روابط روسیه و عراق از منافع اقتصادی تا اهداف ژئوپلتیک

۱۷ شهریور ۱۳۹۹
مشاهده ۹۰۵۴

روابط  دو کشور روسیه و عراق طی سال‏ های اخیر از روند رو به ‏رشدی برخوردار بوده که از زوایای مختلف دوجانبه، منطقه ‏ای و بین ‎المللی قابل‏ تحلیل است.

ازجمله ویژگی ‎هایی که عراق را برای روسیه جذاب می‏ کند موارد زیر قابل ‎ذکر است.

  1. عراق از جمله کشورهای عربی است که دارای روابط قدیمی و دوستانه با روسیه است.
  2. عراق از ذخایر غنی نفت و گاز برخوردار بوده و این کشور هم به جهت سرمایه ‏گذاری و هم رقابت در عرصۀ تولید و عرضه انرژی برای روسیه مهم است.
  3. حضور داعش و سایر گروه‏ های تروریستی در عراق و سوریه و نگرانی جدی امنیتی روسیه از فعالیت‏ های آنان در نزدیکی مرزهای خود.
  4. حضور نیروهای آمریکایی در عراق و تلاش ایالات‏ متحده در محدود کردن فعالیت روسیه به عنوان یک قدرت رقیب.

ازطرفی روسیه با توجه به ویژگی ‏های تاریخی، سرزمینی، قدرت نظامی، عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل و برخورداری از منابع زیرزمینی به دنبال جایگاهی متناسب با ظرفیت ‏های فوق در نظام بین ‎الملل بوده و طی دو دهه اخیر در پی احیای جایگاهی است که قبلاً از آن برخوردار بوده است. براین‎ اساس یکی از محورهایی که مورد توجه روسیه قرار گرفته گسترش همکاری ‎های منطقه‎ ای و بین ‏المللی فراتر از حوزۀ خارج نزدیک خود (آسیای مرکزی و قفقاز) است. در این بین منطقه غرب آسیا به دلیل اهمیت ژئوپلتیک و اقتصادی آن جایگاه خاصی برای روسیه داشته که رابطه با کشور عراق از جمله آن‎ها است.

در این نوشتار مختصر رفتارهای سیاست خارجی و اهداف روسیه طی سه دهه اخیر در رابطه با عراق بررسی می‎شود.

پیشینه روابط روسیه و عراق

شروع جدی همکاری‎ های دو کشور را می ‏توان از سال 1959 میلادی که حکومت پادشاهی در عراق سرنگون و دولت جمهوری تشکیل شد ذکر کرد. از این سال به بعد روابط روسیه و عراق با وجود برخی فرازونشیب ‏ها، در مجموع روند مثبتی داشته و عراق یکی از مهم‏ترین شرکای شوروی در بین جهان عرب تلقی می‏ شود. امضای پیمان دوستی و همکاری بین اتحاد جماهیر شوروی و عراق در تاریخ 9 آوریل 1972 اساس حقوقی مستحکمی‌ برای روابط دو کشور ایجاد کرده بود و این وضعیت تا زمان اشغال کویت توسط صدام حسین در سال 1990 و فروپاشی شوروی در سال 1991 تداوم داشت. تا این زمان اتحاد جماهیر شوروی برای صنعتی ‏شدن به عراق کمک می‏ کرد و بزرگ‏ترین تأمین ‏کننده اسلحه این کشور بود.

اشغال کویت توسط نیروهای عراقی در آگوست 1990 و حمایت شوروی از قطعنامه ‏های 660 و 665 شورای امنیت سازمان ملل علیه عراق که در نهایت مجوز عملیات نظامی علیه این کشور را می ‏داد، نشانه ‏ای از این واقعیت بود که عامل ایدئولوژی در حمایت از کشورها در سیاست خارجی شوروی جایگاه خود را از دست داده و محاسبات جدیدی وارد معادلات قدرت در سطح بین‏ الملل شده است. این ویژگی در سیاست خارجی روسیه که از سال 1991 جانشین اتحاد جماهیر شوروی شده بود نیز تداوم یافت و همراهی یا سکوت این کشور در برابر رفتارهای یک‏ جانبه‏ گرایانه آمریکا مؤید این رویکرد مسکو نسبت‏ به تحولات نظام بین ‏الملل بود.

