ساخت سد، به ویژه بر رودخانههایی که در مسیر خود از کشورهای دیگری نیز عبور میکنند، همواره محل نزاع بوده است. چرا که کشورهای پایین دست را با بحران آب و تغییرات محیط زیستی و اقلیمی و جمعیتی مواجه میکند. رود نیل با حدود 6800 کیلومتر به عنوان طولانیترین رود دنیا شناخته میشود. این رود از پیوستن دو رود نیل آبی و سفید، حوزهای از کشورهای اوگاندا، سودان و مصر را تحت پوشش قرار داده است.
بیش از نود درصد مردم مصر در حاشیه رود نیل زندگی میکنند و این ویژگی خاص در وضعیت اقلیمی و جمعیتی مصر است. زندگی در مناطق دیگر مصر که با این رود فاصله دارند ممکن نیست و یا لااقل زیرساختهای کافی آن تاکنون فراهم نشده است.
تنها سد مهم بر روی نیل، سد آسوان یا سدالعالی است که ساخت آن توسط جمال عبدالناصر در سال 1960 در جنوب مصر آغاز و در سال 1971 افتتاح شد. در ساخت این سد، بسیاری از مناطق کشاورزی حاشیه آن از بین رفت. آثار باستانی زیادی نیز در این سد به زیر آب می رفتند که با همکاری سازمانهای بینالمللی به مکانهای دیگری منتقل شدند. دریاچه این سد که به نام دریاچه ناصر نامگذاری شده؛ به وسعت پنج هزار کیلومتر مربع و درازای 500 کیلومتر است که بخشی از آن در خاک سودان قرار دارد.
سد النهضه، که به نامهای رنسانس و یا هزاره نیز نامیده میشود؛ در شمال شرق اتیوپی و در فاصله 20 تا 40 کیلومتری مرز سودان بر روی رود نیل آبی در حال احداث است. این سد در سال 2020 توسط هیات وزیران اتیوپی به نام "سد بزرگ رنسانس اتیوپی" نامگذاری شد.
تاسیس سد النهضه در اتیوپی بدنبال تصمیم دفتر اصلاحات ارضی آمریکا در سالهای 1956 تا 1964 بود که احداث چهار سد را بر روی رود نیل را مکانیابی کرده است. ادعای مصر آن است که در این تصمیم، مفاد قراردادهای امضا شده در سالهای 1902، 1906 و 1929 که بین کشورهای حوزه رود نیل و از جمله انگلیس به عنوان قیم برخی کشورهای حوزه رود نیل امضا شد؛ رعایت نشده است.
سد النهضه اتیوپی به منظور تولید برق احداث میشود و بزرگترین سد آفریقا و هفتمین سد دنیا خواهد بود که قرار است نزدیک به هفت گیگاوات برق تولید کند. سد رنسانس اتیوپی برای آبگیری بین 5 تا 15 سال وقت نیاز دارد. این موضوع چالش برانگیزترین اعتراض مصریها به بنای این سد است. گرچه اتیوپیها به طور طبیعی و برای کم کردن حساسیت طرف مصری، در فصل پرباران هرسال آبگیری این سد را اجرا خواهند کرد؛ اما در هر حال کاهش ورودی آب نیل یک تهدید جدی علیه این کشور خواهد بود.
یکی از وجوه سیاسی ساخت این سد، شایعاتی است که درباره حضور شرکتهای رژیم صهیونیستی در ساخت آن در رسانههای مصری منتشر میشود. افکار عمومی مصر درباره مشارکت صهیونیستها در ساخت این سد به شدت حساس میباشد. اینگونه شایعات به جامعه مصر القا میکند که تصمیم ساخت این سد، چه آنجایی که آمریکاییها بنای این سد را پیشنهاد کرده بودند و چه دخالت صهیونیستها در ساخت آن، تصمیم استراتژیک آمریکایی-صهیونیستی علیه تمدن و قدرت مصر است.
سودان نیز در پایین دست این سد قرار دارد. اما سودان این مزیت را دارد که اگر کاهشی در آب رود نیل رخ دهد، فقط متوجه قسمتهای شرق و شمال (مسیر رود نیل آبی و نیل اصلی) این کشور خواهد شد. بنای این سد تاثیر مستقیمی در جنوب و غرب سودان نخواهد گذاشت.
اما سودان با مشکل دیگری نیز مواجه است. با تشکیل سودان جنوبی که در سال 2011 از سودان تجزیه شده، رود نیل سفید از این کشور جدید گذشته و وارد سودان میشود. با توجه به منابع نفتی فراوان سودان جنوبی و نیز حمایت غربیها از این کشور، دور از ذهن نیست که سودان جنوبی نیز بعد از طی دوره اولیه استقلال و کسب درآمدهای هنگفت نفتی، در آیندهای نه چندان دور به ساخت سد بر روی نیل سفید اقدام کند.
مصر در طول سالیان حکومت مبارک بسیار ضعیف شده است. این کشور در طول چهل سال اخیر بسیاری از امکانات نرم و سخت خود را از دست داده است. انقلاب بهمن 1389 (ژانویه 2011) نیز که میتوانست باعث بازگشت مصر به عنوان کشور برتر عربی و آفریقایی شود، شکست خورد. با این حال در دوره مبارک تهدیداتی از سوی مصریها وجود داشت که اصل ساخت این سد را نشانه گرفته بود. ضمن آنکه گاه از سوی رسانهها یا شخصیتهای مصری نیز پیشنهاد میشد که اگر در ساخت این سد منافع آبی مصر لحاظ نشد و یا تضمینهای کافی به این کشور داده نشود؛ مصر از گزینه نظامی نیز استفاده کند.
