ریاست جمهوری ترامپ؛ چالش‌ها و فرصت‌ها برای ایران

در حالی‌که تا چند هفته پیش بسیاری از نظرسنجی‌ها از پیروزی کامالا هریس در انتخابات ریاست جمهوری ۶ نوامبر ۲۰۲۴ آمریکا حکایت می‌کرد و بنابراین به نظر می‌رسید جهان شاهد تداوم سیاست‌های آمریکا در قبال موضوعات مختلف از جمله بحران‌های غرب آسیا و جنگ غزه و لبنان خواهد بود؛ انتخاب مجدد ترامپ در این انتخابات، ورق را تا حد زیادی برگرداند و همه کشورها را به نوعی ناچار به بازنگری در برنامه‌های سیاست خارجی خود نمود.
۲۳ آبان ۱۴۰۳
مشاهده ۲۰۱۰
محمد مهدی مظاهری

در حالی‌که تا چند هفته پیش بسیاری از نظرسنجی‌ها از پیروزی کامالا هریس در انتخابات ریاست جمهوری 6 نوامبر 2024 آمریکا حکایت می‌کرد و بنابراین به نظر می‌رسید جهان شاهد تداوم سیاست‌های آمریکا در قبال موضوعات مختلف از جمله بحران‌های غرب آسیا و جنگ غزه و لبنان خواهد بود؛ انتخاب مجدد ترامپ در این انتخابات، ورق را تا حد زیادی برگرداند و همه کشورها را به نوعی ناچار به بازنگری در برنامه‌های سیاست خارجی خود نمود. بر این اساس، نحوه مواجهه با دوره جدید ترامپیسم و سیاست‌های این رئیس جمهور پر مدعا و تاجر پیشه آمریکا در قبال منطقه غرب آسیا و به ویژه جمهوری اسلامی ایران، به یکی از چالش‌های اصلی دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز تبدیل شده است.

دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ برای مردم ایران با خاطرات بسیار تلخی همراه است؛ در حالی که نهال نوپای برجام که حاصل تلاش‌های دیپلماتیک بسیار ایران و قدرت‌های جهانی بود، به تدریج قد می‌کشید و مردم ایران منتظر ثمرات آن در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی بودند؛ ترامپ با خروج از این پیمان، خط بطلانی بر همه این تلاش‌ها و آمال‌ها کشید و به صورت کاملاً خودمحورانه سخت‌ترین تحریم‌های اقتصادی را بر علیه کشورمان تصویب کرد. وی همچنین در یک ترور تجاوزکارانه آشکار، سردار محبوب ایرانی، حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند و مردم رنج کشیده ایران را داغ‌دار نمود. از دیگر اقدامات ایران‌ستیز ترامپ، حمایت همه جانبه از دشمن درجه یک کشورمان، یعنی رژیم اسرائیل در منطقه بود که از طریق «پیمان ابراهیم» پای این رژیم را به کشورهای همسایه ایران باز کرد  و سبب توسعه حضور امنیتی- اطلاعاتی آن در حیات خلوت ایران شد.

روز 6 نوامبر وقتی رسانه‌ها از پیشتازی و در نهایت پیروزی قطعی ترامپ در انتخابات خبر دادند، نوعی نگرانی در بین تحلیل‌گران سیاست خارجی کشور ایجاد شد. سؤال اصلی که ذهن همه این تحلیل‌گران را به خود مشغول داشته این است که آیا سیاست خارجی ترامپ در این دوره جدید نیز تداوم همان سیاست‌های خصمانه دوره قبل است و دولت و مردم ایران باز هم باید منتظر تشدید تحریم‌ها، فشارها و توسعه ناامنی در حوزه ژئوپلیتیکی پیرامونی خود باشند؟

با توجه به شناختی که حداقل اکنون از شخصیت و تیپ رفتاری ترامپ داریم، باید گفت پاسخ دقیق به این سؤال چندان آسان نیست. او مثل سیاستمداران کارکشته، یک طرحواره و نگرش ثابت و کلی از نظام جهانی و اصول و هنجارهای بین‌المللی در ذهن ندارد؛ بلکه راهنمای اصلی وی در سیاست خارجی، اولویت دادن به برتری آمریکا از طریق حفظ و ارتقای منافع و امنیت این کشور، آن هم به هر قیمتی است. در این مسیر همه کشورها و کنش‌گران فعال نظام بین‌الملل باید به گونه‌ای در زمین بازی آمریکا قرار بگیرند که منافع و اعتبار این کشور تأمین شود و مطالبات متقابل آنها تا جایی برای ترامپ اهمیت دارد و قابل قبول است که به شعار «اول آمریکا»ی وی لطمه نزند.