ازطرفی سال‏ های اولیه دهه 1990 که روسیه درگیر پیامدهای ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و عراق نیز با تحریم‏ های بین‏ المللی ناشی از بحران کویت مواجه بود را می ‏توان دوران سکون روابط دو کشور دانست. اما از سال 1996 با تغییر وزیر خارجه غرب‎ گرای روسیه و مأیوس ‏شدن این کشور از پذیرفته ‏شدن به عنوان یک قدرت درجه یک بین‏ المللی نزد ایالات ‏متحده و متحدان اروپایی آن، زمزمه تجدید رابطه با کشورهای دوست مطرح شد که عراق از جمله آن‏ها بود. درنتیجه از سال 1997 روابط دولت عراق و روسیه تقویت و در پی آن بخشی از مأموریت بین ‏المللی برنامه نفت در برابر غذا که طی قطعنامه 986 شورای امنیت تصویب شده بود به روسیه واگذار شد. در این زمان همچنین قرارداد بهره ‏برداری از میدان نفتی القرنه غربی عراق به ارزش 8/3 میلیارد دلار بین عراق و شرکت لوک اویل روسیه امضا شد؛ قراردادی که به دلیل تحریم ‏های سازمان ملل هرگز در آن زمان عملی نشد. 

روابط دو کشور در سال‏ های 2003 تا 2012

طرح موضوع سلاح‏ های کشتار جمعی عراق توسط آمریکا و بریتانیا در سال 2003 و تصمیم آن‏ها برای حمله به عراق، ازجمله موارد دیگری بود که روسیه را درگیر مسائل عراق می‏کرد. دولت پوتین با علم به اینکه آمریکا مصمم است این عملیات را درهرحال انجام دهد، در قدم اول سعی کرد موضوع ازطریق شورای امنیت سازمان ملل پیگیری شود؛ به‏ ویژه آنکه آلمان و فرانسه نیز مخالف عملیات نظامی‌ به عراق بودند و این موضوع فرصت همکاری علیه یک‏ جانبه ‏گرایی آمریکا را فراهم می ‏کرد. روسیه به ‏شدت با حمله ایالات ‏متحده به عراق مخالفت و به برخورد با این کشور در خارج از چارچوب منشور سازمان ملل اعتراض کرد. به‏ هرحال عملیات نظامی آمریکا و سرنگونی صدام حسین باعث شد روسیه ضمن تغییر تاکتیک، تلاش کند مواضع قبلی خود در مخالفت با آمریکا را تعدیل و تداوم همکاری با این کشور در قالب جنگ علیه تروریسم بین ‏الملل را مطرح کند.

 روسیه امیدوار بود با تغییر تاکتیک امکان حضور شرکت‏ های روسی در پروژه‏ های نفتی در عراق پس از صدام را فراهم کند. براین ‏اساس رئیس‏ جمهور روسیه موافقت کرد که با دولت جدید عراق و ایالات ‏متحده همکاری کند. در فوریه 2008 روسیه کل بدهی عراق از زمان شوروی (8 تا 12 میلیارد دلار) را بخشید. از سال 2009 لوک اویل و گازپروم نفت قراردادهای بزرگ نفتی با عراق امضا کردند. در سال‏ های بعد این شرکت ‏ها قراردادهای دیگری در حوزۀ نفت و گاز در اقلیم کردستان امضا کردند. همچنین در سال 2012 کرملین قرارداد فروش 4 میلیارد دلاری اسلحه با دولت عراق را امضا کرد. طبق گزارش شرکت صنایع دفاعی روسیه (Rostec) در سال 2012، این توافق نامه عراق را به عنوان دومین خریدار بزرگ تسلیحات روسی پس از هند و برابر با چین قرار داده بود.

روابط دو کشور در سال‏ های2020-2012

روابط روسیه و عراق در این مقطع که عملاً با دوره دوم ریاست‏ جمهوری ولادیمیر پوتین شروع می‏ شود، متأثر از متغیرهای مهمی از رقابت ژئوپلتیک و اقتصادی است. بحران سوریه و عراق و ظهور داعش، ازجمله عواملی است که باعث حضور جدی‏ تر روسیه در منطقه شد. ورود مستقیم به جنگ علیه تروریسم در سوریه و حمایت از عراق در مبارزه با داعش از ویژگی‏ های رفتاری سیاست خارجی روسیه در منطقه است. نکته قابل‏ توجه در سیاست خارجی روسیه نسبت ‏به عراق تأکید بر تمامیت ارضی عراق بعد از همه ‏پرسی استقلال اقلیم کردستان با وجود روابط خوب مسکو با اقلیم است.

