقام روسیه از سوی اتحادیه اروپایی بود که در ماه مارس صورت گرفته بود. همچنین در 28 فروردین (17 آوریل) موج جدیدی از تنش های دیپلماتیک بین اتحادیه اروپا و روسیه، متعاقب اقدام دولت چک در اخراج 18 دیپلمات روسیه به بهانه نقش نیروهای امنیتی روسیه در انفجار انبار مهمات شهر وربیتسه در سال 2014 آغاز گردید. کشورهای بالتیک، اسلواک و لهستان نیز در ادامه با اخراج تعدادی از دیپلمات های روس همبستگی خود را با دولت چک اعلام کردند. دولت روسیه نیز بر اساس عمل متقابل ضمن اخراج متقابل دیپلمات های کشورهای مذکور مقرارت دیپلماتیک سخت تری برای برخی سفارتخانه های کشورهای غیر دوست اعمال نمود. اگرچه تحریم های متقابل و اخراج دیپلمات های روسیه توسط آمریکا و اروپا موضوع جدید نبوده و طی سال های اخیر به امری رایج بین دو طرف تبدیل شده است، اما سوال اصلی این است، تشدید بحران در روابط اروپا و روسیه نتیجه چه فرآیندی بوده و چه چشم اندازی برای آینده روابط دو طرف متصور میباشد؟
روابط روسیه و اتحادیه اروپا در گذر زمان
از سال 1991 روابط روسیه با کشورهای اتحادیه اروپائی مبتنی بر اهداف و آرزوی متفاوت شکل گرفت. روس ها اروپای بزرگ از لیسبون تا ولادی وستوک را مطرح میکردند و در اروپا سخن از روسیه اروپایی میشد. اما آنچه که در پس ذهن دو طرف از طرح واژههای فوق میگذشت تا حدود زیادی متفاوت بود. در حالی که اولویت روسیه در همکاری با اروپا بازسازی و توسعه اقتصادی، حفظ قدرت نظامی و امنیتی و برخورداری از جایگاه یک قدرت جهانی بود ؛ اتحادیه اروپا در پی این هدف بود که روسیه را در قالب ارزش های اروپائی با خود همگرا و نگرانیهای امنیتی دوران جنگ سرد را برطرف نماید. بر این اساس دو طرف به شکل دهی روابط پرداخته و توافق نامه مشارکت و همکاری (PCA)[1]را امضاء نمودند. این توافقنامه از سال 1997 به مدت 10 سال لازم الاجرا شد و از سال 2007 هر ساله تمدید میشود. این توافقنامه چارچوب حقوقی لازم برای همکاری دو طرف را در بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی ،انرژی و ... که با امضاء اسناد دیگر تکمیل گردید فراهم نمود. نتیجه این روند همکاریهای گسترده دو طرف به ویژه در بخش اقتصادی و همچنین امنیتی بود که بعد از 11 سپتامبر شکل جدیدی به خود گرفت. همکاری گسترده اطلاعاتی و پشتیبانی روسیه از نیروهای ائتلاف و ناتو در حمله به افغانستان مهمترین شاخص همکاری امنیتی دو طرف بعد از سال 2001 بود. در بخش اقتصادی قراردادهای مهمیبین دو کشور امضاء گردید که مهمترین آنها در بخش صادرات نفت و گاز به اروپا و سرمایه گذاری در روسیه بود. استراتژی روسیه در این زمان رسیدن به جایگاه مهمترین کشور تولید کننده نفت و گاز در جهان و تامین کننده گاز اروپا بود.