عبدالناصر سلامه که در دوران انقلاب مصر سردبیر روزنامه الاهرام بود، گفته است از مبارک شنیده بود که تصمیم قطعی داشته است در صورت شروع بنای این سد و برگزاری مراسم کلنگزنی آن، دستور دهد آن را بمباران کنند. در اجرای این تصمیم توسط مبارک تردید وجود دارد، زیرا که علیرغم همه گفتههای مقامات اتیوپی پیرامون بنای این سد، در زمان مبارک هیچ اقدام عملی برای منصرف کردن اتیوپی از بنای این سد صورت نگرفت.
اتیوپی در اوج انقلاب مصر و همزمان با سقوط مبارک اعلام کرد که بنای این سد را شروع کرده است. ژنرال سیسی، رییس جمهور فعلی مصر معتقد است که انقلاب 2011 مصر باعث شد اتیوپی از غفلت داخلی ناشی از این انقلاب سوء استفاده و بنای سد را شروع کند. البته سیسی که این انقلاب را قبول ندارد، شروع احداث این سد را بدیمنی انقلاب می داند. ولی واقعیت این است که دولت عمیق مصر که ابزارهای ارتش و دستگاه امنیتی را در اختیار خود داشت، میتوانست در زمان شروع عملیات ساخت این سد به شکل قاطعانهتری با آن برخورد کند. به ویژه آنکه ژنرال سیسی وزیر دفاع دولت محمد مرسی بود.
تقریبا دو سال بعد از اعلام شروع بنای این سد و در زمان ریاستجمهوری محمد مرسی، وی جلسهای وسیع از همه نخبگان مصری و نظامیان برای بررسی این موضوع تشکیل داد. در این جلسه مطالبی گفته شد که بدون آنکه حاضران بدانند، بطور زنده از یکی از شبکههای مصری پخش شد. مطالب رد و بدل شده در این جلسه، اعم از پیشنهاد بمباران این سد و شوخطبعیهای حاضرین تا مدتها سوژهای طنزی برای اثبات بی کفایتی مرسی در حل این بحران بود.
به اعتقاد نگارنده، مصر فعلی هیچگاه قدرت بمباران این سد و تحمل تبعات ناشی از آن را ندارد. به ویژه وضعیت فعلی که حکومت سیسی، تواناییهای هرچند اندک قبل از انقلاب مصر را نیز ندارد. اما از آنجا که رود نیل برای مصریها همه چیز تلقی میشود و بدون نیل، مصری وجود ندارد؛ آنها از هرگونه تهدید در اینباره کوتاهی نمیکنند.
هر زمان تنش بین اتیوپی و مصر بالا گرفته است، راه حل نظامیبه عنوان یکی از راههای حق اعتراض مصر در رسانهها مطرح شده است. این اتفاق بارها در زمان مبارک نیز رخ داده بود و روشی برای اثبات خشمگینی مصر از احداث این سد است. اما آیا مصر که خود یک سد بزرگ بر رود نیل احداث کرده، میتواند سد کشور دیگری را هرچند در زمان شروع ساخت آن باشد، مورد هدف قرار دهد و از این موضوع نگرانی نداشته باشد که در صورت هدف قرار گرفتن سد آسوان، چه فاجعهای در انتظار کشورش خواهد بود؟ مصر میداند از این منظر، در کاخ شیشهای نشسته است و نمیتواند به دیگران سنگاندازی کند.
مصر حتی اگر زمانی قدرت خود را بازیابد و بخواهد این سد را از طریق حمله نظامی تخریب کند، تبعات سرزمینی آن بگونهای خواهد بود که سه کشور اتیوپی، مصر و سودان از اینکار خسارت جدی خواهند دید. ضمن آنکه اتیوپی نیز تمام قد در برابر این اقدام خواهد ایستاد و جنگ و درگیری به کشورهای همسایه سرایت خوهد کرد.
حداکثر چیزی که سیسی در سال 2021 میگوید آن است که اتیوپی باید در بنای این سند سهمیه آب مصر را در نظر بگیرد. بدون شک بعد از ساخت این سد و اتمام آبگیری آن، فرصت مذاکراتی مصر ضعیف شده و اتیوپی در موضعی برتر خواهد نشست.
واضح است که مصر هماکنون مخالفت با اصل ساخت این سد را کنار گذاشته و فشار خود را بیشتر بر نحوه آبگیری آن و سهمیه آب خود متمرکز کرده است. برای اینکار پیشنهاداتی برای مذاکره بین چهار کشور داده شده، اما همه این جلسات بدون فایده بوده است.
از روند مذاکرات معلوم است که این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که گفتگوهای آنان به نتیجهای منتهی نخواهد شد و بدنبال کشورهایی هستند که به عنوان طرف خارجی نقش میانجیگرایانهای ایفا کنند. ورود آمریکا و روسیه به مذاکرات، احاله موضوع به شورای امنیت، ورود اتحادیههای منطقهای مثل اتحادیه اروپا (بیشتر به دلیل آنکه شرکت سازنده این سد ایتالیایی میباشد)، اتحادیه عرب و اتحادیه آفریقا به موضوع (که پیشنهاد سودان بوده است)، مورد موافقت اتیوپی قرار نگرفته است.
آنچه میتوان پیشبینی کرد آن است که ساخت این سد و آبگیری آن بدون توجه به مخالفت کشورهای دیگر ادامه خواهد یافت و این موضوع در دهههای آینده به عنوان یکی دیگر از مولفههای واگرایی در کشورهای حوزه رود نیل به مشکلات این قاره اضافه خواهد شد. ضعف بیشتر مصر در قاره آفریقا و کشورهای عربی نیز پیامد منطقی آن خواهد بود.
مجتبی امانی، کارشناس ارشد مطالعات مصر
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)