از نظر اقتصادی روس‏ ها در این دوره همچنان تلاش می‏ کنند جایگاه خود را در حوزه نفت، گاز و فروش تسلیحات به عراق حفظ کنند. به گفتۀ لاوروف وزیر خارجه روسیه، شرکت‏ های نفتی لوک اویل، گازپروم نفت، روس نفت و سایوز نفت و گاز تاکنون بیش‏ از 10 میلیارد دلار در حوزه نفت و گاز عراق سرمایه‏ گذاری کرده ‏اند. همچنین باگدانف معاون وزیر خارجه روسیه طی مراسمی در سال 2018 در سفارت عراق در مسکو با اشاره به همکاری‏ های نظامی دو کشور اعلام کرد که عراق بعد از هند دومین کشور واردکننده تسلیحات نظامی از روسیه است. دو کشور تاکنون هشت نشست کمیسیون مشترک اقتصادی برگزار کرده ‏اند که در آخرین دور آن در آوریل سال2019 در بغداد، 16 سند همکاری در حوزه‏ های مختلف بین دو کشور امضا شد. از نظر سیاسی نیز دو کشور در سطوح بالا در تماس بوده و وزرای خارجه دو کشور سفرهای متقابلی به بغداد و مسکو داشته ‏اند.

 اهداف سیاست خارجی روسیه در عراق 

همان گونه که در مقدمه توضیح داده شد اهمیت عراق برای روسیه در درجه اول اقتصادی بوده و روسیه در تلاش است با حمایت از فعالیت شرکت‎های نفت و گاز روسی در عراق، ضمن برخورداری از دستاوردهای اقتصادی مستقیم آن، جایگاه خود را در حوزۀ تولید و توزیع منابع هیدروکربنی جهانی حفظ و ارتقا دهد. اقتصاد روسیه امروز در مقایسه با سایر قدرت ‏های جهانی ازجمله آمریکا و چین ضعیف‏ تر بوده و افزایش قدرت اقتصادی این کشور مستلزم بهره ‏برداری از فرصت‏ هایی است که این کشور در آن‏ها مزیت دارد. سرمایه ‏گذاری در حوزۀ انرژی و فروش تسلیحات، ازجمله زمینه ‏های مناسبی است که روسیه و عراق درحال ‏حاضر در حال همکاری هستند.

هدف دیگر روسیه از تقویت روابط با عراق مسئله امنیتی است. شروع حیات روسیه جدید با بحران در جمهوری مسلمان‏ نشین چچن در دهه 1990 میلادی آغاز شد که اهدافی فراتر از جدایی یک منطقه را دنبال می‏ کرد. به اذعان منابع روسی آنچه که روس‏ ها را بیشتر نگران می‎کرد، حمایت مالی برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج‏ فارس از جنگجویان چچنی در راستای گسترش تفکر اسلام سلفی در روسیه بود. ظهور دولت اسلامی عراق و سوریه (داعش) که داوطلبانی نیز از برخی مناطق مسلمان ‏نشین روسیه جذب کرده بود، ازجمله عوامل مهم نگرانی امنیتی روس‏ ها از ورود افراط ‏گرایی و تروریسم به مرزهای این کشور ارزیابی می ‏شود. در نتیجه این امر برای اولین بار طی سه دهه اخیر نیروهای نظامی روسیه در خارج از مرزهای شوروی اقدام به عملیات نظامی نموده و برای مبارزه با داعش به عراق کمک تسلیحاتی کردند. 

تقویت نقش منطقه‏ ای روسیه هدف دیگری است که این کشور در روابط با کشورهای غرب آسیا ازجمله عراق دنبال می‏ کند. روسیه به ‏خوبی می‏ داند رفتار غیرمتوازن و سیاست خصمانه آمریکا نسبت ‏به برخی کشورهای منطقه بهترین فرصت را برای حضور فعال‏ تر روسیه در منطقه فراهم کرده است؛ امری که کم ‏و بیش مورداستقبال کشورهای منطقه نیز قرار گرفته و توانسته است  جایگاه روسیه را در روابط با کشورهای مذکور تقویت کند.

موضوع مهم دیگر، اهداف ژئوپلتیک روسیه در سطح بین ‏الملل است. درحالی‏ که نظام تک ‏قطبی مدنظر آمریکا بیش‏ از آنکه به ایجاد صلح کمک کند، خود بحران ‏آفرین بوده است. قدرت ‏های جدید در حال شکل ‏دهی نظامی چندجانبه ‏گرا هستند تا این کمبود را جبران کنند. روسیه نیز با درک اهمیت همکاری با مناطق مختلف جهان در ایجاد نظام چندقطبی، گسترش روابط با کشورهای غرب آسیا را دراولویت خود قرار داده و در سال ‏های گذشته سیاستی فعال در این منطقه در پیش گرفته است.

(مسئولیت محتوای مطالب  برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است