رقابت چین و آمریکا و تلاش ایالات متحده برای مهار خیزش فزاینده چین تبدیل به مهمترین موضوع سیاست بینالملل در قرن بیست و یکم شده است. در این حوزه تا کنون مطالعات گستردهای صورت گرفته و اندیشمندان مختلف از زوایای گوناگون به این موضوع پرداختهاند. اگر چه ادبیات تولید شده در این حوزه از غنای قابل توجهی برخوردار است، در کتاب " چرخش استراتژی آسیایی آمریکا و مهار چین" هدف نگارندگان، نگریستن به شکلگیری راهبرد امنیت ملی آمریکا در شرق آسیا وتحولات آن، به مثابه متنی است که باید در زمینه تحولات قدرت نسبی در جهان و تحول در ادراک سیاستگذاران حوزه سیاست خارجی آمریکا نسبت به نقش جهانی این کشور قرار گرفته و تحلیل شود. تنها با تکیه به این رویکرد است که میتوان به فهمی جامع از تاثیر همزمان تحولات ساختاری نظام بینالملل و نقش کارگزاران، در شکلگیری راهبرد امنیت ملی آمریکا در شرق آسیا پی برد. فهم دقیق واکنش واشنگتن به خیزش فزاینده قدرت چین میتواند بسترساز فهم عمیقتر سیاست آمریکا در سایر مناطق جهان نظیر خاورمیانه باشد و به مثابه چراغ راهی برای سیاستگذاران کشورهای دیگر عمل کند. بر همین اساس در این کتاب تلاش شده است که در چارچوب انگارههای نظری نظریه چرخه قدرت با استفاده همزمان از روش های تحقیق کمی و کیفی به تحولات قدرت نسبی آمریکا، تحولات نقشی که برای خود در نظم بینالمللی تعریف کرده و تغییرات راهبرد آن در شرق آسیا در گذر زمان پرداخته شود.