وقوع انقلاب مخملی در گرجستان در سال 2003 و بروز تحولات مشابه بعدی در اوکراین و قرقیزستان که مورد حمایت غرب بود و همچنین طرح گسترش ناتو به شرق، خوش بینی حاکم بر روابط روسیه و اروپا را به تدریج به سوءظن و تردید مبدل نمود. عملیات نظامی روسیه در گرجستان در سال 2008 و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه در سال 2014 و اقدامات تحریمی اروپا و آمریکا علیه روسیه، موجب شد روابط دو طرف به شدت به سردی گراید. این روند در سال های بعدی با اتهاماتی که علیه روسیه پیرامون دخالت در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا، مسمومیت اسکریپال جاسوس سابق روسیه و ناوالنی مخالف روسی، و انجام عملیات در اروپا و آمریکا مطرح شد تشدید، بگونه ای که منجر به توقف اجرای بسیاری از توافقات همکاری و تنش های دیپلماتیک بین دو طرف و در نتیجه واگرایی بیشتر بین آنها گردید.
عوامل واگرائی بین روسیه و اتحادیه اروپا
روابط روسیه و اروپا بعد از گذراندن ماه عسل سال های اولیه دهه 90، به تدریج به سمت همکاری و رقابت و از سال 2014 به سمت "همکاری و رقابت در فضای غیر دوستانه" حرکت نموده است. به عبارت دیگر روند همکاری روسیه و اتحادیه اروپا بگونه ای بوده که به تدریج اعتماد متقابل جای خود را به سوءظن متقابل داده است. با نگاهی گذرا به تحولات روابط روسیه و اروپا طی 30 سال گذشته، برخی رفتارهای اتحادیه اروپا نسبت به روسیه که مورد انتقاد مسکو بوده و میتوان آنها را از عوامل اصلی واگرایی از نگاه روسی ذکر کرد به شرح زیر میباشد:
- حمایت از طیف خاص غربگرایان در داخل روسیه
- برخورد تحقیر آمیز با روسیه و عدم پذیرش این کشور به عنوان یک قدرت جهانی
- برنامه گسترش ناتو به شرق
- وقوع انقلاب های رنگین در حوزه کشورهای پسا شوروی از جمله در اوکراین و گرجستان و بلاروس
- اجرای برنامه همسایگی شرقی توسط اتحادیه اروپائی با سه کشور قفقاز جنوبی به علاوه اوکراین، مولداوی و بلاروس با هدف همگرا نمودن آنها با اتحادیه اروپایی
- حمایت از مخالفان روسیه با طرح مسائل حقوق بشری و اعمال تحریم های مرتبط در این خصوص
- اعمال تحریم های سنگین اقتصادی بعد از بحران اوکرین و منضم شدن شبه جزیره کریمه به روسیه
- ایجاد تنش های دیپلماتیک و اخراج دیپلمات های روسیه
در نتیجه روسیه که بعد از فروپاشی شوروی، حساب ویژه ای برای توسعه اقتصادی خود به کمک غرب به ویژه اروپا باز کرده بود به تدریج با این واقعیت روبرو شد که غرب در حال اجرای سیاستی است که با انتظارات این کشور همخوانی ندارد. بر این اساس مسکو با انجام برخی اقدامات که در ذیل به آنها اشاره میشود به مقابله با سیاست آمریکایی – اروپایی پرداخت که در نهایت روند واگرایی بین آنها را تشدید نمود.
- برخورد با مخالفان دولت به ویژه اولیگارشی طرفدار غرب که با تسلط بر مراکز اصلی تولید ثروت روسیه و نفوذ در مراکز مختلف قدرت از جمله کرملین در سودای کنترل عالی ترین نهادهای سیاسی بودند.
- برنامه ریزی برای تغییر وضعیت بوجود آمده در کشورهای اوکراین ،گرجستان و قرقیزستان که با انقلاب های رنگین دچار تحول سیاسی شده بودند.
- عملیات نظامی در گرجستان با حمایت از جدایی طلبان آبخازیا و اوستیای جنوبی با توجه به طرح عضویت گرجستان در ناتو در اجلاس 2008 لیسبون.
- الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه در سال 2014 و حمایت از جدایی طلبان شرق اوکراین در منطقه دنباس
- انجام عملیات سایبری در آمریکا و اروپا به ویژه در ایام انتخابات (به ادعای طرف غربی)
- ایجاد و تقویت سازمانهای منطقه ای روسیه محور مانند سازمان امنیت دسته جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای در آسیای مرکزی و قفقاز و هماهنگی مواضع با چین
- ورود به منطقه خاورمیانه از طریق حمایت سیاسی و نظامی از دولت قانونی سوریه
- استفاده از ابزار انرژی به ویژه گاز در برخورد با اروپا
اما در کنار ویژگیهای رفتاری فوق که عموما از سوی دوطرف اتخاذ و موجب افزایش بی اعتمادی متقابل بین آنها شده است، نمیتوان تاثیر دو عامل درون و برون اتحادیه ای را در تشدید اختلافات و واگرایی بوجود آمده بین مسکو و بروکسل نادیده گرفت. در بین کشورهای اتحادیه اروپا رویکردهای متفاوتی نسبت به همکاری با روسیه وجود دارد. به عنوان نمونه کشورهای بالتیک، لهستان و رومانی به نسبت سایر اعضاء اتحادیه رویکرد سختگیرانه تری نسبت به همکاری به روسیه داشته و جمهوری چک نیز با اخراج دیپلملت های روسیه از طرف مسکو به عنوان کشور غیردوست معرفی شده است. در نتیجه نمیتوان تاثیر منفی این گروه از کشورها بر تصمیمات اتحادیه اروپا برای عدم همکاری با روسیه را با وجود رویکردها متفاوت کشورهائی مانند آلمان ، فرانسه، ایتالیا و مجارستان که خواستار تعامل بیشتر با روسیه هستند نادیده گرفت.
عامل دیگر تاثیر گذار در روابط روسیه و اتحادیه اروپا ، نقش ایالات متحده و تا حدودی انگلستان میباشد. روابط این دو کشور با مسکو از سال 2014 بصورت جدی به سردی گراییده و این روند در مورد انگلستان به گفته وزیر خارجه روسیه تقریبا در حالت انجماد کامل قرار دارد. لاوروف وزیر خارجه روسیه در مصاحبه با مجله تفکر روسی در ماه مارس جاری، روابط کشورش با انگستان را اینگونه توصیف کرد: "بدون توجه به عضویت آنها در اتحادیه اروپا ، مقامات انگلیسی به طور مداوم با استفاده از سخنان تند ضد روسی در فضای عمومی ، حملات کاملا غیر موجهی را علیه ما انجام می دهند. در نتیجه، تعاملات دو جانبه تا حد زیادی خاتمه یافته، اعتماد در حال از بین رفتن است و درجه روابط دریک نقطه انجماد است."
روابط روسیه و امریکا نیز از سال 2014 به سردی کامل گراییده و در چند مرحله که آخرین آن آوریل سال جاری بود به اخراج متقابل دیپلمات های دو کشور منجر شده است. بحران اوکراین در سال 2014 و متهم نمودن روسیه به دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 و انجام عملیات سایبری، باعث شده روند تحریم ها آمریکایی و به تبع آن اروپایی علیه روسیه تشدید شود. تحریم پروژه خط لوله گاز نورد استریم 2 توسط آمریکا موجب وقفه در اجرای آن شده و این در حالی است که تکمیل پروژه مذکور از اهمیت زیادی برای برای آلمان برخوردار است.در حال حاضر فضای روابط آمریکا و روسیه در بدترین شرایط قرار دارد و روسیه آمریکا را در لیست کشورهای غیر دوست قرار داده است. در مجموع، با وجود همه اختلافاتی که بین کشورهای اتحادیه اروپائی و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ بوجود آمد، دو طرف همچنان به جهات گوناگون بویژه نظام لیبرالیسم و سیاست قدرت، منافع مشترک دارند و از اینرو آمریکا به عنوان متغییری موثر و البته منفی، در روابط اتحادیه اروپا با روسیه ایفای نقش نموده است. موضوعی که در جریان مصاحبه مشترک سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه با جوسپ بورل رئیس سرویس اقدام خارجی اتحادیه در فوریه سال جاری در مسکو مورد توجه طرف روس قرار گرفته و وی با بیان اینکه اتحادیه اروپا شریک غیرقابل اعتماد شده است اظهار داشته بود «رفتار اتحادیه اروپائی هر روز بیش از گذشته شبیه آمریکا میشود.»
