اجماع داخلی در آمریکا بر آن قرار گرفته که با تشدید فشارهای همه جانبه سرعت رشد اقتصادی و فناوری در چین را مهار کند. در این روند بحران کرونا و نزدیک شدن انتخابات در آمریکا تنش ها را تشدید کرده است. ایران باید با دوراندیشی از فرصت ایجادشده در جهت تأمین منافع ملی خود بهره برداری کند.
مقابله با رشد شتابان چین
رویکرد آمریکا از اواسط دوران اوباما با سیاست چرخش به شرق بر مهار و بلکه توقف چین استوار بوده است. به نظر مسئولین چین اجماع نانوشتهای بین جمهوری خواهان و دموکراتها برای مقابله با چین ایجاد شده است. براساس این اجماع، اگر با همین روند رشد شتابان چین در توسعۀ اقتصادی و فناوری های مدرن ادامه یابد، اروپا و آمریکا تحتالشعاع قرار گرفته و عملاً جایگاه جهانی آنها متزلزل خواهد شد. با توجه به این واقعیت در درون حاکمیت آمریکا تصمیم راهبردی گرفته شده که توسعۀ چین را از سرعت باز دارد. ازسوی دیگر اجماع داخلی در چین برآن قرار گرفته است که از حق توسعۀ خویش به هیچ وجه درمقابل اقدامات و تهدیدات آمریکا کوتاه نیاید. به علاوه چین با اجتناب از درگیریهای ایدئولوژیک طی چند سال گذشته در کشورهای جهان سوم و آفریقا به سرمایهگذاری و صدور خدمات فنی و مهندسی پرداخته، نفوذ گستردهای یافته و آمریکا را عملاً منزوی کرده است.
شعارها و تلاشهای ترامپ علیه چین در این دیدگاه راهبردی ریشه دارد. یکی از پایههای رویکرد ترامپ مبنی بر بازگشت عظمت آمریکا مقابله با چین ازطریق افزایش فشارهای بینالمللی و منطقه ای، جنگ تعرفهها، گسترش چین هراسی، محدودیت واردات از چین و بالاتر از آن تحریم شرکتهای چینی است. به علاوه رویکرد ترامپ نسبت به چین ملاحظات شخصی و انتخاباتی نیز دارد.
قبل از بحران کرونا جنگ تجاری بین آمریکا و چین آغاز شده بود ولی با شروع بحران کرونا در چین، ترامپ با نگاه افراطیگرایانه و ملیگرا در کورۀ چینهراسی دمید. ریشۀ فرایند چینهراسی را باید در رشد چشمگیر چین در اقتصاد در طول 40 سال گذشته دانست. در این دوره صادرات چین از تقریباً صفر به 2 تریلیون و 655 میلیارد دلار در سال 2018 بالغ شد. هماکنون چین به دومین اقتصاد جهان تبدیل شده است. در سال 1980، GDP آمریکا، 2 تریلیون و 800 میلیارد دلار و سرانه آن 12.553 دلار بود، درحالیکه در همین سال GDP چین، 305 میلیارد دلار و سرانه آن 309 دلار بود. در این تاریخ سرانه آمریکا، 41 برابر چین بود. اما در سال 2020 GDP در آمریکا به 22 تریلیون و 300 میلیارد دلار و سرانه آن76.000دلار و در چین GDP به 15 تریلیون و 500 میلیارد دلار و سرانه آن 10.970 دلار خواهد بود. یعنی در طول 40 سال، GDP در آمریکا 8 برابر و سرانه 5 برابر و در چینGDP 51 و سرانه 36 برابر شده است. اکنون چین با 1.4 میلیارد نفر بیش از 4 برابر آمریکا جمعیت دارد.
جامعه چین طی 40 سال گذشته، از سنتی و کشاورزی به صنعتی و مدرن با رشد سالانه 10 درصد در صنعت وصادرات رسید.اصلاحات اقتصادی دهه 1980 چهره کشاورزی در چین را تغییر داد، تا پیش از این اصلاحات، از هر 5چینی، 4 نفر در بخش کشاورزی مشغول به کار بودند.در طی 7 سال گذشته سهم کشاورزی کم تر از ده درصد GDPچین بوده است. حدود 30 درصد از جمعیت چین در صنایع و ساخت وساز مشغول به کار هستند. سهم 44 درصدی صنایع در GDP چین بیشتراز کشورهایی نظیر هند(25%)، ژاپن(26%) و آمریکا(20%) است. سهم بخش خدمات درحال حاضر حدود 46درصد از GDP را تشکیلداده تا جایی که در سال 2013 سهم این بخش از صنایع ثانویه نیز پیشی گرفت.
