وی در ابتدای سخنان خود به تبیین دو مفهوم سیاست خارجی و دیپلماسی از یکدیگر پرداخته و گفت، سیاست خارجی مسیری را که قرار است دولت در راستای اهداف خود اتخاذ کند، ترسیم می نماید. این اهداف با مؤلفههای ثابتی چون جغرافیا، تاریخ، تمدن، ویژگیهای ملی و ویژگیهای متغیر داخلی و خارجی تعریف میشوند. دیپلماسی سیاست خارجی اتخاذ شده دولت را به اجرا در می آورد. دیپلماسی چندجانبه ماهیت پیچیده نظام روابط بین الملل و عنصر همیشگی تغییر را که حیات معاصر بین المللی را تعریف میکند، نشان می دهد. وی در ادامه از میان تعاریف متعددی که از دیپلماسی چندجانبه شده است، تعریفی را که در کتاب خود تحت عنوان «دیپلماسی چندجانبه در کشورهای مشترک المنافع» آورده است، بدین گونه بیان میکند، اجرای روابط بین الملل و تنظیمات میان بازیگران متعدد بین المللی، که عمدتاً در چهارچوب سازمانهای بین دولتی صورت میگیرد، را دیپلماسی چند جانبه میگویند.
دکتر پاپادوپولوس پس از این مقدمه تأکید کرد، در مقابل دیپلماسی دوجانبه، دیپلماسی چند جانبه برای کشورهای کوچکتر امتیازاتی را در بر دارد چرا که به آنها این امکان را می دهد که از تعارض منافع میان قدرت های بزرگتر استفاده کرده و میتوانند از سیستم «یک کشور، یک رأی» بهره مند شوند. این دقیقاً موضوعی است که قبرس درگیر آن است که در طی پنجاه سال گذشته سعی کرده راه حلی را برای معضل خود در چهارچوب سازمانهای بین المللی و از طریق مکانیزمهای موجود بیابد. به این منظور قبرس تلاش نموده است از طریق سازمان ملل متحد، جنبش غیرمتعهدها، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای کشورهای مشترک المنافع، شورای اروپا، اتحادیه اروپا، قبرسیهای خارج از کشور و لابی یونان در ایالات متحده امور خود را پی گیری کند.
وی در نتیجه گیری کلی از حث های خود در این زمینه، بیان داشت، آنچه ما شاهدیم آن است که ارزش تمامی قطعنامههای حاصل از تلاش های مذکور قبرس از طریق دیپلماسی چندجانبه در کوشش های بی وقفه ترکیه برای عدم تصویب آنها نهفته شده است. گرچه این قطعنامهها به این دلیل به اجرا در نمی آیند، همواره روی میز مذاکره قرار داشته و در زمان مناسب خود برای رسیدن به راه حل مطلوب میباشند. با این وجود، ثمرات دیپلماسی چندجانبه بدست آوردن حمایت های لازم برای دعوی ما از طریق فهم مشکلات دیگران و همکاری در زمینههای مشترک و نیز ارزیابی عمیق از امور بین المللی میباشد.
دکتر پاپادوپولوس پیش از پرداختن به جنبههای ذاتی و عملی معضل قبرس، بر هدف این کشور که همانا وحدت قبرس که در آن هموطنان ترک قبرسی نیز بتوانند در صلح کنار ما در اتحادیه اروپا زندگی کنند، تأکید کرد. وی در عین حال اظهار داشت، ما نمیتوانیم به ترکیه این اجازه را بدهیم که از طریق وارد کردن آب و برق از ترکیه، تغییر مشخصات دموگرافیک مناطق اشغال شده با ساکن نمودن تعداد بیشتری از شهروندان ترک و ارتقاء دستور کار اسلامی در مناطق اشغال شده، این مناطق را به استانی از آن کشور تبدیل کنند. وی ادامه داد، در سناریوی رقیب برای آینده جامعه ترکهای قبرس قابل پیش بینی است: تبدیل شدن به بخشی از وحدت قبرس که عضو اتحادیه اروپاست؛ یا ادغام با ترکیه. بخش اعظم این جامعه آینده خود در اتحادیه اروپا را به شدت مورد حمایت قرار می دهند. در میان ابعاد و مؤلفههای مختلف معضل قبرس، مهم ترین آنها ترکیه است. با توجه به اینکه تلاش های این کشور برای تبدیل به ابرقدرتی منطقه ای، و نیز سیاست «بدون مشکل» این کشور با شکست مواجه شده است، اکنون تلاش دارد بر ارنقاء حوزه اقتصادی خود در روابط با کشورها تمرکز کند. با این وجود، گستاخی ترکیه مانع از مشارکت آن در همکاری منطقه ای انرژی که قبرس در آن شرکت دارد، شده است. اولویت برای ترکیه همانا خنثی سازی اهمیت استراتژیک قبرس میباشد به نحوی خود این کشور کانون دسترسی غرب به شرق و بالعکس قرار گیرد. این امر به وضوح در تندیهای ترکیه با قبرس در آبهای سرزمینی آن مشهود میباشد.
وی در ادامه افزود، راه حل معضل قبرس در چهارچوب سازمان ملل متحد و بر اساس قطعنامههای اتخاذ شده توسط شورای امنیت پی گیری میشود. وی تأکید داشت، مشارکت کامل و سازنده قبرس در اتحادیه اروپا امری ناگزیر است که به نفع اتحادیه نیز میباشد چرا که قبرس میتواند برای آن نقطه دسترسی به منطقه وسیعتر مدیترانه شرقی و خاورمیانه و بالعکس و نیز در تأمین امنیت انرژی اتحادیه نقش مهمی ایفا کند. وی در پایان سخنان خود چشم انداز و نگاه قبرس را به آینده، صلح قبرس با خود و به عنوان عضوی سازنده از خانواده اتحادیه اروپا که به آن تعلق دارد و تحت قدرت کشور دیگری نیست، دانست.