هر چند این خصوصیات اخلاقی- رفتاری ترامپ، می‌تواند چالشی بزرگ برای مذاکرات دیپلماتیک باشد؛ اما برخی پتانسیل‌های امیدبخش نیز در دوره دوم دولت ترامپ نهفته است که انتظار می‌‌رود دیپلمات‌های ایرانی بتوانند آنها را فعال کرده و از حالت قوه به فعل درآورند و از آنها در راستای تبدیل تهدیدات به فرصت برای کشور استفاده کنند.  

نخستین مسأله این است که ترامپ هم‌اکنون مدعی است شرایط بحرانی منطقه غرب آسیا حاصل سیاست‌های غلط دموکرات‌ها بوده که اگر او رئیس جمهور آمریکا بود، اتفاق نمی افتادند و حال نیز او قادر است به حل و فصل آنها بپردازد. هر چند بر اساس سابقه کاری ترامپ، این رویکرد می‌تواند حاوی تهدیداتی برای ایران و دلگرمی‌هایی برای اسرائیل باشد؛ اما در عین حال یک پیام مهم را نیز در خود نهفته دارد و آن این‌که ترامپ خواهان پایان جنگ غزه و لبنان و مخالف تشدید تنش‌ها بین ایران و اسرائیل است. این دقیقاً همان سیاستی است که جمهوری اسلامی ایران نیز بارها اعلام کرده و دولت جدید ایران نیز همواره بر آن تأکید دارد.

بنابراین در مقطع کنونی، هدف منطقه‌ای ایران و آمریکا یکی است و ترامپ منفعت‌گرا مایل نیست در ابتدای شروع به کار دولتش، به نیابت از رژیم اسرائیل وارد یک جنگ پرهزینه با ایران شود. از این رو به نظر می‌رسد پتانسیل‌های بسیاری برای پایان دادن به جنگ‌های غزه و لبنان و وضعیت آشوبناک منطقه غرب آسیا وجود دارد و لازم است بدون فوت وقت ابتکار عمل‌ها، پیشنهادات و راهبردهای متعدد و متنوع برای تحقق این امر طراحی و آماده ارائه شود.

مسأله مهم دیگر وضعیت برجام است؛ دولت ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری خود خواهان تغییر و اصلاح برجام شد و زمانی که با پاسخ منفی ایران و سایر کشورهای امضا‌کننده مواجه گردید، کشورش را از این پیمان خارج نمود و بدین ترتیب این پیمان بین‌المللی را بی‌اثر کرد. حال با گذشت نزدیک به 10 سال از امضای این پیمان، شرایط در بسیاری از حوزه‌ها تغییر کرده؛ برخی از تعهدات ایران در این پیمان به سر رسیده و در نتیجه طبق گفته بسیاری از مقامات مسئول، دیگر خود ایران نیز مایل به تداوم آن پیمان به شکل سابق نیست و برای ایجاد تغییراتی در آن و امضای یک توافق جدید آمادگی دارد.  البته طبیعی است که بین تغییراتی که ایران در نظر دارد و تغییراتی که دولت ترامپ فکر می‌کند باید در این پیمان گنجانده شود، تفاوت‌های بسیاری وجود دارد، اما بده- بستان و شکل دادن به مذاکرات برد- برد ممکن است و می‌توان امیدوار بود در مذاکرات جدید (با لحاظ کردن مشکلات و کاستی‌های قبلی برجام) منافع کشور بهتر و جامع‌تر تأمین شود و سایه بحران، تهدید و تحریم برای همیشه از سر کشور برداشته شود. بر خلاف برخی تصورات از انعطاف‌ناپذیری ترامپ، اشتیاق ساده‌لوحانه وی برای به نمایش گذاشتن تصویر یک «ابر قهرمان حلّال همه مشکلات» از خود، سبب می‌شود تا او هم برای رسیدن به توافقی با ایران مشتاق باشد و از دادن برخی امتیازات خودداری نکند.

لازم است تا زمان تحلیف و آغاز به کار رئیس جمهور جدید آمریکا در 20 ژانویه 2025، دستگاه سیاست خارجی کشور از طریق همفکری و مشورت با نخبگان آگاه و دلسوز از طیف‌های مختلف سیاسی، به یک اجماع نظر پیرامون راهبرد حل و فصل مشکلات کشور برسد و در چارچوب طراحی یک سیاست خارجی فعال، پویا و مبتکرانه، سناریوهای متنوعی برای این امور به ویژه در زمینه برجام و رفع تحریم‌ها تدارک ببیند تا بتواند با یک رویکرد منسجم و فعال با دولت جدید آمریکا مواجه شود.

 دکتر محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه

 (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
با گذشت بیش از ۳۴ ماه از جنگ اوکراین همچنان نبرد فرسایشی در جغرافیای جنگ ادامه دارد و در حالی که بیشتر طرف های درگیر در منازعه به دلیل خستگی از تلفات انسانی و ه...
جنگ اوکراین بزرگترین بحران ژئوپلیتیکی اروپا پس از جنگ جهانی دوم است ؛ جنگی که موجودیت اوکراین را تهدید کرده، روسیه را به فرسایش کشانده و اراده غرب را به چالش کش...