بهبود وضعیت مالی طبقه پایین و افزایش تعداد طبقه متوسط، بازار مناسبی را برای شرکتهای روبه رشد و نوظهور فناوری دیجیتال در چین فراهم می سازد.
فناوری دیجیتال
بر این تغییرات بنیادی باید رشد سریع اقتصاد دیجیتال در چین را هم افزود که برآورد می شود، شامل حدود ۳۰ درصد تولید ملی شود. امروزه از 20 شرکت بزرگ اینترنتی جهان، 9 شرکت چینی هستند. به همین دلیل تحریم شرکت بزرگ هوآوی ازسوی آمریکا به اتهام جاسوسی و نقض حریم خصوصی شهروندان به یکی از اصلیترین حوزه های اختلاف میان چین و آمریکا تبدیل شده است. اما این تحریم و فشار بین المللی مانع پیشرفت های پکن در حوزۀ فناوری جدید نشده است.
پکن قصد دارد با تخصیص حدود 4/1 تریلیون دلار تا سال 2025 به حوزههای مختلف فناوری های نوین و هوش مصنوعی، اقتصاد خود را تقویت کند. در این طرح از شرکتهای بزرگ فناوری مانند هوآوی خواسته شده تا با تأمین زیرساختهای 5G ، نصب دوربین و سنسور و ساخت نرمافزار هوش مصنوعی به توسعه خودروهای خودران، کارخانههای اتوماتیک و نظارت عمومیکمک کنند. هدف از این پروژههای زیرساختی تقویت شرکتهایی مانند علیبابا، هوآوی و سنستایم است که عملاً آنها را در رقابت با همتایان آمریکایی شان جلو میاندازد.
همزمان با تشدید «ناسیونالیسم فناوری» در آمریکا و چین، سرمایهگذاریهای پکن در پروژه «ساخت چین 2025» به خودکفایی کمپانیهای چینی کمک میکند. طرحهای حمایتی پکن پیشاپیش اعتراض شدید دولت ترامپ را به دنبال داشتهاند.
کرونا و تشدید اختلافات
گسترش ویروس کرونا در آمریکا به موضوعی داخلی و جناحی برای بهره برداری در انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شده است. ترامپ مدعی است پکن از هیچ اقدامیبرای باخت وی در انتخابات فروگذار نخواهد کرد و همچنین اظهار داشته که رقیب انتخاباتیاش جو بایدن، گزینۀ مناسب چین خواهد بود. هدف ترامپ از این ادعاها بدنام کردن رقیب و همدستی او با کشوری است که کرونا را به جهان تسری داده است، تاآنجاکه حتی ترامپ تهدید به قطع همۀ روابط آمریکا با چین کرده است.
بحران کرونا در چین در بحبوحه رقابت های اقتصادی و راهبردی چین به وقوع پیوست و همچون عاملی تشدیدکننده به صورت فزایندهای روابط چین و آمریکا را مخدوش کرد. آمریکا تاکنون بیش از 120 هزار کشته و نزدیک 2 میلیون و 200 هزار نفر مبتلا به کرونا داشته است. بر طبق نظر سنجی ها حدود 70 درصد مردم آمریکا، چین را عامل این بحران میدانند. تعدادی از افراد و نهادها در آمریکا، استرالیا، آلمان و انگلیس در پی شکایت و گرفتن خسارت از چین به دلیل پنهانکاری در بحران کرونا هستند. ادعای خسارت غرب که وارد فرایند قضایی در برخی کشورها شده است، میتواند به موضوعی تنشزا و دامنهدار در روابط غرب و چین منجر شود. حتی بعضی از کشورها و شرکتها برای خروج زنجیره تأمین قطعات از چین وارد برنامهریزی عملی شدهاند که ژاپن در این مسئله اصرار بیشتری دارد.
به دلیل نزدیکی به انتخابات و آثار سوءمدیریت کرونا در آمریکا، ترامپ اقدامات تنبیهی علیه چین را گسترش داده تا در بازی مقصّریابی، چین را هدف قرار دهد. آمریکا اقداماتی داخلی و خارجی علیه چین سامان داده است. در حوزۀ روابط بین الملل اختلاف چین و آمریکا در شورای امنیت مانع از آن شد تا اقدامی جهانی در مقابله با کرونا، طراحی شود.