آینده روابط روسیه با اتحادیه اروپا
با وجود همه اختلافات و مشکلاتی که بین روسیه و اتحادیه اروپا وجود دارد، وابستگیهای اقتصادی ، نگرانیهای امنیتی و ظرفیت سیاسی دو طرف بگونهای به هم گره خورده که دو طرف را وادار نموده است به همکاریهای خود در حوزههای مختلف ادامه دهند. دو طرف طی سالهای متمادی پیرامون مسائل مهم بین المللی، مانند تغییرات آب و هوائی ، مهاجرت ، قاچاق مواد مخدر ، قاچاق انسان ، جرایم سازمان یافته ، مبارزه با تروریسم ، منع گسترش سلاح های هسته ای ، روند صلح خاورمیانه و حمایت از حقوق بشر همکاری نموده اند. در بخش همکاریهای دوجانبه ، اتحادیه اروپا در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری روسیه است. در سال 2020 حجم تجارت دو کشور برابر 174 میلیارد یورو بوده که حدود 40٪ تجارت خارجی روسیه را شامل میشود. اتحادیه اروپا همچنین بزرگترین سرمایه گذار خارجی در روسیه است. سهم سرمایه گذاری مستقیم خارجی اتحادیه اروپا در روسیه تا سال 2018 به 277 و سهم روسیه در اتحادیه اروپا به 89 میلیارد یورو رسیده است. در بخش انرژی نیز روسیه بزرگترین صادر کننده نفت ، گاز ، اورانیوم و زغال سنگ به اتحادیه اروپا است.
شاخصهای فوق مبین این واقعیت است که وابستگی متقابل روسیه و اتحادیه اروپا به اندازه ای زیاد است که اجازه نمی دهد زنجیره همکاری بین دو طرف به سادگی منقطع شود. با اینحال عامل آمریکا در تنظیم روابط روسیه و اتحادیه اروپا بسیار کلیدی بوده و نوع رفتار این کشور میتواند در تغییر وضع موجود بسیار اثرگذار باشد. در اولویت قرار گرفتن رقابت با چین در استراتژی دولت جدید آمریکا، روسیه را امیدوار میکند که ضمن تقویت همکاری با طرف چینی، وزن خود را در روابط با غرب سنگین تر نماید. از طرف دیگر روسیه تلاش میکند در کنار تشدید اختلافات با غرب که عموما به مسایل داخلی و محیط پیرامونی این کشور بر میگردد، در موضوعات بین المللی و منطقه ای طرف گفتگوهای غرب باشد.
اتحادیه اروپا نیز که بواسطه انرژی وابستگی زیادی به روسیه داشته و به جهت نظامی و امنیتی در مقابل روسیه آسیب پذیر میباشد، امیدوار است با استفاده از نقاط ضعف روسیه در بخش اقتصادی و همچنین استفاده از قدرت نرم خود ضمن تداوم همکاری، به آرامی اهداف خود را پیش ببرد. اولویت اتحادیه اروپا در اینخصوص تقویت نقش نهادی خود در مقابل روسیه است. در مجموع اگرچه چشم اندازی برای عادی شدن روابط روسیه و اروپا در آینده نزدیک مشاهده نمیشود و احتمالا فضای غیر دوستانه موجود بین دو طرف که اخیرا نیز تشدید شده، تداوم خواهد یافت، ولی به نظر می رسد همکاری دو طرف همچنان تداوم داشته باشد.
علی اکبر جوکار. کارشناس ارشد مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)
[1].Partnership and Cooperation Agreement (PCA)