با کنار گذاشتن دین از سیاست و پایبندی به سکولاریسم، جامعه غربی مدل جدیدی از حکمرانی را بر اساس سکولاریسم و لیبرالیسم پایهریزی کرد که با عهدنامه وستفالی در 1647 میلادی به طور رسمیبه جامعه جهانی معرفی گردید.
سپس به منظور پر کردن خلا کنار گذاشتن دین و اخلاق، حقوقبشر برای محافظت از حقوق افراد در برابر دولتها برجسته گردید تا از این طریق، رفتار دولتها در قبال افراد جامعه تحت کنترل و محدودیت قرار گیرد و ضمانتی برای حمایت از حقوق شهروندان وجود داشته باشد.
این امر ناشی از تجربهای بود که بشر و دولتمردان از قرن 17 تا قرن بیستم به آن دست یافتند. فجایع جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم به طور ویژه، موجب تشدید شکلگیری مفهوم حقوقبشر و تصویب اعلامیه جهانی حقوقبشر در سال 1948 شد.
اما متاسفانه امروزه موضوع حقوقبشر به دلیل حاکمیت فرهنگها، نژادها و مذاهب نتوانسته است از جامعیت بینالمللی برخوردار گردد، به نحوی که برخی از جوامع بشری از جمله کشورهای اسلامیبه فکر طراحی نظام حقوقبشری متناسب با نیازهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود برآمدند.
از نقاط افتراق اصلی و اساسی بین جوامع اسلامی و تفکرات غربی در باب موضوعات اصلی زندگی بشر نوع نگاهها است. بدین معنا که در نگاه اسلامی همه چیز بر محور خداوند و خالق هستی و به عبارتی خدامحوری است، اما در تفکرات غربی بر عکس نگاه بر محوریت انسان (اومانیسم) است.
بر این اساس، حقوقبشر در مفهوم غربی آن، تنها به معنای حقوقی است که انسانها صرفا به دلیل انسان بودن از آن برخوردارند. در واقع حقوقبشر غربی به دلیل مشتمل بودن بر آموزههای اومانیستی و سکولار و تاکید بر اندیشه «فردگرایی»، «لذتگرایی» و «تکلیفستیزی»، موضوع کرامت انسان را که از مهمترین تعالیم ادیان الهی و بخصوص دین اسلام محسوب میشود، به گوشه انزوا رانده است.
از اینرو از دیدگاه تمدن غرب، فردگرایی در اولویت است و اصل اساسی و بنیادین در حقوقبشر غربی، آزادی مطلق انسانهاست و هر فرد میتواند آنچه را که خود میپسندد، انجام دهد، اما در نگرش اسلامی، انسان نمیتواند عامل محدودیت خود شده یا مانع آسایش عمومی و رفاه همگانی شود.
بر مبنای اومانیسم، انسان لذتگراست و به چیزی وابسته نیست. براساس این تفکر، انسان خالق اخلاق خویشتن است و آنچه در این نگرش اصالت دارد، خواستهها، امیال و لذات انسان است، اما در نگرش اسلامی انسان باید رفتارهای خود را طوری تنظیم کند که وی را به سوی سعادت ابدی سوق دهد.
بر مبنای اومانیسم، انسان تکلیفستیز تعریف شده است و همواره انسان را محق و تکلیف را یک محدودیت و مانع قلمداد میکند. از اینرو، دیدگاه اومانیستی به جای خدا، انسان را در کانون ارزش قرار میدهد، اما بر طبق حکمت پروردگار برای تعالی بشر، انجام تکلیف و رعایت برخی محدودیتهای رفتاری ضروری است.
بر این اساس، واقعیت این است که حقوقبشر اسلامیبه دلیل جامعیت و حاکمیت دین بر نگارش آن، غنیتر از حقوقبشر غربی است. از اینرو با توجه به شرایط حاکم در عرصه بینالمللی ضرورت دارد تا چهره واقعی اسلام به دنیای غرب نمایانده شود تا اعلامیه حقوقبشر اسلامی در احترام به کرامت انسانی و رعایت حقوق شهروندی الگو قرار گیرد.
سید علی ساداتی نژاد، پژوهشگر روابط بینالملل
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)