فاز اول توافق تجاری که در ۱۵ ژانویه توسط ترامپ، امضا شد، چین را ملزم کرده است در مدت دو سال آینده ۵۲.۴ میلیارد دلار گاز طبیعی مایع، نفت خام، فرآوردههای پالایشی و زغال سنگ خریداری کند. اما با تصویب قانون امنیت ملی ازسوی دولت چین برای هنگ کنگ، تنش ها میان دو کشور بالا گرفته است. کاخ سفید اعلام کرد دیگر هنگکنگ را یک منطقه خودمختار نمیداند، بلکه آن را بخشی از چین تلقی میکند؛ این تعریف جدید جایگاه ویژه هنگکنگ در روابط تجاری و اقتصادی با آمریکا را به خطر خواهد انداخت.
به همین دلیل سناتورهای آمریکایی اعلام کردند که قصد دارند لایحهای برای وضع تحریمهای جدید علیه چین ارائه کنند. قانونگذاران آمریکایی همچنین چین را بابت رفتار با اقلیتهای قومی-مذهبی و نیز سانسور اطلاعات در ماجرای شیوع کرونا تحت فشار قرار دادهاند.
درحالیکه چین بازار مالی 45 تریلیون دلاریاش را به روی بازیگران بینالمللی باز میکند، یک هیئت مشورتی کنگره آمریکا، دربارۀ خطرات سرمایهگذاری آمریکاییها در این بازار، ازجمله تلاش شرکتهایی چون «جیپیمورگان چیس» و «گلدمنساک» برای توسعۀ فعالیتهایشان در چین هشدار داد. سنای آمریکا نیز لایحهای را تصویب کرد که جذب سرمایهگذاری توسط کمپانیهای چینی در آمریکا را محدود میکند.
دولت آمریکا نیز در حال بررسی ممنوعیت سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی دولتی این کشور در چین است. وزارت بازرگانی آمریکا ۳۳ شرکت چینی که بسیاری از آنها در زمینۀ هوش مصنوعی و شناسایی چهرۀ فعالیت میکنند را به اتهام مشارکت در سرکوب اقلیت مسلمان «اویغور»، در لیست سیاه خود قرار داد و همچنین 9 نهاد چینی را به دلیل «نقض حقوق بشر» و «مؤسسه علوم قانونی» وابسته به وزارت امنیت چین و ۸ نهاد دیگر این کشور را بهزودی در فهرست «نهادهای ممنوعه» قرار میدهد.
موقعیت ایران
در پایان باید اذعان کرد که رقابت همه جانبه آمریکا و چین میتواند فرصتی برای ایران در راستای تأمین منافع خود علیرغم تحریم های یکجانبه فراهم آورد. شبه باوری در میان برخی مقامات چینی وجود دارد اینکه نگاه ایران به چین، به عنوان other alternative یا گزینه دیگر است بدین معنی که مادامیکه ایران با اروپا روابط سیاسی و اقتصادی خوبی دارد، توجهی به چین ندارد و زمانی به چین نگاه راهبردی خواهد داشت که دستش ازطرف غربی کوتاه شده باشد. بنابراین چینی ها نسبت به تحولات آینده رابطه با ایران به دیده تردید می نگرند. سفر وزیر خارجه ایران به چین و تقدیم یادداشت رسمیبه مقامات آن با تأکید بر همکاری های بلندمدت 25 ساله راهبردی، تکنولوژیک و اقتصادی صورت گرفت. این مهم می تواند در تضمین اطمینان دولت چین به راهبرد بلندمدت ایران برای همکاری با چین کمک کند.
وجهۀ عمومی چین اکنون آسیب دیده است ولی چین تلاش میکند با اتخاذ دیپلماسی عمومی فعال و ارسال ماسک و اقلام بهداشتی رایگان به سراسر جهان این آسیب را ترمیم کند. کمکهای متقابل مردمی و دولتی چین و ایران در بحران کرونا، شرایط بهتری برای همکاری دو کشور فراهم آورده و فصل جدیدی برای همکاری مشترک گشوده است.
این یک فرصت مناسب برای ایران است تا روابط خود را با چین گسترش داده و به خصوص در حوزۀ همکاریهای بهداشتی و راهبردی و تهاتر نفت بیش از پیش فعال شود. در این شرایط باید سطح روابط با چین را ارتقا داد تا در چالشهای موجود با غرب نیز بتوان از اهرمهای سیاسی و اقتصادی قویتری برخوردار بود.
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)