هر روزه مفاهیم نوینی وارد حوزۀ روابط و سیاست بینالملل میشود. یکی از مفاهیمیکه از دهۀ 90 بهعنوان یک مفهوم تحلیلی و درعینحال، یک پدیدۀ عینی در این حوزه ظهور یافت، مفهوم حکمرانی جهانی بوده است. این مفهوم و پدیده هر چند در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی غربی مورد توجه وافر قرار گرفته و مبنایی برای کارهای عمدۀ تحقیقاتی بوده، در ایران ــ چه در حوزه ترجمه چه در حوزه تألیف ــ به این موضوع توجه درخوری نگردیده است و محققان اندکی به این حوزه پرداختهاند. در این راستا، کتاب حاضر تلاشی هر چند کوچک، برای پر کردن خلأ موجود در این حوزه است. علاوه بر این، اهمیت این مفهوم و پدیده در دنیای امروز، عاملی بوده است تا نگارندگان با انگیزۀ بیشتری به تحقیق در این باب دست زنند. امروزه، در میان غربیها، مباحث متنوع، متعارض و پیچیدهای در باب حکمرانی جهانی وجود دارد که این کتاب سعی دارد بخش گستردهای از این دیدگاههای متنوع را بررسی کند.
فصل اول این کتاب سعی دارد، با ذکر دیدگاههای مختلف، تنوع نظری در باب حکمرانی جهانی را برای مخاطب روشن کند.
همچنین، در کنار طرح این مباحث متنوع، کوشش گردیده است تا با اتخاذ رویکردی انتقادی به ادبیات موجود در باب حکمرانی جهانی از منظر غربی، دیدگاهی نوین تحت عنوان «حکمرانی نوین جهانی یا الگوی نظم تکثیری» ارائه گردد. در بخشهای نهایی فصل اول و دوم به تبیین این مدل نظری پرداخته شده است؛ اما فراتر از دستیابی به یک مدل نظری در باب حکمرانی جهانی، آنچه مهمتر به نظر میرسد، بحثهای طرحشده در حوزۀ معرفتشناختی است؛ از این منظر که آیا چنین مدلی با واقعیتهای خارجی انطباق دارد یا میتواند واقعیتهای خارجی را تبیین کند یا اینکه حکمرانی جهانی، بهعنوان یک نظریه، تا چه اندازه در خلق واقعیتهای بیرونی اثر دارد؟
کتاب حاضر، با رویکردی انتقادی در حوزه معرفتشناسی، بر این اعتقاد است که الگوی نظم تکثیری[1] هم توان تبیین واقعیتهای بیرونی را دارد، هم در ایجاد این واقعیتها اثرگذار است. در این راستا، اوضاع خاورمیانه و واقعیتهای در حال ظهور در این منطقه، بهعنوان مطالعۀ موردی برگزیده شده است. این کتاب قصد دارد با تحلیل و تبیین واقعیتها و ارائه مدلی تحلیلی، نشان دهد چگونه الگوی نظم تکثیری میتواند واقعیتهای نوین در خاورمیانه را تبیین کند. در این راستا، مؤلفۀ دولت بهعنوان نهاد مسلط حکمرانی ارزیابی شده است. در فصل دوم کتاب، کاربرد تعریف غالب از حکمرانی جهانی و انطباقش با شرایط خاورمیانه بررسی شده است.
در فصلهای سوم و چهارم این کتاب به واکاوی نهادهای حکمرانی نوین در خاورمیانه، که به نوعی جایگزین نهاد دولت شدهاند، در دو حوزۀ هویتی، یعنی حوزه مذهبی و قومی، پرداخته شده است تا نشان داده شود که چگونه چنین نهادهایی در بستر نظم تکثیری و از درون نهاد دولت سر برآوردهاند و چگونه ممکن است در آینده، متأثر از الگوی نظم تکثیری، دچار تغییر شوند. دو نهاد بررسیشده در این کتاب، یعنی حکمرانی داعش و حکمرانی حزبی- شهری اقلیم کردستان، فقط به عنوان نمونه انتخاب شدهاند و نویسندگان اعتقاد دارند امروزه در خاورمیانه، چه در عمل چه در حوزۀ نظریهپردازی، مصادیق متنوعی از حکمرانیهای نوین ظهور یافته است. حکمرانیهایی مانند القاعده، کانتونهای شمال سوریه، کنفدرالیسم دموکراتیک پ.ک.ک، مدل فلسطینی حکمرانی و غیره از دیگر مصادیقی هستند که میتوانند مورد توجه قرار گیرند. همچنین، در کنار این مصادیق میتوان از مدلهای در حال ظهور دیگری در لیبی، یمن، سوریه و افغانستان نام برد که تعیین محتوای حاکم بر آنها نیاز به بررسی و تحقیق مستقلی دارد؛ که چنانچه فرصتی فراهم گردد، در آینده، بهعنوان یک دستورکار پژوهشی، مدنظر نویسندگان قرار دارد.
در پایان لازم است از دستاندرکاران محترم انتشارات وزارت امور خارجه قدردانی کنیم که با تلاش بیوقفه، حسننظر و پیگیری مداوم شرایط لازم برای چاپ این کتاب را فراهم کردند. نویسندگان با روی گشاده پذیرای انتقادات دربارۀ مطالب کتاب هستند. بیتردید چنین انتقاداتی میتواند زوایای جدیدی را از موضوع برای تصحیح، اصلاح و تحکیم کار بر ما عیان سازد و بر غنای کار بیفزاید. امید است کتاب حاضر بتواند تأثیری هرچند اندک اما مثبت، بر حوزۀ روابط بینالملل، مطالعات منطقهای و خاورمیانهشناسی در ایران داشته باشد.
عبدالعلی قوام و سیامک بهرامی
زمستان 1398
[1] proliferation order pattern